• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

عشق و عاشق

eliza

متخصص بخش
حست میکنم



حست میکنم نه نزدیکتر به رگهایم بلکه در رگهایم...


حست میکنم نه آن دور نه در آسمان نه در کعبه بلکه در دستانم...



حس ميکنمت عزيزدل ...


در دلم در قلبم در زبانم درچشمانم ...


تو اينجايي ،هميشه بودي من نبودم وشرمسارماز نبودنم


تو هميشه حاضربوده اي ومن غايب...


تو هميشه دلنگرانم بوده اي اين من بوده ام که تورا نديده ام ...


تو وفاکردي باصدجفايت ومن جفاکردم باصد وفايم ....


تو آني که آني مرا تنها نگذاشتي ومن مني هستم که فقط من بودم ...


تو ،تو،تو،آه از تو....


واي از من ...


از من بي تو از نفسي که بي تو فرو رود ...


کاش ديگران نفس بر نياييد اگر چنين فرو رود...


تو ميخواني مرا ومن اجابت نميکنم تورا


ومن ميخوانم تورا وتو اجابت ميکني مرا ومرا از کرامتت شرميگين ...


هيهات که تو اهل کرمي ومن...


ومن حقيرم ،نميشنونم صدايت را ...


نميبينم روي ماهت را...


ميخواهم بيايم ...


اين بار ديگر ...


اين بار ديگر...


اين بار ديگر...


چگونه قل دهم که اين بار مي آيم؟


آخر از آن خبر ندارم آخر به دستان توست همه چيزدر دستان توست ...


کمکم کن ...


کمکم کن ميخواهم بيايم ....


آخر بايد آمد،بايد آمد...


چه خسته...چه با پاي شکسته...چه با دست بسته...بايد آمد...


بايد آمد...


بايد آمد...


اگر نيايم کجا بروم ؟


آخر مقصد از ازل نمايان بود،


اگر نيايم گم ميشوم،


اگر نيايم ،


اگر نيايم هوس ازپاي مرا درمي آورد اگر نيايم ...


واي بر من اگر نيايم...


چه خسته...چه با پاي شکسته...چه با دست بسته...بايد آمد...


واي اگر قدم بر ندارم واي اگر نتوانم ...


واي اگر...؟


امانم را بريده اين نفس...


امان از نفس سرکش که سرکشي ميکند وبس...


کمکم کن که جز توپناهي ندارم که اگر تو مرا در نيابي من ،من...


کمکم کن که بيايم


اگرچه خسته ...اگرچه باپاي شکسته ...اگر چه با دست بسته...
 

eliza

متخصص بخش
گمشده

پيداست غم عشق تو از رنگ نگاهم

سوگند به چشمان تو حاشا شدني نيست


بي مرحم اعجاز نگاه تو عزيزم

اين کهنه ترين زخم مداوا شدني نيست

بعد از تو نبندم دل به ... اري

عشق دگري در دل من جا شدني نيست

باور بکن اين زندگي اندر منظر من

بي منظر چشم تو زيبا شدني نيست

افسرده ترين است دلم بي تو بهارا

اين باغ خزان ديده شکوفا شدني نيست

يخ بسته وجودم ز زمستان جدايي

برف غمت از دشت دلم پا شدني نيست

گفتم ببرم خاطره ي عشق تو از ياد

هر چند که کوشيده ام اما شدني نيست

ديريست به دنبال تو ميگردم و افسوس

اين گمشده انگار که پيدا شدني نيست
.
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
دل عاشق به پیغامی بسازه

خمارآلوده با جامی بسازه

مرا کیفیت چشم تو کافی است

ریاضت کش به بادامی بسازه
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]گفتی که پــَر بکش ، برو از آسمان من
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]باشـد ، قبـول ، کفتر ِ نا مهربان من
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]هر بار گفته ام که [FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]: [FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]تو را دوست دارمت
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]پـُر می شود از آتش ِعشقت دهان من

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]این جمله که برای بیانش به چشم تو
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]افتـاده است باز به لکنـت ، زبان من

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]آنقدر عاشقـم که تو عاشـق نبوده ای
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]دیگر رسیـده کارد ، بر این استـخوان من

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]نه ، شاهنامه نیست که تو پهلوان شوی
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]این یک تراژدی ست ـ غم ِداستان من

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]یک شب بیا و ضامن ِ من باش نازنین [FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]!
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]وقتی دخیـل ، بستـه به تو آهوان ِ من

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]دل بــرکن و به شهـرِ دل ِ من بیا عزیز!
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]زخـم زبان مردم ِ چشـمت ، به جان ِ من

[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]باید که باز با تو خـدا حا فظـی کنـم
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]آخر رسیـده است به پایـان ، زمان من
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
چه عاشقانه؟؟!!!

به آن لحظه نگر

مرغ عشق را بین

که همنوای خویش را

با چشمان عاشقش

به تماشای غروب هجران می کشاند

و باز می گویم...

چه عاشقانه تر

نگاهت را لحظه ای بچرخان

عاشقانه این لحظه را به یاد بسپار...

