کوی عشق
عجب راهی است راه عشق کانجا ---------- ;کسی سر بر کند کش سر نباشد
; بسوز اوراق اگر هم درس مایی ---------- ;که علم عشق در دفتر نباشد
;* در ازل پرتو حُسنت ز تجلّی دم زد ---------- ;عشق پیدا شد و آتش به همه عالم زد
; جلوه ای کرد رُخت دید ملک عشق نداشت ----------;عین آتش شد ازین غیرت و بر آدم زد
;* سر درس عشق دارد دل دردمند حافظ ---------- ;که نه خاطر تماشا نه هوای باغ دارد
;* به کوی عشق منه بی دلیلِ راه، قدم ---------- ;که من به خویش نمودم صد اهتمام و نشد
;* جناب عشق بلند است همتی حافظ ---------- ;که عاشقان ره بی همتان به خود ندهند
;* تو را صبا و مرا آب دیده شد غمّاز ---------- ;وگرنه عاشق و معشوق راز دارانند
;* گفتم صنم پرست مشو با صمد نشین ---------- ;گفتا به کوی عشق همین و همان کنند
;* به عزم مرحله عشق پیش نِه قدمی ---------- ;که سودها کنی ار این سفر توانی کرد
;* فراز و شیب بیابان عشق دام بلاست ---------- ;کجاست شیر دلی کز بلا بپرهیزد
;* جهانیان همه گر منع من کنند ز عشق ---------- ;من آن کنم که خداوندگار فرماید
سایه معشوق
;* طمع ز فیض کرامت مبر که خلق کریم ---------- ;گنه ببخشد و بر عاشقان ببخشاید
;* کام خود آخر عمر از می و معشوق بگیر ---------- ;حیف از اوقات که یکسر به بطالت برود
;* چو عاشق می شدم گفتم که بُردم گوهر مقصود---------- ;ندانستم که این دریا چه موج بی کران دارد
;* سایه معشوق اگر افتاد بر عاشق چه شد ---------- ;ما به او محتاج بودیم او به ما مشتاق بود
;* خیره آن چشم که آبش ندهد گریه عشق ---------- ;تیره آن دل که درو شمع محبت نبود
;* لاف عشق و گله از یار زهی لاف و دروغ ---------- ;عشق بازان چنین مستحق هجرانند
;* شوخی مکن که مرغِ دلِ بیقرار من ---------- ;سودای جام عاشقی از سر به در نکرد
;* دانی که چنگ و عود چه تقریر می کنند---------- ;پنهان خورید باده که تعزیر می کنند
;ناموس عشق و پرده عشّاق می درند---------- ;عیب جوان و سرزنش پیر می کنند
;گویند سرّ عشق مگویید و مشنوید ---------- ;مشکل حکایتی است که تقریر می کنند
;* مدان حقیر گدایان عشق را کاین قوم ---------- ;شهانِ بی کمر و خسروان بی کلهند
;* الا یا ایها الساقی ادر کأسا و ناولها ---------- ;که عشق آسان نمود اول ولی افتاد مشکل ها
;* هرگز نمیرد آنکه دلش زنده شد به عشق ---------- ;ثبت است بر جریده عالم دوام ما
;* نفاق و زرق نبخشد صفای دل حافظ ---------- ;طریق رندی و عشق اختیار خواهم کرد
غم عشق
دیدی ای دل که غم عشق دگر بار چه کرد ---------- ;چه بشد دلبر و با یار وفادار چه کرد
;فکر عشق آتش غم در دل حافظ زد و سوخت ---------- ;یار دیرینه ببینید که با یار چه کرد
;* عاقلان نقطه پرگار وجودند ولی ---------- ;عشق داند که در این دایره سرگردانند
;* به کوی میکده یا رب سحر چه مشغله بود ---------- ;که جوش شاهد و ساقی و شمع و مشعله بود
;حدیث عشق که از حرف، صوت مستغنی است ---------- ;به ناله نی و دف در خروش و غلغله بود
;* جمالت آفتاب هر نظر باد ---------- ;ز خوبی روی خوبت خوب تر باد
;دلی کو عاشق رویت نباشد---------- ;همیشه غرقه خون جگر باد
;مرا از تُست هر دم تازه عشقی ---------- ;ترا هر ساعتی حُسنی دگر باد
;به جان مشتاق روی تُست حافظ ---------- ;ترا بر جان مشتاقان نظر باد
;* طریق عشق پر از شور و فتنه است ای دل ---------- ;بیفتد آنکه درین راه با شتاب رود
دفتر عشق
;عشق تو نهالِ حیرت آمد ---------- ;وصل تو کمالِ حیرت آمد
;نه وصل بماند و نه واصل ---------- ;آنجا که خیال حیرت آمد
;از هر طرفی که گوش کردم ---------- ;آواز سؤال حیرت آمد
;چون طایر وهم ما در این راه ---------- ;هم بی پر و بال حیرت آمد
;سر تا قدم وجود حافظ ---------- ;در عشق، نهالِ حیرت آمد
پدیدآورنده: حافظ شیرازی