غمکده

[شهیاد]

خدایا ساده از خطاهایم بگذر. همانگونه که ساده از آرزو هایم گذشتی...​

 

[شهیاد]

مرا که هیچ مقصدی به نامم ..
و هیچ چشمی در انتظارم نیست را !.. ببخشید !
که با بودنم ترافیک کرده ام!!​

 

[mitra mehr]

زیادی که مهربون باشی. . . یکنواخت میشی. . . فراموش میشی. . .تنها میشی!!!

 

[mitra mehr]

انسان ها در تنهایی آسیپ پذیر ترند .

بیایید

از تنهایی دیگران سو استفاده نکنیم ......!!!

 

[شهیاد]

گناهانم را دوست دارم!
بیشتر از تمام کارهای خوبی که کرده ام می دانی چرا ؟
آن ها واقعی ترین انتخاب های منند...​

 

[mitra mehr]

وقتى کسى تصمیم میگیره بره ؛

حتى اگه نره !

دیگه پیشت نیست … !!!

 

[mitra mehr]

چه موجود عجیبی است این انسان ...

وقتی صدایش می کنی ؛ نمی شنود !
وقتی به دنبالش می روی ؛ نمی بیند !
وقتی دوستش داری ؛ به فکرت نیست !
... اما ....
وقتی می شنود ؛ که دیگر صدایت گرفته ...
وقتی می بیند ؛ که خسته در راه افتاده ای ...
وقتی به فکرت هست ؛ که دیگر نیستی ... !!!

 

[mitra mehr]

بزرگترین اشتباه یک مرد.......
اینه که به مرد دیگه ای فرصت ایجاد
لبخند
روی لبهای زن مورد علاقه اش را بدهد...!!!!!!

 

[شهیاد]

درخت , دلتنگ تبر شد …
وقتی پرنده ها , سیم های برق را
به شاخه هایش ترجیح دادند…​

 

[Sea Girl]

دیدی دلم شکست

دیدی که این بلور درخشان عمر من

بازیچه بود؟

دیدی چه بی صدا دل پر ارزوی من

از دست کودکی که ندانست قدر ان

افتاد بر زمین

دیدی دلم شکست؟

:ناراحت::ناراحت::ناراحت::ناراحت:

 

[mitra mehr]

دلت را خوش نکــــــن

به این "دوستت دارم"ها !!

تمـــــامشان
...
تاریخ مصــــــرف دارند

 

[Sea Girl]

دلم تنگ است

بسان قایقی گم گشته در دریا

پر از ترس است

نمیدانم کجا بودم کجا هستم

مقصد نامعلوم است

در این آشفته بازار

به دیدار تو مشتاقم

……………

پر تشویشمو حال خود نمیفهم

دلم تنگ است

برای آن نگاه شوخ و شیطانت

برای آن حس غریب چشمانت

نمیدانم اگر اینگونه دلتنگم

دل تو پس چرا اینسان آرام است

!!!!!!!!!!

 

[mitra mehr]

بگـــو با مـن چه دردی داری ای دل... که هر شب تا سحر بیداری ای دل

 

[شهیاد]

چه حرف بی ربطیست که مرد گریه نمی کند
گاهی آنقدر بغض داری که فقط باید مرد باشی تا بتوانی گریه کنی...​

 

[Sea Girl]

شیشه ی پنجره را باران شست

از دل من اما چه کسی نقش تورا خواهد شست…؟

چه بگویم با تو؟ دلم از سنگ که نیست

گریه در خلوت دل ننگ که نیست

چه بگویم با تو؟

که سحرگه دل من

باز از دست تو ای رفته ز دست

سخت در سینه به تنگ آمده بود

 

[شهیاد]

مرا اینگونه باور کن
کمی تنها ، کمی بی کس ، کمی از یادها رفته
خدا هم ترک ما کرده
خدا دیگر کجا رفته !!!​

 

[شهیاد]

چه عمری گذشت تا باورمان شد...
آنچه را باد برد خودمان بودیم!​

 

[mitra mehr]

یک چیــــزهایی..یک حس‌ هایی..یک آدم‌ هــایی..یک وقت‌ هایی..یک‌ ثانیه‌ هایی..یک ...در زندگی گُــــم می‌کنی ،و هیچ وقت ِ دیگر هم پیدایشان نمی‌کنی !
هیچ وقت ِ دیگـــــر.... !!!

 

[شهیاد]

کاش گرگی می آمد
و دستان سفید کرده اش را نشانمان می داد
و در را برایش باز می کردیم !
لعنتی ! در این خانه را گرگ ها هم نمی زنند دیگر !​

 

[شهیاد]

راننده اسکناس مچاله راازمن گرفت وپرسید : یک نفرید؟
مکثی کردم وبی حوصله گفتم : بله اقا، خیلی وقته...​