• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

مشاعره آزاد !i

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
یاد باد آن که سرکوی توام منزل بود
دیده را روشنی از خاک درت حاصل بود
 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
در دلم چیزی هست
مثل یک بیشه ی نور
مثل خواب دم صبح
و چنان بی تابم
که دلم میخواهد
بروَم تا ته دشت
بدوم تا سر کوه
دورها آواییست
که مرا می خواند
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
418440_465535090131162_452623132_n.jpg


در ميان من و تو فاصله هاست

گاه می انديشم ،
می توانی تو به لبخندی اين فاصله را برداری
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
دانی که چرا خدا به تو داده دو دست؟
من معتقدم که اندر آن سری هست

یک دست به کار خویشتن پردازی
با دست دگر ز دیگران گیری دست
 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
تا نیست نگردی ره هستت ندهند
این مرتبه با همت پستت ندهند
چون شمع قرار سوختن گرننهی
سررشته روشنی بدستت ندهند
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
528115_432295820146853_1421789827_n.jpg

"دلم گرفته برایت" زبان ساده‌ی عشق است
سلیس و ساده بگویم: دلم گرفته برایت
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



تو را نادیدن ما غم نباشد
که در خیلت به از ما کم نباشد

من از دست تو در عالم نهم روی
ولیکن چون تو در عالم نباشد
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
نميدانم چه داشت!
ولی هر چه داشت
در دل چشمانت
خاطری آزرده نکرد و پنداری
چون مرا
آشفته کرد...
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
دوستانم همه نابند . طلا سیری چند ؟​

درد باد از همه شان دور . بلا سیری چند ؟​

بی گل روی عزیزان نفسم میگیرد​

بی حضور رفقا صلح و صفا سیری چند ؟ :بغل:​
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات

.​


دوست دارم بيايم
و كنارت بنشينم
و به تو چشم بدوزم
و آنقدر نگاهت كنم شايد دل تو هم براي من تنگ شود...
:5:
 

Reza Sharifi

مدير ارشد تالار
دوست دارد یار این آشفتگی
کوشش بیهود به از خفتگی

اندرین ره میتراش و می خراش
تادم آخر همی فارغ مباش


مولانا
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
شاید از مرگ رسم تا ته تاریکی محض
شاید از مرگ به خوانان بشوم شاید نه
منو صد شایدو دنیای پر از گمراهی
شاید این سال به پایان بشوم شاید نه!
 

مهشید

کاربر ويژه



هر چه دام افکندم، آهوها گریزان‌تر شدند
حال صدها دام دیگر در مقابل ریخته
هیچ راهی جز به دام افتادن صیاد نیست
هر کجا پا می‌گذارم دامنی دل ریخته

 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
هر كه بيمار تو شد در پی درمان نرود
مرد ميدان غم عشق ز ميدان نرود

هر كه گل هست كنارش به گلستان نرود

هر كه را باغچه ای هست به بستان نرود





محمد نمازی

 

مهشید

کاربر ويژه



دنيا ديدی و هر چه ديدی هيچ است

و آن نيز که گفتی و شنيدی هيچ است

سـرتاسـر آفـاق دویـدی هیـچ است

و آن نيز که در خانه خزيدی هيچ است

 

baroon

متخصص بخش ادبیات




تا نیاراید گیسوی کبودش را

به شقایق ها

صبح فرخنده

در آیینه نخواهد خندید



 
بالا