میبینم که من تو وبلاگش دیدم کامی زده باباش نزاشته و خودشم مایل نبوده:نیش:
N Nethunter متخصص بخش شبکه و اینترنت 2010 , November 4 #81 میبینم که من تو وبلاگش دیدم کامی زده باباش نزاشته و خودشم مایل نبوده:نیش:
R rahnama پدر ایران انجمن 2010 , November 4 #82 میبینم که سمیه جان پرسیده , ولی جواب سئوالش را نگرفته ؟ :گل: آخرین ویرایش: 2010 , November 8
N Nethunter متخصص بخش شبکه و اینترنت 2010 , November 4 #83 میبینم که الان کامی شهر خودشون دانشجو هست به خاطر همین دیگه راه دور فکر کنم نزاشتن بره :فکر:
K kami کاربر ويژه 2010 , November 4 #84 می بینم که همه به فکر منن و نمیدونن چرا بابام نذاشته برم واسه اینکه بابام میگه راهش دوره و خطرناکه(آخه شمال قبول شدم) جادش همینجا تو شهر خودمون داری میری دیگه ولش کن :شاد:
می بینم که همه به فکر منن و نمیدونن چرا بابام نذاشته برم واسه اینکه بابام میگه راهش دوره و خطرناکه(آخه شمال قبول شدم) جادش همینجا تو شهر خودمون داری میری دیگه ولش کن :شاد:
R rahnama پدر ایران انجمن 2010 , November 4 #85 میبینم که کامی جان (الجبرای سابق )خوشحالند. پس من هم خوشحالم.:شاد: :گل:
N Nani کاربر ويژه 2010 , November 6 #88 میبینم که هی دارم قالب وبلاگمو عوض میکنم ولی هیچی به دلم نمیشینه !!!:شاد:
R rahnama پدر ایران انجمن 2010 , November 6 #89 میبینم که دنیا کوچکتر از آنست که بتوانم تا ابد در آن زندگی کنم. :گل:
R rahnama پدر ایران انجمن 2010 , November 7 #92 میبینم که مریم :گل: تند تند مرخصی رد می کند و فکر ما نیست که دلمان برایش تنگ می شود. :گل:
Maryam متخصص بخش ادبیات 2010 , November 7 #94 میبینم که دیگه ببخشید که دارم از همه مرخصی هام یه جا استفاده میکنم :بدجنس:
R rahnama پدر ایران انجمن 2010 , November 7 #95 میبینم که که از ناراحتی دو نفر با هم (دوست - آشنا - غریبه)خیلی زجر می کشم :گل:
S shika hime متخصص بخش جانوران 2010 , November 8 #97 میبینم که دلم خواسته آقای سیب زمینی رو خفه کنم :قهر::قهر:
M Mehdi متخصص بخش سخت افزار 2010 , November 8 #98 میبینم که فقط خدا میتونه ..........رو بخیر کنه:دعا:
N Nethunter متخصص بخش شبکه و اینترنت 2010 , November 8 #99 میبینم که امروز همه رو چت بودن و خوش گذشت ...