• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

هر شعری که دوست داری اینجا بنویس...

asl_davood

متخصص بخش کتابخانه الکترونیکی
بر روی ما نگاه خدا خنده میزند

هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم

زیرا چو زاهدان سیه كار خرقه پوش
پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم
پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
نام خدا نبردن از آن به كه زیر لب
بهر فریب خلق بگویی خدا خدا
ما را چه غم كه شیخ شبی در میان جمع
بر رویمان ببست به شادی در بهشت
او میگشاید ... او كه به لطف و صفای خویش
گویی كه خاك طینت ما را ز غم سرشت
طوفان طعنه خنده ما زلب نشست
كوهیم و در میانه دریا نشسته ایم
چون سینه جای گوهر یكتای راستیست
زین رو به موج حادثه تنها نشسته ایم
ماییم ... ما كه طعنه زاهد شنیده ایم
ماییم ... ما كه جامه تقوا دریده ایم
زیرا درون جامه به جز پیكر فریب
زین راهیان راه حقیقت ندیده ایم
آن آتشی كه در دل ما شعله میكشد
گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود
دیگر به ما كه سوخته ایم از شرار عشق
نام گناهكاره رسوا نداده بود
بگذار تا به طعنه بگویند مردمان
در گوش هم حكایت عشق مدام ما
هرگز نمیرد آنكه دلش زنده شد به عشق
ثبت است در جریده عالم دوام ما
"فروغ فرخزاد"
 

مهشید

کاربر ويژه
برمستی من حد سزاوار زدند

با شک و یقین تهمت بسیار زدند

حلاج شدم ولی به کفرم سوگند

دلتنگ تو بودم که مرا دار زدند . . .

 

مهشید

کاربر ويژه
زندگی رويش يک حادثه نيست
زندگی رهگذر تجربه هاست
تکه ابريست به پهنای غروب
آسمانيست به زيبايی مهر
بارگاهی ست ز دريای حضور
زندگانی چو گل نسترن است
بايد از چشمه ی جان آبش داد...
 

مهشید

کاربر ويژه
تو نیز میروی

مثل تمام کسانی که رفتند

مثل تمام کسانی که خواهند رفت

ولی همواره

یک چیز به جا می ماند

و آن "من" تنهاتریست

که به راهی می نگرد

که به او نمیرسد


 

مهشید

کاربر ويژه
60542071814878561831.gif




خوش به حال آسمون كه هر وقت دلش بگیره بی بهونه می باره ...

به كسی توجه نمی كنه ...

از كسی خجالت نمی كشه...

می باره و می باره و...

اینقدر می باره تا آبی شه... ‌آفتابی شه...!!!

کاش...

کاش می شد مثل آسمون بود...

كاش می شد وقتی دلت گرفت اونقدر بباری تا بالاخره آفتابی شی...

بعدش هم انگار نه انگار كه بارشی بوده
 

مهشید

کاربر ويژه
0997de7af2f5.jpg


گاه دلتنگ می شوم

دلتنگتر از همه دلتنگی ها

گوشه ای مي نشينم

و حسرت ها را می شمارم

و باختن ها را،

و صدای شکستن ها را...

نمی دانم من کدام اميد را نااميد کرده ام

و کدام خواهش را نشنيدم

و به کدام دلتنگی خنديدم

که اين چنين دلتنگم.

دلتنگم، دلتنگ...!

 

مهشید

کاربر ويژه


مـدت هــاست

از دور
نگـــاهــــم میــکنــی

و
مـن مــدت هــاست

تمـــام
قشنگــی دنیــا را در همیـن می بینـــم . . . !

 

مهشید

کاربر ويژه

گرچه نیستے

یـــادتــــــــــــــــــ امـــا

تمام قـــد


بے رحمانهـ

میان دلـــــم ایستاده ... !


 

admin

Administrator
عضو کادر مدیریت
دو زلفونت بود تار ربابم چه میخواهی از این حال خرابم؟
تو که با مو سر یاری نداری چرا هر نیمه شو آیی به خابم؟

فلک در قصد آزارم چرایی؟ گلم گر نیستی خارم چرایی؟
تو که باری زدوشم بر نداری میون بار سر بارم چرایی؟

تو که نوشم نِی نیشم چرایی؟ تو که یارم نِی تیشم چرایی؟
تو که مرهم نِی زخم دلم را نمک پاش دل ریشم چرایی؟

خدایا داد ازین دل داد از این دل به یک دم ما نگشتم شاد از این دل
چو فردا داد خواهم داد خواهد بگویم صدهزاران داد از این دل


