مشاعره آزاد !i

[Reza Sharifi]

در کارگه کوزه گری بودم دوش
دیدم دو هزار کوزه گویا و خموش
هر یک به زبان حال با من گفتند
کو کوزه گر و کوزه خرو کوزه فروش


خیام

 

[mitra mehr]

شیرین تر از آنی به شکر خنده که گویم
ای خسرو خوبان که تو شیرین جهانی

 

[Mans0ur]

یک نفر آمد صدایم کرد و رفت

در قفس بودم رهایم کرد و رفت​

 

[Maryam]

تا تو رفتی این دل من بی تو تنها مانده است​

آتشی زین کاروان رفته بر جا مانده است

روزها بگذشت و من در شوق دیدارم هنوز
منتظر چشمم به بازیهای فردا مانده است ...​

 

[Mans0ur]

تا تونگاه می کنی کار من آه کردن است

ای به فدای چشم تو این چه نگاه کردن است
​

 

[fatemeh]

تا مرا عشق تو تعلیم سخن گفتن داد
خلق را ورد زبان مدحت و تحسین منست​

 

[کیمیا]

تا کی به تمنای وصال تو یگانه
اشکم شود از هر مژه چون سیل روانه

 

[Mans0ur]

​

 

[کیمیا]

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

 

[کیمیا]

تا توانی دلی بدست آور
دل شکستن هنر نمی باشد

 

[Mans0ur]

​

 

[fatemeh]

 

[Mans0ur]

​

 

[نیلو16]

در ملک بودی اگر یک ذره عشق یار من در فلک آتش افکندی آه آتش بار من

 

[am1n]

نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
متحیرم چه نامم شه ملک لافتی را

 

[نیلو16]

افسوس که عمری پی اغیار دویدیم
از یار بماندیم وبه مقصد نرسیدیم

 

[am1n]

منم که شهری شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالودم به بد دیدن

 

[fatemeh]

نگاه کن که غم درون دیده ام
چگونه قطره قطره آب می شود

چگونه سایه سیاه سرکشم
اسیر دست آفتاب می شود

نگاه کن تمام هستیم خراب می شود
شراره ای مرا به کام می کشد
مرا به اوج می برد مرا به دام می کشد






​

فروغ فرخزاد
​