[FONT="Book Antiqua"]دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , May 21 #1,021 دوش دیدم که ملایک در میخانه زدند گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند
س سیاوش عشق کاربر ويژه 2013 , June 4 #1,022 ديري است مثل عقربه ها مي دوم ز خويش در طول جاده اي كه به جايي نمي رسد
baroon متخصص بخش ادبیات 2013 , June 4 #1,023 دانی که چرا ز میوه ها سیب نکوست؟ نیمی رخ عاشق است و نیمی رخ دوست :شاد:
س سیاوش عشق کاربر ويژه 2013 , June 4 #1,024 تمنای وصالت نیست عشق من نگیر از من به دردت خو گرفتم نیستم در بند دامانت!
F fatemeh متخصص بخش ادبیات و دینی 2013 , June 12 #1,025 تیر و کمان گرفته ای سوی شکار می روی صید تو اند عالمی بهر چه کار می روی هلالی جغتایی
T Topaz متخصص بخش تلفن همراه 2013 , June 12 #1,026 یوسف آخر زمان آید به دوران غم مخور کلبه ی احزان شود روزی گلستان غم مخور
baroon متخصص بخش ادبیات 2013 , June 12 #1,027 رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز عکس روی تو در این آیینه پیداست هنوز هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز
رفتی از چشمم و دل محو تماشاست هنوز عکس روی تو در این آیینه پیداست هنوز هر که در سینه دلی داشت به دلداری داد دل نفرین شده ی ماست که تنهاست هنوز
M Mahdi Askari مدير فنی 2013 , June 12 #1,028 زندگی هنگامه فریادهاست سرگذشت درگذشت یادهاست مشفق کاشانی
baroon متخصص بخش ادبیات 2013 , June 12 #1,029 تار و پود عالم امکان به هم پیوسته است عالمی را شاد کرد آن کس که یک دل شاد کرد
T Topaz متخصص بخش تلفن همراه 2013 , June 12 #1,030 دوست آن است که گیرد دست دوست در پریشان حالی و درماندگی
F fatemeh متخصص بخش ادبیات و دینی 2013 , June 12 #1,031 یاری که دلم خستی در بر رخ ما بستی غمخواره یاران شد تا باد چنین بادا
T taranom کاربر ويژه 2013 , June 13 #1,032 آنكه دستور زبان عشق رابیگزاره در نهاد ما نهاد خوب میدانست تیغ تیز رادر كف مستی نمیبایست داد
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , June 13 #1,033 دیریست که دلدار پیامی نفرستاد ننوشت کلامی و سلامی نفرستاد
baroon متخصص بخش ادبیات 2013 , June 13 #1,034 دلبستگی است مادر هر ماتمی که هست میزاید از تعلّق ما هر غمی که هست
T taranom کاربر ويژه 2013 , June 13 #1,035 تورا با غیر میبینم صدایم در نمی آید دلم میسوزد و کاری ز دستم بر نمی آید
baroon متخصص بخش ادبیات 2013 , June 24 #1,037 وقت آن کس خوش که چون برق از گریبان وجود سر برون آورد و بر وضع جهان خندید و رفت
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , June 24 #1,038 تاچندزنم بر روی دریاها خشت بیزارشدم زبت پرستان کنشت خیام