• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

عشق....

baroon

متخصص بخش ادبیات

وفا نكردی و كردم، خطا ندیدی و دیدم
شكستی و نشكستم بریدی و نبریدم
اگر ز خلق ملامت و گر ز كرده ندامت
كشیدم از تو كشیدم، شنیدم از تو شنیدم
كیم؟ شكوفه اشكی، كه در هوای تو هر شب
ز چشم ناله شكفتم، به روی شكوفه دویدم
مرا نصیب غم آمد به شادی همه عالم
چرا كه از همه عالم محبت تو گزیدم
چو شمع خنده نكردی، مگر به روز سیاهم
چو بخت جلوه نكردی، مگر ز موی سپیدم
بجز وفا و عنایت نماند در همه عالم
ندامتی كه نبردم، ملامتی كه ندیدم
نبود از تو گریزی چنین كه بار غم دل
ز دست شكوه گرفتم، به دوش ناله كشیدم
جوانیم به سمند شتاب می شد و از پی
چو گرد، در قدم او دویدم و نرسیدم
به روی بخت ز دیده ز چهر عمر به گردون
گهی چو اشك نشستم، گهی چو رنگ پریدم
وفا نكردی و كردم، به سر نبردی و بردم
ثبات عهد مرا دیدی ای فروغ امیدم؟




 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
عشق ؛چه زیبا بود اگر با تو بود.
عشق ؛چه زیبا بود اگر فقط یکبار، فقط یکباردر چشمانت نشانی از آن می دیدم.
عشق ؛چه زیبا بود اگر تنها قلبت برای من میتپید.
عشق ؛چه زیبا بود اگر دستانت گرمی میداد به دستانم.
عشق ؛چه زیبا بود اگر طنین صدای زیبایت در گوشم یک بار دیگر می پیچید.
عشق ؛چه زیبا بود اگر مثل قدیم یک بار به لبانت دوستت دارم را می آوردی.
عشق ؛چه زیبا بود اگر من را لایق دیدن چشمانت میدانستی.
عشق ؛چه زیبا بود اگر فقط من بودم و تو بودی و دیگر خدا


 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
من صبورم اما .... !!!
به خدا دست خودم نیست اگر
می رنجم ...!

یا اگر شادی زیبای تورا
به غم غربت چشمان خودم می بندم!!
من صبورم اما ...!!
چقدر با همه عاشقی ام محزونم!
و به یاد همه خاطره های گل سرخ
مثل یک شبنم افتاده زغم مغمومم!!
من صبورم اما ...!!
بی دلیل از قفس کهنه شب
می ترسم ....!

بی دلیل از همه تیرگی تلخ غروب و چراغی که
تو را از شب متروک دلم دور کند ....
می ترسم !

من صبورم اما ... !!
آه ..!! این بغض گران صبر نمی داند چیست ؟؟

دلم تنگ است دلم تنگ است

دلم اندازه حجم قفس تنگ است
سکوت ازکوچه لبریز است
صدایم خیس و بارانی است
نمی دانم چرا درقلب من
پائیز طولانی است !!

من به آمار زمین مشکوکم!!!

اگر این شهر پراز آدمهاست
پس چرا این همه دلها تنهاست؟؟

دلتنگی همیشه همراهم

می آید مثل سایه بی ردپا...!!!

دیروزها کسی رو دوست می داشتیم

این روزها دلتنگ و تنهائیم
تمام عمر به همین سادگی گذشت...!!!!

دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ است…

دلم برای کسی تنگ است که طلوع عشق را به قلب من هدیه می دهد …
دلم برای کسی تنگ است که با زیبایی کلا مش مرا در عشقش غرق می کند…
دلم برای کسی تنگ است که تنم آغوشش را می طلبد …
دلم برای کسی تنگ است که دستانم دستان پر مهرش را می طلبد…
دلم برای کسی تنگ است که سرم شانه هایش را آرزو دارد…
دلم برای کسی تنگ است که گوشهایم شنیدن صدایش را حسرت می کشد …
دلم برای کسی تنگ است که چشمانم ، چشمانش را می طلبد …

