غمکده

[شهیاد]

خدایا..!!
کاش اعتراف کنی
جهنمی در کار نیست
برای ما همین روزهای برزخی زمینی کافیست!​

 

[شهیاد]

اینجا تا پیراهنت را سیاه نبینند
باور نمی کنند
چیزی از دست داده باشی ...​

 

[شهیاد]

مــن زانــو هـایـم را بــه آغـوش کــشیده بـــودم...
وقتــی تــو بــرای آغــوش دیـگری...

زانــو زده بـودی ...​

 

[mitra mehr]

در دو کــــار عجـــــله نکــــنید

انتخــــاب دوست و تــــرک آن

 

[mitra mehr]

هــــیچ نــبـود !
آدمش کردم ...
با تعریفـــــهای من شـخـصـیـت پیدا کرد !
غــــــرورش را مــدیــون مـــن اســـــــت...
زیـــاد مــغــرور شــد ،
زیـاد از خوبیـــــهای نــداشــتــه اش بــرایــش گــفــتــم ...
بــــــاور کـــــــرد و
مــرا کــوچکـــ دیـد ورفــــتـــــ....

 

[mitra mehr]

"" زن بودن
مثلِ ققنوس بودن است!
هی آتش می گيری
و باز نا اميد نمی شوی
و از خاكسترت
زن متولد می شود....!!! ""

 

[mitra mehr]

بدترین خداحافظی ها ، اینایی که هیچوقت گفته یا توضیح داده نمیشن!!!

 

[mitra mehr]

به خدا گفتم: بیا جهان را قسمت کنیم، آسمون واسه من، ابراش ماله تو، دریا واسه من، موجش ماله تو، ماه واسه من، خورشید ماله تو! خدا خندید و گفت: تو بندگی کن، همهٔ دنیا واسه تو، من هم ماله تو...

 

[شهیاد]

تو با دلتنگی من
تو با این جاده همدستی

تظاهر کن ازم دوری

تظاهر میکنم هستی...​

 

[شهیاد]

تـمـام سـیگـارهـای دنـیـا را هـم کـه دود کـنـی
تـنـهـایـیـت تـوجـه هـیـچـکـسـی...را

جـلـب نـخـواهـد کـرد

جـز پـیـرمـرد سـیـگـار فـروش...​

 

[mitra mehr]

دلم برای تمام خودم تنگ شده است...

هی فلانی

مرا به خودم برمی گردانی.؟

 

[شهیاد]

گذشته ای که حالمان را گرفته است
آینده ای که حالی برای رسیدنش نداریم
و حالی که حالمان را بهم میزند
چه زندگی شیرینی​

 

[شهیاد]

دیگر حالی نمی ماند
وقتی گذشته ات با آینده
تبانی کرده باشد​

 

[شهیاد]

قـطعا روزی صـدایـم را خـواهـے شنیــد!
روزی کـه نـه صــدا اهمیــت دارد،

و نـه روز . . .​

 

[mitra mehr]

می دانم ديگر برای من نیستی ؛
اما ....
دلی که تنگ باشد ،
این حرف ها را نمی فهمد ... !!!

 

[mitra mehr]

حالا كه قرار است از تو بگذرم
بگذاركفشهایم را دربیاورم
هنوز برایم مقدسی....

 

[شهیاد]

تو را دوست دارم
چه فرق مى کند که چرا
یا از چه وقت
یا چطور شد که...
چه فرق میکند
وقتى تو باید باور کنى
که نمى کنى
و من باید فراموش کنم
که نمى کنم!!​

 

[شهیاد]

مـــــن

دهــقــانِ فــداکــاری شــده ام

کــه تــمــام وجـــــودش را روبرویت بــه آتــش کــشـیــده،

و تـــو

قــطاری که

چشم ِ دیدن مرا ندارد​

 

[شهیاد]

کلمات هم شده اند
بازیچـــه مـــــــــــــن و تـــــــــــــو !
مـــــن برایِ تــــو می نویسم ...
تـــــــو برایِ او مـــی خوانی !!!​

 

[mitra mehr]

من زنم.!
مرا بخش بخش نکنید
مرا تحلیل نکنید
مرا میان جملاتتان بازی ندهید
برایم داستان سرایی نکنید
... ... نه .... حـتـی
... مرا صدایم هم نکنید
مرا فقط و فقط
ا حـ ـسـ ـا س کنید ...!