• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

.:... قطره قطره خون دل ...:.

چاووش

متخصص بخش ادبیات
مثل آتش . مثل شعلـــــــــــــــــــه ...



می نویسم از غروب و از شب و شعر و ترانه
از نگاهی گشته پرپر پشت یک دیوار خانه

می نویسم دوست دارم خنده هایت را ببینم
خنده هایی از ته دل . دوستانه . عاشقانه

منتظر هستم که روزی دوستت دارم بگویی
دوستت دارم بگویی از ته دل . بی بهانه

مایلم تا روز آخر منتظر باشم در اینجا
بشنوم تا روز آخر حرفهایی عاشقانه

دوست دارم تا بسازم عشق را از نو دوباره
حک شود در قلبهامان تا بماند جاودانه

سعی دارم حل کنم تا فرصتی مانده برایم
مشکلی گر هست با من از طریقی دوستانه

حرفها در سینه دارم مثل آتش. مثل شعله
تا به یاد تو می افتم می کشد هردم زبانه

هیچکس طاقت ندارد بشنود این حرفها را
زین جهت این حرفها را با خدا گفتم شبانه

گر چه دارم تند خویی . کینه ای اصلا ندارم
من دلی در سینه دارم مثل دریا بی کرانه

حال می خواهم بدانم . اینهمه گفتم برایت

دوست داری تا بمانی در کنارم صادقانه؟
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات





تقدیم به مولا علی

امشب مرا چه میشود ای مردم زمین
گویا دلم برای کسی آب میشود

او میرود بخاطر من زیر تیغ کین
فردا زمین زخون سرش ناب میشود

 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
دو راهـــــــــــــــــــــــــــــــی...


مثل فرصت گاه می آیی بدستم گاه نه
گاه میگویی که من دیوانه هستم گاه نه

من هنوزم مانده ام در حیرت افکار تو
گاه می گویی به عشقت دل نبستم گاه نه

در دوراهی مانده ام با این پریشانی چرا
گاه میگویی که عهدم را شکستم گاه نه

از چه رو باور کنم این ادعا را اینکه تو
گاه می گویی که امشب با تو هستم گاه نه

یا خیا لاتی شدم من یا تو افسونگر شدی
گاه میگویی که از عشق تو مستم گاه نه

گاه کافر میشوی گاهی مسلمان از چه رو
گاه می گویی که من عاشق پرستم گاه نه

بی جهت در راه تو افتان و خیزان می روم
گاه گویی در ره عشقت نشستم گاه نه

گاه می خوانی مرا گاهی جوابم میکنی
گاه می گویی که من بیگانه هستم گاه نه

گاه با من مهربانی می کنی اما چه سود
گاه می گویی که مهرم را گسستم گاه نه

از چه رو با من چنین رفتارها را می کنی
گاه هستم گاه بستم گاه مستم گاه نه



24. 7 . 91
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
اشعار بسیار زیبا بودن.

واقعا" ستودنی هستن.

امیدوارم همیشه سالم و موفق باشید.

:گل:
 

ALI 58

کاربر ويژه
حداقل یه اسمی هم از این بنده حقیر میاوردی خوشحال میشدم در کل شعرت زیبا بود ممنون:گل:
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
متـــــــــــــــــهم ...


تو مگر به من نگفتی که نرو بمان کنارم
که برای دیدن تو شب و روز می شمارم

تو هنوز حرفهایی که زدی به یاد دارم
روی کاغذی نوشتی که هنوز بی قرارم

مثل آینه زلالی مثل آب صاف و روشن
این منم که در فراقت همه عمر پر غبارم

من از آن لبت که چیدم غنچه ای بنام بوسه
ز حلاوت لبانت همه نشئه و خمــــارم

من به جرم روی ماهت متهم شدم که حالا
بین خلقی اوفتادم کـــــــــه کنند سنگسارم

تو ببخش نازنینم که کنار تو نمانــــدم
نه زعشق تو عزیزم که زخویش در فرارم

این گناه من نبوده چشم تو گناه دارد
که گرفته با نگاهی همه آنچه را که دارم

قد شاخه ها شکسته گل به سوگ من نشسته
که به جرم بوسه بر گـــــــــــــل بکنند سر به دارم

نگران نباش بشکف که کنار تو نشستم
تو گلی تو غنچه هستی من به ساقه تو خارم


7/2 /91
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
ای کاش میشدیم کبوتر ...