دلم برای کسی تنگ است که اشکهایم را دیده…

دلم برای کسی تنگ است که تنهاییم را چشیده…
دلم برای کسی تنگ است که سرنوشتش همانند من است…
دلم برای کسی تنگ است که دلش همانند دل من است…
دلم برای کسی تنگ است که تنهاییش تنهایی من است…
دلم برای کسی تنگ است که مرهم زخمهای کهنه است…
دلم برای کسی تنگ است که محرم اسرار است…
دلم برای کسی تنگ است که راهنمای زندگیست…
دلم برای کسی تنگ است که قلب من برای داشتنش عمرها صبر می کند…
دلم برای کسی تنگ است که دوست نام اوست…
دلم برای کسی تنگ است که دوستیش بدون (( تا )) است…
دلم برای کسی تنگ است که دل تنگ دل تنگی هایم است…--
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
خوش به حال باد...!

گونه هایت را لمس می کند


و هیچ کس از او نمی پرسد که با تو چه نسبتی دارد!

کاش مرا باد می آفریدند ...

همانقدر بخشنده و آزاد ...

و کاش قبل از انسان بودنت،

تو را برگ درختی خلق می کردند؛ ...

عشق بازی برگ و باد را دیده ای؟!

در هم می پیچند و عاشق تر می شوند.

به خیالم نطفه ی سیب را به وقت عشق بازی برگ و باد بسته اند...

parsina-tk-49.gif
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


پدرم گفت
عشق کشک است ...


من گفتم
زندگی هم آش است!


آش بی کشک نمی چسبد!!!




 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
امشب روبروي هزار ايينه دلم را صفحه اي باز خواهم كرد
و به مژگان....
سربازان اشك را گسيل خواهم داشت
روبرويم بنشين....
به بازي سرنوشت
رخ به رخ آيينه...
چشم در چشم من
آيا نگاهم برايت اشناست كه چنين غريبانه بوسه ميزني
به ياد پريشانم
صف ميكشد هزار سوار درداسبهاي سفيد و سياه
نجيب چشمانم
چشمانت...
نگاهم...
نگاهت
يادت را بنشان بر اقليم پادشاهي دلم بر اريكه قدرت چشمانم..
بر تخت زيباي شبنم...
كسي تو را از من نخواهد گرفت
اي كاش دلم را...
دلت را...
يادم را..
يادت را...
فريادم را..
فريادت را...
ميسپردي به دست آب..
هزار خيال باران ديده بودم در هزار قلعه انتظار..
سياه و سپيد صفحه را خيالي نيست
دلم من بي رنگ است..
دل تو بي رنگ
دلهايمان را كه روبروي هم بگيريم
ميداني چه اتفاقي مي افتد؟
من مات....
تو هم مات

بازي تمام شد...

و عشق....
مينشيند به تخت شاه
بوسه باران بر تولد
عشق را نيازي به ابر نيست..
كافيست نگاهم كني
تو كيش ....من مات
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


این قصه چیست؟
عاشقی و عشق و ابتلا
ما مانده در رهیم
بگویید زان مرا
مرهم بود؟
درد بود؟
یا دلیل راه
یا هر سه در نهان یکی است
این بلا




eshghenafarjam.jpg







 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
عمری میخواستم که عشق را با مداد رنگی هایم نقاشی کنم!

غافل از اینکه عشق یعنی یکرنگی...
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
خدایا
از عشق امروزمان چیزی برای فردا کنار بگذار.
نگاهی ،
یادی ،
تصویری ،
خاطره ای
برای هنگامی که فراموش خواهیم کرد
روزی چقدر عاشق بودیم
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
میشه از عشق تو مرد ، میشه با خاطرات به رویاها رسیدو ته دریارو دیدو ، میشه از ما نوشتو خط به خطه سرنوشتو ، میشه از هم گذشتو ، میشه رفتو برنگشتو ، میشه با هم توی رویا برسیم ته دنیا ، میشه دنیارو عوض کرد ، میشه سختی ها رو رد کرد ، میشه با دلتنگی خوب بود چون به ما جدایی بد کرد ...
حالا تو اونجا نشستی خبر از دلم نداری ، توی آغوشمه هر شب همون عکس یادگاری ، حالا من اینور دنیا چه کنم با بیقراری ؟ یادته کنار ساحل میگذشتیم از یه لحظه ، بی خبر از اینکه دنیا به همون لحظه می ارزه ، بی تو دست سردم اینجا توی دستوپام میلرزه ...
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
یقین دارم تو هم من را تجسم می کنی گاهی

