مشاعره *** هر چی قبلی بگه!!!

[baroon]

دل بیمار شد از دست رفیقان مددی

تا طبیبش به سر آریم و دوایی بکنیم




* چ *​

 

[سیاوش عشق]

چه شد ای پنجره ی شوق، چرا بسته شدی؟
شاید از هم نفسی با دل ما خسته شدی
(م)

 

[baroon]

مرنجان دلم را که این مرغ وحشی

ز بامی که برخاست مشکل نشیند

:خنده2:


* ش*​

 

[مهشید]

شبت میبینم اندر خواب میگویم وصال است این
به بیداری توخود هرگز نمی پرسی چه حال است این

" ک"
​

 

[liliput]

" کاج " سیب می دهد اگر عاشق شود
انگور می دهد اگر مست شود
توت فرنگی میدهد اگر خوشبخت شود
" کاج " می ماند اگر " تنها " شود...

* ع *

 

[مهشید]

عزم دیدار تو دارد جان برلب آمده
باز گردد یا برآید؟ چیست فرمان شما ؟

*ظ*

 

[liliput]

ظلمت شب برآمد واز تو خبر نشد
وقت سحر مگر به خواب ببینم رخت

"ط"​

 

[چاووش]

طبیب دل من شنیدم که تو
تبی اندرین یک دو شب کرده ای

الهی بمیرم برای تو من
بگو از برای که تب کرده ای

ث...

 

[مهشید]

[FONT=tahoma,verdana,Vazir,helvetica,sans-serif] ثواب روزه و حج قبول آن کس برد
که خاک میکده ی عشق را زیارت کرد

" ل "

 

[سیاوش عشق]

لحظه ای بیش ز عمر تو نماندست ای شمع
بیش ازاین رنج به جان من و پروانه مده
...
(الف)

 

[baroon]

آنکه می گفت منم بهر تو غمخوارترین

چه دل آزارترین شد چه دل آزارترین



* ق*​

 

[مهشید]

قسم بر آن شب رویایی تو


چه خورشیدی!به آن زیبایی تو


درخشنده چو ماهی در دل شب


طلسمی نیست بر گیرایی تو



*ک*
​

 

[شهیاد]

کس به غير از تو نخواهم چه بخواهي چه نخواهي
باز کن در به جز اين خانه مرا نيست پناهي

​

 

[یاسی جون]

نگفتی با چه حرفی بگم با آخرش میگم


یک ذره وفا را به دو عالم نفروشیم
هر چند در این عهد خریدار ندارد

 

[مهشید]

یاسی جونم توام که نگفتی با چی بگم
منم با آخرش میگم

دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمت شب آب حياتم دادند

ف

 

[baroon]

فرهاد رفت و کوه ملامت به جا گذاشت
کار تمام ناشده ای را به ما گذاشت


*س*​

 

[فرانک]

ساقی چمن گل را بی روی تو رنگی نيست
شمشاد خرامان کن تا باغ بيارايی

​

 

[مهشید]

سالها دل طلب جام جم از ما می کرد
آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد
/ ن/

 

[سیاوش عشق]

نمیدانم چه هنگام از کدامین ره
ولی یک بار دیگر باز میگردم
(الف)

 

[liliput]

ای سفر کرده دلم بی تو بفرسود بیا
غمت از خاک درت بیشترم سود بیا
سود من جمله ز هجر تو زیان خواهد شد
گر زیان است در این آمدن ار سود بیا

((ت))