به مناسبت فرا رسیدن ایام سوگواری آقا ابا عبدالله الحسین


ای سر سپرده به سر نیزه های کین
لب تشنه مانده در عطش عشق آتشین

ای آبروی هر که که دیوانه تو است
دست مرا بگیر در این روز واپسین

اینجا تمام روز برایت گریستیم
انگار محشر است در این نقطه از زمین

ای وای ما که رحم نکردند اشقیا
بر نوجوانی قاسم بر طفل نازنین

تا زنده ایم تویی حکم ران ما آقا
سردار بی سر و سالار و شاه دین

ای کاش میشدیم کبوتر می آمدیم
تا در کنار تو گردیم دمی چند همنشین

هر چند مانده است سرت روی نیزه ها
میخواند آیه آیه چنین خوب و دلنشین

کندند گوشواره زگوش رقیه ات
دستش بریده باد چنین آدمی لعین

خود پیشتر از همه آگاه بوده ای
بر پیکرت اسب دوانند این چنین

نا گه یکی تبر به شاخه سروی بلند زد
افتاد دست سرو قامت عباس بر زمین

با آنکه تشنه بود ننوشید جرعه ای
بر مردی اینچنین رشیدو جوانمرد آفرین

هر سال ماه محرم قیامتی بر پاست
لطفی نما و حال دل زار ما ببین



91/8/28
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
ترانه ای برای او ...


ریشه کرده تو نگاهم حس دل بریدن تو
ترسی افتاده به جونم .ترس پر کشیدن تو

نمی شه بی تو بمونم .تو دلم ریشه دوونده
روزایی که بی تو باشم.لحظه ندیدن تو

آسمون ابری من .چشاتو بهونه کرده
که بباره قطره ها شو.دلمو دیوونه کرده

من بهت نگفتم اما از نگام باید می خوندی
تو که نیستی خاطراتت .توی سینه خونه کرده

تو که رفتی. توی کوچه من هنوز نشسته بودم
شب رسیده بود ولی من چشامو نبسته بودم

وقت رفتن گریه ها مو تو چشام ندیده بودی
خنده هامو دیدی اما از درون شکسته بودم

می دونی برام چه سخته .خبری ازت ندارم
حسرت روزی رو دارم .سر رو شونه هات بذارم

من تو این خونه نشستم که دلم هواتو کرده
برای رسیدن تو لحظه ها رو می شمارم
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
کم کم در این راه که میروم خسته میشوم
کم کم به تو . به عشق تو وابسته میشوم

من هم ردیف نقش گل قالی ام ولی
با یک نگاه مست تو برجسته میشوم

ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ



چشمهایت مثل دریا میشود
چون بخندی وه چه زیبا میشود

خسته ام این روزها از دست دل
لحظه لحظه از تو جویا میشود


ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

خاطرم از یاد تو آکنده شد
با همه آزادگی ها بنده شد

این چه کاری بود با من کرد دل
عاشقی هم پیش ما پرونده شد
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
غزلی به زبان مادری...


جان نقدینی قوربان ائدره م سئوگیلی یاره
تا بلکه کونول دردیمه بیر ائیلیه چــــــاره

گون چیخمادا هی یالواریرام باتما سن الله
گورخوم بودو کی آغ گونومی ائیلیه قاره

بیر کلمه دئدی عاشیقیوم . تیتره دی قلبیـــم
بی تاب اولان عاشیق ائورگیم گلدی قراره

هئچ گورمه میشم گوزلرینی اما نه دن دیر؟
سالمیش جانیما سئوزله رینن چوخلی شراره

من عاشیقیوم یوخدو بو سئوزدن داها گورخوم
حتی بو سئوزون اوسته اگر چکـــــــسله داره

کونلوم قوشی بیر لحظه دایانماز اگر آنجـــــاق
یاریم یوز آغاجدان ائیله قیسا ایشـــــــــــــــاره

هی یالواریــــرام الله کی رحم ائیـــــــله باری
اول سئوگیلــــــینی سالمیا منـــــــدنده کــــناره
 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
با یاد خداوند مهربان


دقیقا خاطرم نیست ولی فکر کنم نزدیک یک سالی هست که اولین قسمت شعر ایران انجمن رو تقدیم عزیزانم کردم.
دومین قسمت این شعر که معرفی دوستان دیگر از این انجمن هست رو آماده کرده ام که البته قرارم بر این بود روز سوم اسفند که سالگرد تولدم بوده به دوستان پیشکش کنم .هر چند به نظرم یک هفته ای از این روز گذشته . ولی بنابه دلایلی نتوانستم همان روز این شعر را تقدیم کنم .
بهر حال امیدوارم دومین قسمت از این شعر بر مذاق عزیزان خوش آید زیرا تنها با این زبان میتوانم لطف بی حسابشان را بر دیده منت گذارم.