آن کبوتر مست را بین

و غرور بالهایش را

در اوج آسمان آبی

شاخه ای بر نوک

پرواز می کند با عشق

به سوی طلوع!!!

ولی دیگر نمی گویم...

از راز تنهایی دستهایم

و نمی گویم از راز نگاه حسرت آلودم

ولی می گویم و باز هم می گویم...

عاشقانه این لحظه را به یاد بسپار...
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
راز آفتابگردان

من تورا سخاوتمندانه به کسی هدیه میدهم که
از من عاشقتر باشد
و از من برای تو مهربانتر،
من تو را به کسی هدیه میدهم
که صدای تو رااز هزار فرسخ راه دور
در خشم،در مهربانی،در دلتنگی،
در هزار همهمه دنیا
یکه و تنها بشناسد...
من تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه میدهم
که راز آفتابگردان و تمام سخاوتهای
عاشقانه این گل معصوم را بشناسد
ترنم دلپذیر هر آهنگ،هر نجوای کوچک
برایش یک خاطره مشترک باشد،
او باید از رنگین کمان چشمان تو بداند
که امروز هوای دلت،
آفتابی است،
یا آن دلی که برایش میمیرم
سرد و بارانی است
ای بهانه زنده بودنم،
تو را سخاوتمندانه به کسی هدیه میدهم
که قلبش هزار بار بعد از دیدن تو،
باز هم به دیوانگی و بی پروایی اولین نگاه من بتپد،
همان طور عاشق،همان طور مبهوت
وقار و جمالی بی مثال...
ولی آیا کسی پیدا خواهد شد،
از من عاشقتر و از من مهربانتر برای تو؟
تو را سخاوتمندانه با دنیایی حسرت خواهم بخشید
و او را که از من عاشقتر است
هزار بار خواهم بوسید....
 

RAYA

New member
عشق يك سيب بهشتي است كه بي پرهيز است
وبه اندازه چشم تو خيال انگيز است...
مملو از خون دل است اين همه اما دل نيست
كاسه ي صبر من است اين كه چنين لبريز است
حيف از اين صرف نظر هاست خدا مي داند
كه دل منصرف از عشق دلي ناچيز است.....
.
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
[FONT=Vazir, times, serif]زندگي عشق است ُُعشق افسانه نيست آنکه عشق آفريد ديوانه نيست
[FONT=Vazir, times, serif]
[FONT=Vazir, times, serif] عشق آن نيست که در [FONT=Vazir, times, serif]کنارش باشي عشق آن است که به يادش باشي
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
[FONT=Vazir, times, serif]در اين دنيا سراب محکوم است به پوچي... پرستو محکوم به کوچ کردن...
[FONT=Vazir, times, serif]شمع محکوم به اشک ريختن... خارها محکوم به تنهايي...
[FONT=Vazir, times, serif]روز محکوم به غروب کردن... [FONT=Vazir, times, serif]شب محکوم به رسيدن...
[FONT=Vazir, times, serif]قلب با همه ي پاکي وصداقتش محکوم به دوست داشتن
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
[FONT=Vazir, times, serif]خدا تنها معشوقي است كه عاشقاني دارد كه هيچ يك از بودن ديگري ناراضي نيست
[FONT=Vazir, times, serif] و هيچگاه يكي از آنها معشوقش را تنها براي خود نمي خواهد
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
هر شب که کوک دل به غمت ساز می کنم
با شب حدیث عشق تو آغاز می کنم


بر تار زخمه می زنم از خم اندرون
وآنگه به گریه سفره دل باز میکنم

پس در میان گریه جانسوز خود ترا
از تنگنای حنجره آواز میکنم

در آسمان آبی چشمان مست تو
تا بیکران عاطفه پرواز میکنم

بر زخمه های ساز دلم گوش جان سپار
کز پرده،پرده اش سخنی ساز میکنم

آری هنوز با همه عشق خود ترا
از تنگنای حنجره آواز میکنم

 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


.

بمون ولي به خاطر غرور خسته ام برو
برو ولي به خاطر دل شكسته ام بمون

به موندن تو عاشقم به رفتن تو مبتلا
شكسته ام ولي برو ، بريده ام ولي بيا

چه گيج حرف مي زنم ، چه ساده درد مي كشم
اسير قهر و آشتي ميون آب و آتشم

چه عاشقانه زيستم چه بي صدا گريستم
چه ساده با تو هستم و چه ساده بي تو نيستم

تو را نفس كشيدم و به گريه با تو ساختم
چه دير عاشقت شدم چه ديرتر شناختم

تو با مني و بي توأم ببين چه گريه آوره
سكوت کن سکوت کن سكوت حرف آخره

ببين چه سرد و بي صدا ببين چه صاف و ساده ام
گلي كه دوست داشتم به دست باد داده ام

بمون كه بي تو زندگي تقاص اشتباهمه
عذاب دوست داشتن تلافي گناهمه


عبدالجبار کاکایی




 

eliza

متخصص بخش
سر سبزترین خاطره ام خاطره دست تو بود

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]بهترین حادثه ام حادثه چشم تو بود

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]که افق در پی وسعت آن گم می شد...