به خلوت با خیال من تکلم می کنی گاهی

هر آن لحظه که پیدا می شوی از دور مثل من

به ناگه دست و پای خویش را گم می کنی گاهی

چنان دریا ، نا آرام و توفانی تو روحم را

اسیر موجهای پر تلاطم می کنی گاهی

دلم پر می شود از اشتیاق و خواهشی شیرین

در آن لحظه که نامم را ترنم می کنی گاهی

همه شعر و غزلهای پر احساس مرا با شوق

تو می خوانی و زیر لب تبسم می کنی گاهی

تو هم مانند من لبریزی از شور جنون عشق

یقین دارم تو هم من را تجسم می کنی گاهی
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
در عالم عشق ، اولین دیدار

در خاطره چون بهار می ماند


تابستان گرمی تمناهاست


پاییز به انتظار می ماند


آن سوز که سردی زمستان راست


ما را به فراق یار می ماند


و ز ما چو زمان عاشقی بگذشت


افسانه به روزگار می ماند
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
دلم یک ذره عشق میخواهد....

همراه با یک لیوان چای داغ

اندکی سکوت ومقدار کمی

فکربا مزه یک شکلات و یک اهنگ زیبا
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
کلاس عشق ما دفتر ندارد
شراب عاشقی ساغر ندارد
بدو گفتم که مجنون تو هستم
هنوز ان بی وفا باور ندارد
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
کاش بدونی
در اوج آسمان هم پرواز کنم
باز در بند عشق تو اسیرم......
..​
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
چند بیت از مثنوی به نام عشق:

عشق یعنی فرصت پیدا شدن
چون شکوفه لحظه لحظه وا شدن

عشق یعنی گم شدن در کو چه ها
غرق گشتن زیر سیل بوسه ها

عشق یعنی دوستی با یاسها
پر زدن در کوچه احساسها

عشق یعنی در نهایت ساده گی
بنده گی در اوج یک آزادگی

عشق یعنی معنی پیوند ها
لحظه های رویش لبخند ها

عشق یعنی یوسفی در قعر چاه
چهره ای زیبا دلی لبریز آه

عشق یعنی...

م-چاووش//89
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
فرشته ی ناز کوچولو چشمات قشنگه می دونم
دلم می خواد اینو بدونی به پای چشمات می مونم
عاشقتم همه می دونن تو قلبمی خوب می دونم
مهربونی کن عزیزم تا توی قلبت مهمونم

به چشم من خیره نشو پاشو زود حرفی بزن
خاطرخواهتم بانوی من به دلم یه سری بزن
برای پیدا کردن تو دنیا رو گشتم
تو عشق زیبای منی دل به تو بستم

وقتی صدای پات میاد دل من پر میزنه
بازم مثل دیوونه ها این درو اون در میزنه...............


0ihosovq1bsph46ehfn.jpg
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
عشق کنار هم ایستادن زیر باران نیست...!!!
عشق این است که یکی برای دیگری چتر شود
و دیگری هرگز نفهمد چرا خیس نشد .......
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
می زنم کبریت بر تنهایی ام
تا بسوزد ریشۀ بی تابی ام
می روم تا هر چه غم پارو کنم
خانه ام را باز هم جارو کنم
می روم تا موی خود شانه کنم
خنده را مهمان این خانه کنم
می روم تا پرده هارا واکنم
دوست دارم؛ دوست دارم
عشق را معنا کنم
شادی ام را رنگ آبی می زنم
بوسه بر طعم گلابی می زنم
می دوم خندان به سوی آینه
باز می خندم؛ به روی آینه
می زنم یک شاخه گل بر موی خود
می نشینم باز بر زانوی خود
می نشانم روی دستم یک کتاب
تا بخوانم باز هم یک شعر ناب
آری!آری! این منم این شاد و مست
دوست دارم عاشقی را هرچه هست...................فریبا شش بلوکی


7.jpg
 

behamin

کاربر ويژه
تنهایی یعنی تو یکی و دوست داشته باشی و بهش بگی فکر کنی اونم دوست داره بعد یه مدت بیاد بهت بگه تو یکی از دوستای خوبه منی..........! :دل شکسته:
 
بالا