خلاصه کلام مانند قبل از عزیزانی که نامشان به دلایلی در شعر نیامده پوزش میخواهم و اگر مایل بودند خودشان از امروز تا سه روز آینده
بفرمایند تا ترتیب نامشان در بین این شعر گنجانده شود.
ایــــــــــــــــــــــران انجمن (2)

نشستم دوباره به تخت سخن
حکایت شروع شد از این انجمن

به شاهد دوباره سخن باز شد
به منصور این جمله آغاز شد

نگاهی دوباره به هستی کنم
توئی که در اینجا نشستی کنم

به نام خداوند گردون سپهر
به معصومه بانو سلامی به مهر

شده دشت سبز ازچنین آفتاب
نگردد خدایا به عمرش خراب

علی یا رضا هردو یک نام شد
که درمان یک جمله آلام شد

نگفتم زنـــــاهید اینجا سخن
که عضویست کوشا درین انجمن

یکی دیگر اعضا که در کار هست
بحق گفته باید که ســـــالار هست

به زهرای هجری نصیحت زمن
که از زندگی لحظه ای دل مکن

به شاخه نبات آنچه حافظ نوشت
که جز بذر خوبی به دل هیچ کشت

صبــــــــا را بگو از من آرد خبر
که جز شــــــــادی اینجا نباشد اثر

ز کمــــــــرنگ هم یاد باید نمود
که از ســـــــــرفرازی نیاید فرود

نفــــــــس زنــدگی میدهد مرد را
چو درمان که تسکین دهد درد را

به زینب در اینجا ســــــلامی کنم
زریحـــــــانه نامی کــــــلامی کنم

به داوود عسل کــــــام شیرین کنم
ویــــادی زیــــــاران دیـــــرین کنم

الهــــه چو خورشیــــــد تابنده شد
خــــــدا را چه شایسته او بنده شد

به پیشــانی اش روزگارش نوشت
چو دریــا کسی نیست دریا سرشت

وتــــر گل سلامت بود همچنـــــان
شود شـــادکام زمیـــن و زمــــان

یکی کیمیــا نام در جمــــع ماست
به اوعرضه دارد خداهرچه خواست

پریســــــا که نامش بـــــرازنده باد
همیشه دلش شــــــاد و سر زنده باد

و نیلـــــو شکفته چو نیلـــــــوفران
خدایــــــــــا نبیند به عمرش خــزان

پرستــــــو که آمد بهـــــــــــــار آمده
به این انجمــــــن بوی یــــــــار آمده

زیــــــادم نرفته است مهشید هــــــم
که ماننــــــد ماه است و خورشید هم

دمی یـــــــــــــــــــادی از آریانا کنم
به خوبی ز او خــــطی انشـــــــا کنم

یکی دیگر اینجـــــا که نام آشناست
گل ســـــــر سبد نام او رکسانا ست

رســـــانم به آخر به بیتــــی که آن
منـــــور شود نام مهـــری در آن...



11/12/1391

اینم عیدی من یه شما دوستان گرانقدر امیدوارم مورد پسندتون قرار گرفته باشه.
 
آخرین ویرایش:

سیبری

کاربر ويژه
با یاد خداوند مهربان


دقیقا خاطرم نیست ولی فکر کنم نزدیک یک سالی هست که اولین قسمت شعر ایران انجمن رو تقدیم عزیزانم کردم.
دومین قسمت این شعر که معرفی دوستان دیگر از این انجمن هست رو آماده کرده ام که البته قرارم بر این بود روز سوم اسفند که سالگرد تولدم بوده به دوستان پیشکش کنم .هر چند به نظرم یک هفته ای از این روز گذشته . ولی بنابه دلایلی نتوانستم همان روز این شعر را تقدیم کنم .
بهر حال امیدوارم دومین قسمت از این شعر بر مذاق عزیزان خوش آید زیرا تنها با این زبان میتوانم لطف بی حسابشان را بر دیده منت گذارم.

