• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

.:... قطره قطره خون دل ...:.

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
وااااااااااااااو عااااااااااالی بود:شاد:
ممنونم ممنونم ممنونم آقا چاووش:شاد2:
راستی ماکه باهم همشهری هستیم:شاد2:خیلییییییییییی خوشحالمممم:شاد:
 

کیمیا

کاربر ويژه
براووووووووووووو عالی ما باید بزنیم گاراژ که اقا چاووش مرسی فراوان دادای هنرمند و خوش ذوق
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
کابوس شیرین...


ساده می گویم که بی تو زندگی معنا ندارد
آنچه که چشم تو دارد کل این دنیا ندارد

گشته سر سنگین نگاهت ای تمام لحظه هایم
مثل اینکه چشمهایت خواهشی از ما ندارد

التماس بی حسابم پر نمود امروز ها را
این دل آشفته من طاقت فردا ندارد

حس عشق با تو بودن کل قلبم را گرفته
این دلم دیگر هوای عشق بیجا را ندارد

دیده ام کابوسی امشب حس خوبی داشت اما
طعم شیرینی که حتی مثل آن . رویا ندارد

وه چه زیبا بود امشب صحنه امواج چشمت
صحنه هایی را که حتی پهنه دریا ندارد

مستی چشم تو نازم .مست میسازد دلم را
مستی چشم خمارت ساغر و مینا ندارد

کاش من هم در کنارت بودم آنجایی که هستی
آبی چشم تو را هم آسمان اینجا ندارد
 

Miss zahra

متخصص بخش تکنولوژی
همشهری بازم عالییییییییی:شاد:ییییییییییی بود مثل همیشه...
دستت :ایرانجمن:طلااااااااااااااا
 

سایه

کاربر ويژه
ساده میگوییم که شعرهایت همتا ندارد
حس زیبایی که بی آن انجمن معنا ندارد

مرسی که دعوتم کردید
خیلی لذت بردم:گل::گل::گل:
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
شعر امروز من که تازه تمومش کردم.

در دلم افتاده گویا بخت من وا میشود
آنچه را گم کرده بودم در تو پیدا میشود

کرده ام من بارها این ماجرا را ا متحان
هر که با چشمت در افتد زود رسوا میشود

مانده ام انگشت برلب از چه رو این روزها
هرکه می بیند تورا بسیار شیدا میشود

عشق تو خاصیتی دارد به هرکس دست داد
قلب او هر چند کوچک زود دریا میشود

تا درون کوچه می آیی کمی آهسته تر
ترسم از این است اینجا باز غوغا میشود

دستی از روی محبت روی چشمانم بکش
با دم عیسایی ات این چشم بینا میشود

مانده ام در حسرت فردا و فرداهای تو
با نگاه خسته ام امروز فردا میشود

باورم این است دنیا بی تو اصلا خوب نیست
با تو این دنیا برایم خوب و زیبا میشود

خوب میدانم که قلبت خالی از احساسهاست
من یقین دارم که عشقم در دلت جا میشود

فصل شور و شادی و بوئیدن و بوسیدن است
زندگی با واژه های عشق معنا میشود

 

کیمیا

کاربر ويژه
شعر امروز من که تازه تمومش کردم.

در دلم افتاده گویا بخت من وا میشود
آنچه را گم کرده بودم در تو پیدا میشود

کرده ام من بارها این ماجرا را ا متحان
هر که با چشمت در افتد زود رسوا میشود

مانده ام انگشت برلب از چه رو این روزها
هرکه می بیند تورا بسیار شیدا میشود

عشق تو خاصیتی دارد به هرکس دست داد
قلب او هر چند کوچک زود دریا میشود

تا درون کوچه می آیی کمی آهسته تر
ترسم از این است اینجا باز غوغا میشود

دستی از روی محبت روی چشمانم بکش
با دم عیسایی ات این چشم بینا میشود

مانده ام در حسرت فردا و فرداهای تو
با نگاه خسته ام امروز فردا میشود

باورم این است دنیا بی تو اصلا خوب نیست
با تو این دنیا برایم خوب و زیبا میشود

خوب میدانم که قلبت خالی از احساسهاست
من یقین دارم که عشقم در دلت جا میشود

فصل شور و شادی و بوئیدن و بوسیدن است
زندگی با واژه های عشق معنا میشود




خدا قوت عالی بود چاووش خان دمتون گرم
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
من قمار عشق را در چشمهایت باختم
خانه رویایی ام را در دل تو ســــاختم

باز کن آغوش گرمت را که من این روزها
هر چــــه دستم بوده در آغوش تو انداختم










من که دیوانـــــــــــه عشق تو شدم می دانم
بارها نـــــــام تو را زیر لبم می خوانــــــم

دل که سهل است اگر ســر برود در راهت
باز هــم بر ســر عشــق تو چنین می مــانم

 
آخرین ویرایش:

چاووش

متخصص بخش ادبیات
دل سپرده ...

بجز اینکه باتو باشم هوسی ندارم امشب
تو بیا که آه و زاری شده کار و بارم امشب

مثل آینه که مانده سالها به روی دیوار
حسرت نگاه دارم غرق در غبارم امشب

بغض لحظه های بی تو در گلوی من نشسته
به تو من نیاز دارم تو بیا کنارم امشب

نفسم به تنگی افتاد و هوای بی تو بودن
گذری به سینه ام کن نفسی بر آرم امشب

چه کنم دلم پر است و تو بهانه ای برایم
تو بیار شانه ات را سر گریه دارم امشب

سفری به پیش دارم و هوای رفتن اما
دل دردمند خود را به تو میسپارم امشب

گل من بهانه بس کن و نکن خیال رفتن
چه بهانه می تراشی که نمی گذارم امشب

شده زرد برگ برگم ز نگاه سرد چشمت
به تبسمی طلوع کن که کنی بهارم امشب

تو نشان آفتابی و من ابر در کویرم
تو تلنگری بزن من که دمی ببارم امشب

و نگاه مست خود را تو بریز در نگاهم
نکنی دریغ نازم که ببین خمارم امشب

پر و بال دارم اما هوس پریدنم کو
تو ز بند خود رها کن که بخود حصارم امشب

 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
برای کسی که بودنش بهشت من است ...


حس میکنم دلم به تو وابسته میشود
پیمان عشق در دل ما بسته میشود

حس می کنم به جز تو که در خاطر منی
از هرچه هست این دل من خسته می شود

کم کم که روز می رود و شب که می شود
چشمانمان به روی همه بسته می شود

امروز هم گذشت .ندیدم تورا ولی
این اشتیاق هم به عشق تو پیوسته میشود

هر قدر آشنایی ما طول می کشد
طفلک دلم. چه عاشق دلخسته می شود

تا پا به روی فرش دل من گذاشتی
گلهای عاشق این فرش چه برجسته می شود


تقدیم به او....
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
برای تو که هنوز ندیدمت...

تمام وسعت قلبم بدون تو خالیست
تو تا کنار من آیی وجود من عالیست

منم که مثل پرنده نشسته کنج قفس
و غصه ام همه از آسمان و بی بالیست

تو می روی و خیالت هنوز با من هست
نبودن تو شروع فصول بد حالیست

هنوز هم که هنوز است .عشق تو انگار
درون عمق وجودم به رنگ این قالیست

تو در کنار من امشب . محال رویاییست
وبوسه بر لب سرخت خیال پوشالیست

هنوز فاصله ها بین ماست میدانم
ولی دلم پر از احساس شور و خوشحالیست

صدا زدی تو مرا بعد از اینهمه مدت
و بعد از این همه مدت صدای تو عالیست

 
بالا