• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

مشاعره *** هر چی قبلی بگه!!!

baroon

متخصص بخش ادبیات




کاش به تشنگی پونه که پاسخ دادیم
رنگ رفتار من و لحن تو انسانی بود

مثل حافظ که پر از معجزه و الهام است
کاش رنگ شب ما هم کمی عرفانی بود


* ر *
 

targol

کاربر ويژه
کوه ها جایی تمام می شوند
رود ها هم همینطور
همه چیز تمام می شود
اما عشق،تنها عشق می ماند،عشق که خداست و خدا که عشق است
و اینگونه ابدیت متولد می شود


//ب//
 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
بهترین چیز رسیدن به نگاهیست که از حادثه عشق ،تر است...
//ک//
 
آخرین ویرایش:

mary.brayant

کاربر ويژه
من با چی بگم؟؟
عیب نداره
اینو میگم
کاش میشد که پریشان تو باشم یا نباشم یا که ازان تئ باشم
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات
حالا من با چی بگم :)
من هم مث مریم دلبخواه میگم :12:


تو را گم می كنم هر روز و پیدا می كنم هر شب
بدینسان خوابها را با تو زیبا می كنم هر شب

" ن "
 

مهشید

کاربر ويژه
نظیر دوست ندیدم اگر چه از مه و مهر

نهادم آینه ها در مقابل رخ دوست

/ م /


 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
ما یار نداریم و غم یار نداریم
ما یار بجز حضرت دادار نداریم
 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
کاش بین من و دل این همه دیوار نبود
این چنین بر رخ ما گرد و غم یار نبود
چشم بی واسطه آن روز خدا را می دید
حیف شد چشم دلم لایق دیدار نبود
کاش می ریخت تمامیت این فاصله ها
کاش بین من و دل این همه دیوار نبود

//ث//:سوت:
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


خوش نقش تر از فرش دلم بافته ای نیست

از بس که گره زد به گره حوصله ها را



* م *
 

parastu

متخصص بخش گالری عکس
کنون که دست به دامان سرو می نرسد
به بید عاشق مجنون نیاز باید کرد

**ت**

 

asl_davood

متخصص بخش کتابخانه الکترونیکی
تا گل روی تو دیدم هم گل ها خارند

تا تو را یار گرفتم همه خلق اغیارند


ژ
 

khorde-shishe

متخصص بخش فوتبال
بگذار تا آن بی وفا ماند کنار یار خود
خواند سرود عشق را در خانه دلدار خود
در بستر گلها شود با یار بی همتا شود
افشا کند در گوش او صد نکته ازاسرارخود

ی
 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
حرف خاصی تعیین نکردین ناچارم با حرف آخر مصرع دومتون بگم.
........
دیروز به یاد تو و آن عشق دل انگیز
بر پیکر خود پیرهن سبز نمودم
در آینه بر صورت خود خیره شدم باز
بند از سر گیسویم آهسته گشودم
(د)
.......
فروغ فرخزاد
 
بالا