خلاصه کلام مانند قبل از عزیزانی که نامشان به دلایلی در شعر نیامده پوزش میخواهم و اگر مایل بودند خودشان از امروز تا سه روز آینده
بفرمایند تا ترتیب نامشان در بین این شعر گنجانده شود.
ایــــــــــــــــــــــران انجمن (2)

نشستم دوباره به تخت سخن
حکایت شروع شد از این انجمن

به شاهد دوباره سخن باز شد
به منصور این جمله آغاز شد

نگاهی دوباره به هستی کنم
توئی که نشستی در اینجا کنم

به نام خداوند گردون سپهر
به معصومه بانو سلامی به مهر

شده دشت سبز ازچنین آفتاب
نگردد خدایا به عمرش خراب

علی یا رضا هردو یک نام شد
که درمان یک جمله آلام شد

نگفتم زنـــــاهید اینجا سخن
که عضویست کوشا درین انجمن

یکی دیگر اعضا که در کار هست
بحق گفته باید که ســـــالار هست

به زهرای هجری نصیحت زمن
که از زندگی لحظه ای دل مکن

به شاخه نبات آنچه حافظ نوشت
که جز بذر خوبی به دل هیچ کشت

صبــــــــا را بگو از من آرد خبر
که جز شــــــــادی اینجا نباشد اثر

ز کمــــــــرنگ هم یاد باید نمود
که از ســـــــــرفرازی نیاید فرود

نفــــــــس زنــدگی میدهد مرد را
چو درمان که تسکین دهد درد را

به زینب در اینجا ســــــلامی کنم
زریحـــــــانه نامی کــــــلامی کنم

به داوود عسل کــــــام شیرین کنم
ویــــادی زیــــــاران دیـــــرین کنم

الهــــه چو خورشیــــــد تابنده شد
خــــــدا را چه شایسته او بنده شد

به پیشــانی اش روزگارش نوشت
چو دریــا کسی نیست دریا سرشت

وتــــر گل سلامت بود همچنـــــان
شود شـــادکام زمیـــن و زمــــان

یکی کیمیــا نام در جمــــع ماست
بهاوعرضه دارد خداهرچه خواست

پریســــــا که نامش بـــــرازنده باد
همیشه دلش شــــــاد و سر زنده باد

و نیلـــــو شکفته چو نیلـــــــوفران
خدایــــــــــا نبیند به عمرش خــزان

پرستــــــو که آمد بهـــــــــــــار آمده
به این انجمــــــن بوی یــــــــار آمده

زیــــــادم نرفته است مهشید هــــــم
که ماننــــــد ماه است و خورشید هم

دمی یـــــــــــــــــــادی از آریانا کنم
به خوبی ز او خــــطی انشـــــــا کنم

یکی دیگر اینجـــــا که نام آشناست
گل ســـــــر سبد نام او رکسانا ست

رســـــانم به آخر به بیتــــی که آن
منـــــور شود نام مهـــری در آن...



11/12/1391

اینم عیدی من یه شما دوستان گرانقدر امیدوارم مورد پسندتون قرار گرفته باشه.

:تعجب2:
:گل::گل::گل:
هزاران لایککککککککککککککک
درود بر شاعران تبریز
من یه هم اتاقی شاعر تبریزی داشتم به اسم صمد حنیفه پور یاد ایشون افتادم
 

ریحانه69

متخصص بخش فوتبال
اقا چاووش شعرتون قشنگ و جالب بود:گل:

خوشحالم که اسم منم جزوش بود:احترام:
 

Mahdi Askari

مدير فنی
به به محمد آقا همیشه سرفراز باشید و ذهنتان مثل آن هنگام که این بیت را برای من گفتید ( بچه پلنگی شده با من رفیق -- یار و مددکار و رفیق شفیق ) همیشه آزاد و رها باشه

این رو هم از طرف من داشته باشید شعر سپید در نظر بگیرید چون قافیه فک نکنم داشته باشه و آبروم نره:خجالت2::

بیتـی نیامــد در دلــم تا که کنم تقدیــم تـــو ---- یـک کــلامــی من بــگــویــم تـــا شــود پـــاداش تـــو :)50:)
منظم بکردی بچه ها را تو با شعر های خود ---- همچنان که چاووشی در لشکری میکند این کار تو
همچــنــان شعر هــا بگو دل بــی قرار است ---- شعر های ناب بگو تا که کنیــم پلنگ را قربــان تــو :خنده2:
 

Mans0ur

New member
به به . لذت بردم

سلام. درود بر شاعر بزرگ ایران انجمن. استاد گرامی جناب آقای چاووش

قبل از هر چیز باید بگم فوق العاده بود. قلمتون همیشه سبز باشه.

خیلی تشکر میکنم از اینکه من حقیر رو هم جزو دوستان خودتون به حجساب آودین و اسم منم تو شعرتون آوردید. واقعا خوشحال شدم از دیدنش . مرسی.
 
بالا