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]به تو می اندیشم...

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]به تو که حادثه ای در پس فردای منی...

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]به تو که از دیروز ، یافته ای در دل شیدای منی...

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]به تو می اندیشم

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]مثل اندیشه یک برگ به گل

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]مثل پروانه به شمع

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]مثل عابد به عبادت

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif] مثل عاشق به زیارت

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]و چه زیباست صدایت

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]و چه زیباست صدایی که مرا می خواند...

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]و چه زیباست نگاهی که به آن سوی افق دوخته ام...

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]و تو را پس از درخشانی آن می نگرم...

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]دوستت میدارم

[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif]از همین نقطه خاکی تا عرش ....
 

احساسّ

کاربر ويژه
:گل:اينقدر تورو دوست دارم كه هيچ كسى كسى وانجوري دوست نداشت
اينقدر برات ميمرم قد يه دنيا خوبي قد هزار تا ستاره
بي تو دلم ميگري وقت تنها ميشم كارم انتظار
اينقدر تو رو دوست دارم كه هيچ كسى كسي وانجوري دوست نداشت

وقتى نگاهم ميكنى قشنگيات ودوست دارم :گریه:
حالت معصوم چشات رنگ نگات ودوست دارم
وقتى صداتت ميشنوم دلم برات بر ميزنه
ترس يه روز نديدنت غم بزرگ قلبمه :ناراحت:

..احــســاس ّ..
 

eliza

متخصص بخش
نميشه يه شب به خاطر نبودنت گريه کنم
نميشه يه شب به ياد خنده هات خسته و افسرده نشم
مي شه هرشب براي شنيدن صدات يه وجب ازت دوربشم
مي شه هرشب که تو هرشب کنارمي لحظه ها رو دنبال کنم
مي شه ياد هر شب و هرشب تا صحر خدا رو صدا کنم
نمي شه با هم کنار هم يه شب و تا صحر بدون اخم گذر کنم
مي خوام از سکوت بي وقفه تو تو غبار لحظه هام بشينم و حرف بزنم
مي خوام از روي جنازه هاي دل سوخته آدماي شهر کوچ کنم
مي خوام از کنار تو عشقم و يه يه جوري با نگات طاق بزنم
مي خوام از روي گونه هاي خيسم برات از اشکام دريا بسازم
مي خوام از بلند ترين قله دنيا داد بزنم عزيز ترين دوستت دار
__________________
 

eliza

متخصص بخش
میسوزم و میسوزم با زخم تو میسازم
با هر غزل چشمت من قافیه میبازم
پیش از تو فقط شعرم معراج غرورم بود
ای از همه بالاتر اینک به تو مینازم
این سفره ی خالی زا تو نان و غزل دادی
ای پر برکت گندم من از تو می آغازم
من اهل زمین بودم فواره نشین بودم
با دست تو پیدا شد بال همه پروازم
از شبنم هر لاله اسب و کوزه پر کردم
با عشق تو را دیدین تا اوج تو می تازم. . .

__________________
 

eliza

متخصص بخش

گل من گوهر من کاش اینجا بودی
جان من جوهر من کاش اینجا بودی
اگر اینجا بودی خانه خاموش نبود
آینه حوصله داشت شب فراموش نبود
وزن قلبم سنگین غرب آهنگ نبود
ساعت دیواری خسته از زنگ نبود
گل من گوهر من کاش اینجا بودی
جان من جوهر من کاش اینجا بودی
با تو بودن ای اش تا ابد ممکن بود
لحظه های دیدار تا ابد ساکن بود
اگر اینجا بودی زندگی وسعت داشت
غزل نا گفته به قلم رغبت داشت
گل من گوهر من کاش اینجا بودی
جان من جوهر من کاش اینجا بودی
گم ترین پیدایی دوری و اینجایی
من که با تو هستم تو چرا تنهایی؟
با همه دوری ما این همه فاصله ها
همه جا سرشار است از هوایت اینجا
گل من گوهر من کاش اینجا بودی
جان من جوهر من کاش اینجا بودی

__________________
 

eliza

متخصص بخش

شبهای رفتن تو، شبهای بی ستاره است

ببین که خاطراتم، بی تو چه پاره پاره است

با هر نفس تو سینه، بغض تو توگلومه

با هر کی هر جا باشم، عکس تو روبرومه

آخ چقدر تنگه دلم، برای اون شبهامون

کاشکی اون عشق بشینه، دوباره تو دلهامون

چی میشه برگردی بازهم، به روزهای گذشته

هوای پاییزی چرا، تو عشق ما نشسته


__________________

 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
شوقی، که چو گل دل شکفاند، عشق است
ذهنی، که رموز عشق داند، عشق است

مهری، که تو را از تو رهاند، عشق است

لطفی، که تو را بدو رساند، عشق است . . .
 
بالا