در زندگی مطالعه ی دل غنیمت است-----خواهی بخوان و خواه نخوان،ما نوشته ایم سیبری جان نوبت من بودا!
T Topaz متخصص بخش تلفن همراه 2013 , April 27 #361 در زندگی مطالعه ی دل غنیمت است-----خواهی بخوان و خواه نخوان،ما نوشته ایم سیبری جان نوبت من بودا!
baroon متخصص بخش ادبیات 2013 , April 27 #362 دیدار می نمایی و پرهیز می کنی بازار خویش و آتش ما تیز می کنی
admin Administrator عضو کادر مدیریت 2013 , April 27 #363 یک نفر آمد صدایم کرد و رفت در قفس بودم، رهایم کرد و رفت
M mitra mehr متخصص بخش خانه و خانواده 2013 , April 27 #364 تا ابد یاد عزیزان ز دل وجان نرود جان اگر رفت ولی خاطر خوبان نرود :83:
س سنجاقي متخصص بخش گفتگوی آزاد 2013 , April 27 #365 دلم برای خودم تنگ می شود آری همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم نشد جواب بگیرم سلام هایم را هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
دلم برای خودم تنگ می شود آری همیشه بی خبر از حال خویشتن بودم نشد جواب بگیرم سلام هایم را هر آنچه شیفته تر از پی شدن بودم
F fatemeh متخصص بخش ادبیات و دینی 2013 , April 27 #366 من ندانستم از اول که تو بی مهر و وفایی عهد نابستن از آن به که ببندی و نپایی
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , April 27 #367 یارب به کمند عشق پا بستم کن از دامن غیر خودتهی دستم کن یکباره زاندیشه عقلم برهان وزباده صاف عشق سر مستم کن
یارب به کمند عشق پا بستم کن از دامن غیر خودتهی دستم کن یکباره زاندیشه عقلم برهان وزباده صاف عشق سر مستم کن
T Topaz متخصص بخش تلفن همراه 2013 , April 27 #368 نباید بستن اندر چیز و کس دل---که دل برداشتن کاریست مشکل
M MAHDI متخصص بخش نرم افزار 2013 , April 27 #369 لازمه عاشقیست رفتن و دیدن ز دور ور ز نزدیک هم رخصت دیدار هست :تعجب:
baroon متخصص بخش ادبیات 2013 , April 27 #370 تنم بپوسد و خاکم به باد ریزه شود هنوز مهر تو باشد در استخوان ای دوست
admin Administrator عضو کادر مدیریت 2013 , April 27 #371 تا تو مراد من دهی، کشته مرا فراق تو تا تو به داد من رسی، من به خدا رسیده ام!
س سنجاقي متخصص بخش گفتگوی آزاد 2013 , April 27 #372 مـاتـم سـرای عـشـق به آتش چه می کشی فـردا بـه خـاک سـوخـتـگـان مـی کشانمت
F fatemeh متخصص بخش ادبیات و دینی 2013 , April 27 #373 تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت تا به کی با ضربه های درد باید رام شد یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار خسته از این زندگی با غصه های بی شمار
تا کجای قصه باید ز دلتنگی نوشت تا به کی بازیچه بودن توی دست سرنوشت تا به کی با ضربه های درد باید رام شد یا فقط با گریه های بی قرار آرام شد بهر دیدار محبت تا به کی در انتظار خسته از این زندگی با غصه های بی شمار
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , April 27 #374 راه پنهانی میخانه نداند همه کس جز من و زاهد و شیخ و دوسه رسوای دگر
T Topaz متخصص بخش تلفن همراه 2013 , April 27 #375 روز ها فکر من اینست و همه شب سخنم که چرا غافل از احوال دل خویشتنم
baroon متخصص بخش ادبیات 2013 , April 27 #376 من از روییدن خار سر دیوار دانستم که ناکس کس نمی گردد از این بالانشینی ها
admin Administrator عضو کادر مدیریت 2013 , April 27 #377 آنچه از دریا به دریا می رود از همانجا کامد، آنجا میرود
س سنجاقي متخصص بخش گفتگوی آزاد 2013 , April 27 #378 دردایره قسمت ما نقطه تسلیمیم حکم آنچه تو فرمایی لطف آنچه تو بنمایی
F fatemeh متخصص بخش ادبیات و دینی 2013 , April 27 #379 یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم پر پروانه شکستن هنر انسان نیست گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
یادمان باشد اگر شاخه گلی را چیدیم وقت پرپر شدنش سوز و نوایی نکنیم پر پروانه شکستن هنر انسان نیست گر شکستیم ز غفلت من و مایی نکنیم
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , April 27 #380 مرا غرض زنماز آن بود که پنهانی حدیث درد فراق تو باز بگذارم وگرنه این چه نمازی بود که من با تو نسشته روی به محراب و دل به بازارم
مرا غرض زنماز آن بود که پنهانی حدیث درد فراق تو باز بگذارم وگرنه این چه نمازی بود که من با تو نسشته روی به محراب و دل به بازارم