[FONT=tahoma]از آن زمان كه ز چشمم برفت رود عزيز كنار دامن من همچو رود جيحون است
N Narsisa کاربر ويژه 2013 , September 1 #1,061 از آن زمان كه ز چشمم برفت رود عزيز كنار دامن من همچو رود جيحون است
س سیبری کاربر ويژه 2013 , September 1 #1,062 تو دیوونه رفتی یه شب بی نشونه تو خواستی که قلبم پریشون بمونه
Maryam متخصص بخش ادبیات 2013 , September 4 #1,063 هر چند موثر است باران تا دانه نیفکنی نرویاند! سعدی شیراز
M Miss zahra متخصص بخش تکنولوژی 2013 , September 4 #1,064 دیوانه دلی خفته در این خلوت خاموش او زاده ی غم بود زغم های جهان گشت فراموش
N Narsisa کاربر ويژه 2013 , September 4 #1,065 شب كه ميرسد از كناره ها گريه مي كنم با ستاره ها واي اگر شبي ز آستين جان بر نياورم دست چاره ها
س سپیــدار کاربر ويژه 2013 , September 4 #1,066 از کفر من تا دین تو راهی به جز تردید نیست دلخوش به فانوسم نکن اینجا مگر خورشید نیست
M Miss zahra متخصص بخش تکنولوژی 2013 , September 4 #1,067 تو صاحب خرمنی و من گدایی خوشه چین اما به انعام تو شایستن نه حد هر گدا حافظ
س سپیــدار کاربر ويژه 2013 , September 5 #1,068 ظل ممدود خم زلف تو ام بر سر باد کاندران سایه قرار دل شیدا باشد
س سیاوش عشق کاربر ويژه 2013 , September 5 #1,069 دلا تا کی در این دنیا فریب این و آن بینی؟ یکی زین چاه ظلمانی برون شو تا جهان بینی
س سپیــدار کاربر ويژه 2013 , September 5 #1,070 یک سال دیگر آمد و دنیا عوض نشد چیزی به غیر پیرهن از ما عوض نشد
س سیاوش عشق کاربر ويژه 2013 , September 5 #1,071 در مدرسه آموخته اي گرچه بسي علم در ميکده علمي است که آموختني نيست
س سپیــدار کاربر ويژه 2013 , September 5 #1,072 تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
تا به دیوار و درش تازه کنم عهد قدیم گاهی از کوچه معشوقه خود می گذرم تو از آن دگری رو که مرا یاد تو بس خود تو دانی که من از کان جهانی دگرم
س سیاوش عشق کاربر ويژه 2013 , September 5 #1,073 من که در آتش سودای تو آهی نکشیدم کی توان گفت که بر داغ تو دل صابر نیست؟
س سیاوش عشق کاربر ويژه 2013 , September 5 #1,075 تا زهره و مه در آسمان گشته پدید، بهتر ز می ناب كسی هیچ ندید؛ من در عجبم ز می فروشان، كایشان، زین به كه فروشند چه خواهند خرید؟
تا زهره و مه در آسمان گشته پدید، بهتر ز می ناب كسی هیچ ندید؛ من در عجبم ز می فروشان، كایشان، زین به كه فروشند چه خواهند خرید؟
س سپیــدار کاربر ويژه 2013 , September 5 #1,076 دارم از زلف تو اسباب پریشانی جمع ای سر زلف تو مجموع پریشانیها
س سیاوش عشق کاربر ويژه 2013 , September 5 #1,077 آتش از برق نگاهت ريختي بر جان من خواستي تا در ميان شعله ها آبم کني
س سپیــدار کاربر ويژه 2013 , September 5 #1,078 یک آن نظری کردم در خود گذری کردم دیدم که نه در دوری نزدیک تر از نوری در راه عبور از تو من این همه دور از تو یک عمر نیندیشم هیهات، تو در پیشم چشم است که بینا نیست در عشق که این ها نیست
یک آن نظری کردم در خود گذری کردم دیدم که نه در دوری نزدیک تر از نوری در راه عبور از تو من این همه دور از تو یک عمر نیندیشم هیهات، تو در پیشم چشم است که بینا نیست در عشق که این ها نیست
Maryam متخصص بخش ادبیات 2013 , September 5 #1,079 تو غره بدان مشو که من می نخورم صد لقمه خوری که می غلامست آنرا !
س سپیــدار کاربر ويژه 2013 , September 6 #1,080 ای صبا نکهتی از کوی فلانی به من آر زار و بیمار غمم راحت جانی به من آر