دلم دور است و احوالش ندونم کسی خواهد که پیغامش رسونم
خداوندا ز مرگم مهلتی ده که دیداری ز دیدارش رسونم

اگر دردم یکی بودی چه بودی؟ اگر غم اندکی بودی چه بودی؟
به بالینم حبیبی یا طبیبی؟ از این هر دو یکی بودی چه بودی؟


ندونم لخت و عریونم که کرده کدوم جلاد بی جونم که کرده
بده خنجر که تا سینه کنم چاک ببینم عشق تو با ما چه کرده
 

baroon

متخصص بخش ادبیات






بذار خیال کنم هنوز ترانه هامو می شنوی
هنوز هوامو داری و هنوز صدامو می شنوی

بذار خیال کنم هنوز یه لحظه از نیازتم
اگه تمومه قصه مون هنوز ترانه سازتم

بذار خیال کنم هنوز پر از تب و تاب منی
روزا به فکر دیدنم شبا پر از خواب منی

بذار خیال کنم تو دلتنگیات
غروب که میشه یاد من میوفتی

تویی که قصه طلوع عشقو
گفتی و دوست دارمو نگفتی

بذار خیال کنم منم اونکه دلت تنگه براش
اونی که وقتی تنهایی پر می شی از خاطره هاش

اونکه هنوز دوستش داری اونکه هنوز هم نفسه
بذار خیال کنم منم اونی که بودنش بسه

دوباره فال حافظ و دوباره توی فالمی
بذار خیال کنم بذار اگر چه بی خیالمی



 

liliput

کاربر ويژه
زیر یک درخت بدون قلب
قلب تو افتاده بود
ولی درخت نداشت .
نشنیده ای که
هیچ چیز کامل نیست؟!
میخ را بر میدارم
و بر قلب تو
نقش یک درخت تبر خورده را
حک می کنم
درد آور است تکامل ؛
می دانم
طاقت بیار
درد درخت تبر خورده را !
 

parisa

متخصص بخش
گاهی نه گریه آرامت میکند

و نه خنده

نه فریاد آرامت میکند

و نه سکوت

انجاست که با چشمانی خیس

رو به اسمان میکنی و میگویی :

خدایا تنها تو را دارم تنهایم مگذار ...

 

مهشید

کاربر ويژه
گاهی از خیال من گذر می کنی...

بعد اشک می شوی...

رد پاهایت خط می شود روی گونه ی من....
 

مهشید

کاربر ويژه
آسمان خاطرم
سرشار از ابرهای سرگردان است .
سپیدی ها غبار گرفته اند
در سکوتی وسیــــــــــع
به لحظه های غم گرفته می نگرم
و لبخند می زنم به نسیم
که
او هم دلش گرفته است !

 

مهشید

کاربر ويژه
كودكی ،دختركی موقع خواب


سخت پاپیچ پدر بود و از او می پرسید


زندگی چیست؟


پدرش از سر بی صبری گفت:


زندگی یعنی عشق


دخترك با سر پر شوری گفت:


عشق را معنی كن


پدرش داد جواب: بوسه گرم تو بر گونه من


دخترك خنده بر آورد زشوق


گونه های پدرش را بوسید


زان سپس گفت:


پدر... عشق اگر بوسه بود،بوسه هایم همه تقدیم تو باد

 

مهشید

کاربر ويژه
آن شب ...

که مـــاه عاشـــقــانه هـــایمـان را ...

تماشا می کرد ...

آن شب که شب پره ها ..

عاشــقـــانه تر ..

نــــور را می جســـتند ...!

و اتاقم ..

سرشار از عطر بوسه و ترانه بود... !

دانستم..


تـــــو پـــژواک تمــــام عـــاشــقـانه های تاریخی...!
 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
یکی در د و یکی درمان پسندد

یکی وصل و یکی هجران پسندد

من از درد و درمان و وصل و هجران

پسندم آنچه را که جانان پسندد
 

فرانک

کاربر ويژه
اگر روزی دشمن پیداکردی ، بدان در رسیدن به هدفت موفق بودی
اگر روزی تهدیدت کردند ، بدان دربرابرت ناتوانند
اگر روزی خیانت دیدی ، بدان قیمتت بالاست
 

فرانک

کاربر ويژه
اینجا زمین است ، زمین گرد است !
تویی که مرا دور زدی ….. فردا به خودم خواهی رسید !!!!
حال و روزت دیدنیست….
 
بالا