[FONT="Irannastaliq"]آن پي مهر تو گيرد که نگيرد پي خويشش وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش
س سنجاقي متخصص بخش گفتگوی آزاد 2011 , May 31 #561 آن پي مهر تو گيرد که نگيرد پي خويشش وان سر وصل تو دارد که ندارد غم جانش
8 875102210 کاربر ويژه 2011 , May 31 #563 در مدرسه آموخته اي گرچه بسي علم *** در ميکده علمي است که آموختني نيست
baroon متخصص بخش ادبیات 2011 , June 9 #565 دریا و کوه در ره و من خسته و ضعیف ای خضرپی خجسته مدد کن به همّتم
ی یگانه جان متخصص بخش ادبیات 2011 , June 17 #566 مزن بر دل ز نوکِ غمزه تیرم که پیشِ چشمِ بیمارت بمیرم
baroon متخصص بخش ادبیات 2011 , June 24 #567 میان آینه و زشت رو صفایی نیست به اهل دل نشود چرخ مهربان هرگز
Maryam متخصص بخش ادبیات 2011 , June 25 #568 زین همرهان سست عناصر دلم گرفت شیر خدا و رستم دستانم آرزوست ...
M mahdis متخصص بخش سرگرمی و طنز 2011 , July 3 #569 تو مپندار که مهر از دل محزون نرود آتش عشق به جان افتد و بیرون نرود
baroon متخصص بخش ادبیات 2011 , July 5 #570 در زمین دل که جای درد و داغ عشق بود ما ز ناقص طینتی تخم تمنّا کاشتیم
ی یگانه جان متخصص بخش ادبیات 2011 , July 6 #571 می کنم تنها از جاده عبور دور ماندن ز من آدمها سایه ای از سر دیوار گذشت غمی افزود مرا بر غمها
M mahdis متخصص بخش سرگرمی و طنز 2011 , July 6 #572 امشب ای ماه به درد دل من تسکینی آخر ای ماه تو همدرد من مسکینی
ی یگانه جان متخصص بخش ادبیات 2011 , July 6 #573 ياري ياران مرا از يار دور افكنده است كافرم گر بعد ازين ياري كنم الا به يار
K khodam متخصص بخش ادبیات 2011 , July 11 #574 روزها شد تا کسی پیر امن این در ندید تا تو گفتی دور شو زین در کسی دیگر ندید
ی یگانه جان متخصص بخش ادبیات 2011 , August 13 #575 دوستت دارم، دانم که نداری دوستم دانم چه کنم شاید بداری دوستم
baroon متخصص بخش ادبیات 2011 , August 25 #577 دور گردون گر دو روزی بر مراد ما نرفت دائماً یکسان نباشد حال دوران غم مخور
ی یگانه جان متخصص بخش ادبیات 2011 , August 27 #578 روزگاري شد كه در ميخانه خدمت مي كنم در لباس فقر كار اهل دولت مي كنم
K khodam متخصص بخش ادبیات 2011 , August 28 #579 من گرچه از نظر یار خاکسار شدم رقیب نیز چنین محترم نخواهد ماند
R Reza.M Banned 2011 , September 2 #580 دلتنگ تر از آن که دلم را بشکانی من آمده ام یا نشود یا نتوانی من آمده ام تا که به چشم تو بدوزم چشم های شکست خورده ی رویای جوانی
دلتنگ تر از آن که دلم را بشکانی من آمده ام یا نشود یا نتوانی من آمده ام تا که به چشم تو بدوزم چشم های شکست خورده ی رویای جوانی