• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

کافــــه تنهایی

khodam

متخصص بخش ادبیات
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]کو چک تر که بودم[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif] [FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]روی مورچه ها آب می ریختم
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]مادرم می گفت :
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]" نفرینت می کنند "
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif].
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]چمدانت را بستی
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]خدا حافظی هم نکردی
[FONT=Vazir, helvetica, sans-serif][FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]نفرینشان گرفت...
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
پاییز هوا سرد می شود مثل تو
با من
پاییز برگ ها زرد می شود
مثل من
بی تو.
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
[FONT=courier new, courier, mono]صنــدلی های خالی کافــه [FONT=courier new, courier, mono]عطر خاطــرات فراموش شــده
[FONT=courier new, courier, mono]و صــدای گریه ی بی صــدای من
[FONT=courier new, courier, mono]تنهــا دلگرمی ام کافــه و آدم هایش بود
[FONT=courier new, courier, mono]امیــد مبهمی که در وجود آنهــا بود.......



6972093900-a6b7907751-z.jpg



 

khodam

متخصص بخش ادبیات
[FONT=courier new, courier, mono]صندلی های خـــالی [FONT=courier new, courier, mono]و فنجـــان خالی
[FONT=courier new, courier, mono]و من که هنــوز در سکــوت کافه
[FONT=courier new, courier, mono]از تــو لبریـــزم...
2cd1c1a8bz7vtznfdkvo.jpg


 

khodam

متخصص بخش ادبیات
[FONT=courier new, courier, mono]در کـــافه... [FONT=courier new, courier, mono]کنج دیـــوار...
[FONT=courier new, courier, mono]رو به روی هـــم...
[FONT=courier new, courier, mono]و چه خوب که قهـــوه را نخوردیم!
[FONT=courier new, courier, mono]حرفهایمــان به اندازه ی کافی
[FONT=courier new, courier, mono]تلــخ بود...!
7nwtb0ad07f3aqiizulr.jpg


 

khodam

متخصص بخش ادبیات
[FONT=courier new, courier, mono]خیــابانی بدون رهگــذر
[FONT=courier new, courier, mono]نیمکت های خـــالی
[FONT=courier new, courier, mono]تاکسی های بدون ســـرنشین
[FONT=courier new, courier, mono]فنجــانی خالی از قهــوه
[FONT=courier new, courier, mono]سیگــاری خامــوش
[FONT=courier new, courier, mono]من نیز تنهـــایم...!
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
[FONT=courier new, courier, mono]عــــادت کـرده ام [FONT=courier new, courier, mono]تنهـــا توی کافـــه ای بنشینم
[FONT=courier new, courier, mono]از پشت پنجـــره آدم ها را ببینم
[FONT=courier new, courier, mono]قهـــوه ای تلخ بنوشـــم
[FONT=courier new, courier, mono]و تا خـــانه
[FONT=courier new, courier, mono]پیــــاده با نبودنت
[FONT=courier new, courier, mono]راه بــــروم...!
photocafe-062-big78.jpg


 

khodam

متخصص بخش ادبیات
[FONT=courier new, courier, mono]ما عـــادت شـــدیم [FONT=courier new, courier, mono]پشت آن میــز کافه ی روزمـــرگی
[FONT=courier new, courier, mono]من یک طرف میـــز
[FONT=courier new, courier, mono]جــای خالی تـــو آن سوی دیگــر
[FONT=courier new, courier, mono]هـــر روز...
Cafe.jpg


 

khodam

متخصص بخش ادبیات
[FONT=courier new, courier, mono]روزها پــر و خـــالی می شـوند [FONT=courier new, courier, mono]مثل فنجــان های چای در کافه های بعدازظهـــر
[FONT=courier new, courier, mono]امــا...
[FONT=courier new, courier, mono]هیچ اتفــاق خاصـی نمی افتد
[FONT=courier new, courier, mono]این که مثلا تـــو
[FONT=courier new, courier, mono]ناگهــان...
[FONT=courier new, courier, mono]در آن سـوی میـــز نشسته باشـی!
6e32320fa6bc.jpg


