mitra mehr
متخصص بخش خانه و خانواده
تقدیم به همه مادرا......
شبی پسر بچه ای یک برگ کاغذ به مادرش داد. مادر که در حال آشپزی بود دستش را تمیز کرد ونوشته را با صدای بلند خواند
صورتحساب:
مرتب کردن اتاقم 1000تومان
مراقبت از برادر کوچکم 1500 تومان
نمره 20 ریاضی 1000 تومان
بردن زباله ها 500 تومان
جمع بدهی شما 4000 تومان.....
مادر نگاهی به پسر کرد ،چند لحظه به گذشته فکر کرد..
قلم را برداشت وپشت برگه نوشت:
بابت 9ماه بارداری که تو را در وجودم حمل کردم..هیچ
بابت تمام شبهایی که کنار بالینت نشستم ودعا کردم...هیچ
بابت تمام زحماتی که تاکنون کشیده ام ...هیچ
بابت غذا ،نظافت،و.... هیچ
واگر همه اینها را جمع بزنی خواهی دید،
هزینه عشق واقعی من به تو ...هیچ است.
پسر وقتی حرفهای مادر را شنید، با چشمانی که اشک درآن حلقه زده بود
گفت:مامان،دوستت دارم
قلم را برداشت وزیر صورت حسابش نوشت:
قبلا بطور کامل پرداخت شده....
تقدیم به همه مادرا......
صورتحساب:
مرتب کردن اتاقم 1000تومان
مراقبت از برادر کوچکم 1500 تومان
نمره 20 ریاضی 1000 تومان
بردن زباله ها 500 تومان
جمع بدهی شما 4000 تومان.....
مادر نگاهی به پسر کرد ،چند لحظه به گذشته فکر کرد..
قلم را برداشت وپشت برگه نوشت:
بابت 9ماه بارداری که تو را در وجودم حمل کردم..هیچ
بابت تمام شبهایی که کنار بالینت نشستم ودعا کردم...هیچ
بابت تمام زحماتی که تاکنون کشیده ام ...هیچ
بابت غذا ،نظافت،و.... هیچ
واگر همه اینها را جمع بزنی خواهی دید،
هزینه عشق واقعی من به تو ...هیچ است.
پسر وقتی حرفهای مادر را شنید، با چشمانی که اشک درآن حلقه زده بود
گفت:مامان،دوستت دارم
قلم را برداشت وزیر صورت حسابش نوشت:
قبلا بطور کامل پرداخت شده....
تقدیم به همه مادرا......