فاش می گویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم * ق *
م مهشید کاربر ويژه 2012 , June 28 #201 فاش می گویم و از گفته خود دلشادم بنده عشقم و از هر دو جهان آزادم * ق *
ث ثمره کاربر ويژه 2012 , June 28 #202 قتل این کشته به شمشیر تو تقدیر نبود ورنه هیچ از دل بی رحم تو تقصیر نبود کاف
F fatemeh متخصص بخش ادبیات و دینی 2012 , June 28 #203 کمتر از ذره نه ای پست مشو مهر بورز تا به خلوتگه خورشید رسی چرخ زنان واو
س سیاوش عشق کاربر ويژه 2012 , June 28 #204 وای ای مردم داد ز عالم بر خاست جرم او کند و عذر مرا باید خواست وقت اجلم ناله نه از رفتن جانست از یار جدا می شوم این ناله از آن است ...... (ب)
وای ای مردم داد ز عالم بر خاست جرم او کند و عذر مرا باید خواست وقت اجلم ناله نه از رفتن جانست از یار جدا می شوم این ناله از آن است ...... (ب)
ث ثمره کاربر ويژه 2012 , June 28 #205 بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست م
بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب در دلم هستی و بین من و تو فاصله هاست م
س سیاوش عشق کاربر ويژه 2012 , June 28 #206 ماییم و می و مطرب و این کجن خراب جان و دل و جام و جامه در رهن شراب فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب آزاد ز باد و خاک و از آتش و آب (الف)
ماییم و می و مطرب و این کجن خراب جان و دل و جام و جامه در رهن شراب فارغ ز امید رحمت و بیم عذاب آزاد ز باد و خاک و از آتش و آب (الف)
ث ثمره کاربر ويژه 2012 , June 28 #207 آهوی آتشین روی چون در بره در افتد کافور خشک گردد با مشک تر برابر بدرالدین چاچی شرمنده من یادم رفته بود حرف رو مشخص کنم:خجالت2: آخرین ویرایش: 2012 , June 30
آهوی آتشین روی چون در بره در افتد کافور خشک گردد با مشک تر برابر بدرالدین چاچی شرمنده من یادم رفته بود حرف رو مشخص کنم:خجالت2:
ز زینب کاربر ويژه 2012 , June 29 #208 ثمره جان با چی ؟ خوب من با الف میگم. از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح بوی زلف تو همان مونس جانست که بود ب
ثمره جان با چی ؟ خوب من با الف میگم. از صبا پرس که ما را همه شب تا دم صبح بوی زلف تو همان مونس جانست که بود ب
م مهشید کاربر ويژه 2012 , June 30 #209 بیا تا گل برافشانیم و می در ساغر اندازیم فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم * ر *
baroon متخصص بخش ادبیات 2012 , June 30 #210 رفتی و فراموش شدی از دل دنیا چون ناله ی مرغی کز ذهن قفس رفت * هـــ *
L liliput کاربر ويژه 2012 , June 30 #211 هزار مرتبه از تربتم گذشت و نگفت که این بلا کش افتاده خاک راه منست ( م )
ث ثمره کاربر ويژه 2012 , July 1 #212 مفکن گره به زلفت بهلش که باز باشد سر زلف عنبرین به که چنین دراز باشد س
L liliput کاربر ويژه 2012 , July 1 #213 سوخت از درد جدایی دل به امید وصال مرهم داغ دل امیدوارم من کجاست ؟ ( خ )
L liliput کاربر ويژه 2012 , July 1 #215 یک لحظه با تو بودن و با غیر دیدنت با صد هزار سال جدایی برابر است * ح *
baroon متخصص بخش ادبیات 2012 , July 1 #216 حتی اگر نباشی می آفرینمت چونان که التهاب بیابان سراب را... * ق * آخرین ویرایش: 2012 , July 2
ع عقاب Banned 2012 , July 1 #217 قهر و اشتی دوسر یک کشی است که هر چه کشیده شود باعث دوری بیشتر است دوستان برای دوستی نزدیکی تنها راه این است بیاید هر کدام از طرف خویش کش را گره زنیم تا بیشتر از این دور نشویم :گل: (ژ)
قهر و اشتی دوسر یک کشی است که هر چه کشیده شود باعث دوری بیشتر است دوستان برای دوستی نزدیکی تنها راه این است بیاید هر کدام از طرف خویش کش را گره زنیم تا بیشتر از این دور نشویم :گل: (ژ)
ث ثمره کاربر ويژه 2012 , July 1 #218 ژاله از نرگس چکید و برگ گل را آب داد وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد سقف استون بلورین سیب خوارزمی گرفت وز دم قاقم گره بر سینه ی سنجاب داد ل baroon گفت: چونان که التهاب باران سراب را... کلیک کنید تا باز شود... چونان که التهاب بیابان سراب را بیابان صحیحه نازنین:گل::گل:
ژاله از نرگس چکید و برگ گل را آب داد وز تگرگ روح پرور مالش عناب داد سقف استون بلورین سیب خوارزمی گرفت وز دم قاقم گره بر سینه ی سنجاب داد ل baroon گفت: چونان که التهاب باران سراب را... کلیک کنید تا باز شود... چونان که التهاب بیابان سراب را بیابان صحیحه نازنین:گل::گل:
baroon متخصص بخش ادبیات 2012 , July 2 #219 ثمره ی عزیزم بسیار بسیار ممنونم از یادآوریت.:گل: آفرین:بغل: لحظه ها را دریاب چشم فردا کور است... *ش*
ثمره ی عزیزم بسیار بسیار ممنونم از یادآوریت.:گل: آفرین:بغل: لحظه ها را دریاب چشم فردا کور است... *ش*