 

khodam

متخصص بخش ادبیات
از آشنایی من و تو تنها سهم من این بود که تو دانستی من هم چون تو عاشق قاصدک ها هستم. همین
به همین خاطر است شاید سال ها به انتظارت نشسته ام
به انتظارت نشستم و تو آمدی
آمدی و از قاصدک ها برایم گفتی
پنج شنبه که بیاید تمامی راه را قاصدک باران قدمهایت می کنم
حتی اگر باران های نم نم این روزها قاصدک هایم را خیس کند
و سنگینی قطرات باران نگذارد تا قاصدک هایم به سویت پر بگشایند
نفس بکش
نفس بکش
آری نفس بکش تمامی عطر باران نم نم این روزها را که سراسر بوی خاطره های با تو بودن است
نفس بکش
تا پنج شنبه راهی نیست
منتظرت هستم
مثل تمامی این سالهای دور از تو
تا پنج شنبه راهی نیست ...
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
نامه ات همین چند روز پیش به دستم رسید خواندمش نه یک بار هزاران هزار بار خواندمش و هر بار بیشتر از بار قبل با سطر سطر دست نوشته ات پاسخ های پرسش هایم را گرفته ام چه خوب تمام سؤالات ذهنم را پاسخ داده ای تک به تک و دقیق دقیق بی آنکه حتی برای یکبار آن ها را با تو درمیان گذاشته باشم به هرکدامشان اشاره کرده ایی مثل آن وقت ها که از نگاهم حرف دلم را می خواندی حق با تو بود روح من و روح تو قبل از آنکه جسمی داشته باشیم به هم تعلق داشته است این را این روزها حالا خوب خوب می دانم عزیز همیشه و هنوز من می دانم ...
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
تو ترانه می گفتی و من داستان
از تو چند برگ ترانه به جا ماند و از من چند برگ داستان ...
گمشده ترانه های تو من بودم و گمشده داستان های من تو ...
در هردوشان اما یک چیز مشترک بود
آری
در سطر سطر هر دوشان انتظار موج می زد
همیشه
انتظار تو برای من و انتظار من برای تو
راستی هیچ فکر کردی اگر این (تو) ها نبود شاید هیچ داستان یا شعری متولد نمی شد؟!
دوری انتظار را با خود می آورد و انتظار یک (تو) را خلق می کند
می دانی اما مهمتر از آن چیست؟
نگاهی که به موضوع داری
آری
لطافت باید از نگاهت، روحت، قلبت، قلمت و دستانت سرشار باشد
نگاهت که لطیف باشد، قلم بر کاغذ خواهد رقصید و (تو) را تراش خواهد داد.
باید صیقل دیده باشد روحت تا بتوانی لحظه های تلخ جدایی را با لطافت بر روی کاغذ بنگاری تا همگان دلشان برای این (تو) های دور از هم بلرزد
و حالا این سطرهای پر از (تو) آماده می شود برای تقدیم به (تو) شدن
به همین خاطر است شاید که شاعری بزرگ می سراید:
شاعر که می شوی
خیال تو یعنی حکومت دوست
باور کنید ...
 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
هر روز تو را در دلم می سازم..

اما آنقدر دل هره ی رفتنت را دارم..

که مدام دلم می لرزد..

گاهی تا هشت ریشتر..

و هر آنچه که می سازم را با خود نابود می کند..

باز هم..

من ماندم و خرابه های دلم..

و گورستانی که آنقدر تو را در آن خاک کردم..

که دیگر جایی در آن نیست..


201115442513.jpg

 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
یادت هست....؟!

روزی پرسیدی این جاده کجا میرود...؟!
و من سکوت کردم...
دیدی ...! جاده جایی نرفت...!
آن که رفت ، تو بودی

7f61c0ad308389b7542908d851427f79-300
 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
تنـــــــــــــــها

توی این کــــافه مـی نشینــــــم...



دیـــــگر بتــــو فکـــر نـــمیـــکنـــم ....


گنـــاه اســـت ...


چـــــشم داشــــتن به مــــالِ


غــــریبــــه هــــا...!!!



 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
اگر پیداش می کردم

باکم نبود از اینکه چه فکر می کند

صدایش می کردم

کمی در چشم هایش مستانه می خندیدم

و بعد برای خوردن

یک فنجان قهوه با طعم عشق دعوتش می کردم

اگر پیدایش می کردم

اگر ...


 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
نِيــــازمـ ،

نَــه ديگــر آغـوشـتــ اسـتــ نـَـه دستــانـتــ ، نـَـه لَبــانَـتــ نـَـه چِشــمـ خُمــارتــ

بــا ...

يـكــ فِنجـــانــ سكـــوت تَلــخ ، ............

فــــرو مـــي بـَـــرمـ حِمـــاقَتـــمـ را كـِــه دوستــت داشتـَـــمـ
 
بالا