مشاعره

[یگانه جان]

دل در جهان مبند و به مستی سوال کن
از فیض جام و قصه ی جمشید کامکار

 

[khodam]

رفت در ظلمت غم آن شب و شب های دگر هم
نگرفتی دگر از عاشق آزرده خبر هم

 

[سنجاقي]

من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل برنكنم ز دوست تا جان ندهم

"مولوي"

 

[یگانه جان]

مداد رنگی ها یکی یکی کنار هم ،مثال یک رنگین کمان
مدادها میکشند یکی یکی کنار هم، نقشی از بُعد زمان

 

[سنجاقي]

نگویمت که همه ساله می پرستی کن
سه ماه می خور و نه ماه پارسا می​باش

 

[Nani]

شب آمد برافروخت آتش چو کوه

همان شاه در گرد او با گروه

 

[Maryam]

هر آبروي كه اندوختم ز دانش و دين

نثار خاك ره آن نگار خواهم كرد

 

[سنجاقي]

دل می​رود ز دستم صاحب دلان خدا را
دردا که راز پنهان خواهد شد آشکارا

 

[Maryam]

اسير عشق شدن چاره ي خلاص من است

ضمير عافيت انديش پيش بينان بين

 

[سنجاقي]

نفس بر آمد و کام از تو بر نمی آید
فغان که بخت من از خواب در نمی آید

 

[Maryam]

دمــــی که روح در آدم دمیــــدنـد

ز جا بر خاست آدم، یا علی گفت

 

[سنجاقي]

تاج شاهی طلبی گوهر ذاتی بنمای
ور خود از تخته جمشید و فریدون باش

 

[Maryam]

شرح این آتش جانسوز نگفتن تا کی ؟

سوختم ، سوختم این راز نهفتن تا کی ؟

 

[Nani]

یکی را دست حسرت بر بناگوش

یکی با آن که می‌خواهد در آغوش​

 

[..::آبی دل::..]

شمع را شاهد احوال من و خویش مگردان
خلوتی خواسته ام با تو که تنها بنشینم

سیمین بهبهانی عزیز

 

[Nani]

من که باشم که بر آن خاطر عاطر گذرم

لطف‌ها می‌کنی ای خاک درت تاج سرم





​

 

[khodam]

مرا گويد مخوان شعر غم انگيز
كه حسرت عقده گردد در گلويم!
خدا را ، با كه گويم كاين ستمگر
غمم را هم نمي خواهد بگويم

 

[Maryam]

سلام دوستان قوانین تاپیک مشاعره در صفحه اول تکمیل شد :احترام:

براي مشاعره كردن صد ها نوع مختلف وجود داره ولي به نظر من شيرين ترين شكلش همون مشاعره سنتيه همه دوستان خودشون استاد هستن ولی خوب یه شرح مختصری میدم:

هر کاربر محترمی میاد یه بیت شعر با حرف آخر شعر نفر قبلیش میگه. لازم بذکر است که از شعر نو و سپید و ... بکار برده نشود لطفا از شعر سنتی استفاده گردد.
اگر احيانا كسي اشتباه جواب داد، شما با حرف آخر نفر قبل او شروع كنيد.
و اینکه فقط و فقط از یک بیت شعر استفاده کنید ( پست هایی که بیشتر از یک بیت باشند حذف میشوند)

از همکاری و همراهی تمامی عزیزان بینهایت سپاسگذارم.

___________________


من درد تو را ز دست آسان ندهم
دل بر نکنم ز دوست تا جان ندهم

 

[سنجاقي]

مراد دل ز تماشای باغ عالم چیست

بدست مردم چشم از رخ تو گل چیدن

 

[Maryam]

نا برده رنج گنج میسر نمیشود

مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد

سعدی