مشاعره

[sinareza]

زنده است کسی که در دیارش

ماند خلفی به یادگارش

 

[..::آبی دل::..]

شعر و شرع و عرش از هم خواستند
این دو عالم زین سه حرف آراستند

عطار

 

[یگانه جان]

درین دو روزهء هستی همین فضیلت ماست
که جور میکند ایام ..... و ما شکیباییم
ز سرد و گرم تنور قضا نمیترسیم
برای سوختن و ساختن مهیاییم

 

[..::آبی دل::..]

ما را به جز از توبه شکستن هنری نیست
با زاهد بی مایه نشستن صمدی نیست
بر خیز!!جز این چاره نداری که در این جا
جز جام می و مطرب و ساقی خبری نیست

 

[یگانه جان]

تا شدم حلقه به گوش در میخانهء عشق

هر دم آید غمی از نو به مبارک بادم !

 

[sinareza]

ما نباشیم که باشد که جفای تو کشد
به جفا سازد و صد جور برای تو کشد

 

[..::آبی دل::..]

دلا یاران سه قسمند گر بدانی
زبانی اند و نانی اند و جانی
به نانی نان بده از در برانش
تو نیکی کن به یاران زبانی
ولی کن یار جانی را نگه دار
به پایش جان بده گر میتوانی

 

[یگانه جان]

يادمان باشد گلي از شاخه اگر چيديم برگش نكنيم و به بادش ندهيم

لااقل لاي كتاب دلمان بگذاريم مگر از بوي خوشش خاطرمان تازه شود

 

[eliza]

در کوی نیکنامان ما را گذر ندادند
گر تو نمیپسندی تغییر ده قضا را

(حافظ)
​

​

 

[..::آبی دل::..]

ای دوست بیا تا غم فردا نخوریم
وین یک دم عمر را غنیمت شمریم
فردا که از این دیر کهن در گذریم
با هفت هزار سالگان سر به سریم

 

[سنجاقي]

مست بگذشتی و از خلوتیان ملکوت...........به تماشای تو آشوب قیامت برخاست

 

[..::آبی دل::..]

تا نگردی آشنا زین پرده رمزی نشنوی
گوش نا محرم نباشد جای پیغام سروش

 

[یگانه جان]

شب است و حسرت یک حنجره غزلخوانی
تو هستی و غزل عاشقانه ی بودن

 

[eliza]

نفس باد صبا مشک فشان خواهد شد
عالم پیر دگرباره جوان خواهد شد
​

 

[sinareza]

کامی عزیز سلام
ببخشید مشاعره هستش و در تایپیک مشاعره طبق قوانین یک بیت یا دوبیت شعر نوشته میشه
ممنون میشه قوانین مشاعره رو رعایت فرمایین.

دلم یکدم زخوبان جدا نیست
ولی صد حیف که از خوبان وفا نیست

 

[یگانه جان]

تا چند اسير رنـگ و بو خواهي شد
چند از پي هر زشت و نکو خواهي شد
گر چشـمـه زمزمي و گر آب حيات
آخر بـه دل خاک فرو خواهي شد

 

[eliza]

در حلقه گل و مل خوش خواند دوش بلبل
هات الصبوح هبوا يا ايها السکارا



میدونم مشاعره معنی را نمیخواد اما از انجایی که جمله عربی بود بهتر دونستم محتوای اون هم بدونین.
(هات الصبوح…:“در بعضی نسخ به جای هات ،فات…؛یعنی صبوح از دست رفت،آمده است.هبوا یعنی بیدار شوید،برخیزید. نسخه ی سودی گفته؛هیوا به معنی بشتاب؛آگاه باش.
معنی کل مصرع:ای ساقی شراب صبحگاهی بیاور و ای مستان بی خبر برخیزید و رفع خمار دوشین کنید”
حافظ نامه خرمشاهی،ج۱،ص)
​

 

[..::آبی دل::..]

ممنون از توضیحتون الیزای عزیز
________

آنان که ز ما دور ولی در دل و جانند
بـسـیــار گـرامی تر از آنند که دانند

 

[eliza]

دل مي‌رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا
​

 

[..::آبی دل::..]

افسوس که بی فایده فرسوده شدیم
وز داس سپهر سرنگون سوده شدیم
دردا و نـــدامــتــا کـــه تــا بوده شدیم
نابـوده به کام خــویش نا بوده شدیم