• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

کافــــه تنهایی

taha moien

کاربر ويژه
بارها و بارها نوشتم

اما اينبار مينويسم براي تو , براي لبخندي تو

برايت مينويسم ,مينوسم که بخواني تا بداني: در زندگي ام فقط تو را دارم

که بخواني تا بداني

تنها چيزي که سرکشي ام را آرامش مي بخشد فقط تويي

که بخواني تا بداني

برايم همچون آب براي گل

برايت مينويسم که بخواني و بداني

من هرگز کسي را که با سختي ديگران در کنارش به آرامش رسيده ام

آسان از دست نخواهم داد

مينويسم تا بداني

وقتي آمدي پاييز بود

با آمدنت پاييز را بهار کردي

زندگي احساس من نه پاييز را داشته است و نه زمستان را

نگذار پاييز بيايد و ماندگار شود

نگذار زمستان بيايد و بهار گريزان شود و باز هم پاييز بماند

تو را به دل بهاريت قسم

بمان و فصل ها را بهم نريز

 

مهشید

کاربر ويژه
خیــابانی بدون رهگــذر
نیمکت های خـــالی
تاکسی های بدون ســـرنشین
فنجــانی خالی از قهــوه
سیگــاری خامــوش
من نیز تنهـــایم...!
 

مهشید

کاربر ويژه
[h=6]لعنت به بعضي خاطره ها
که مثل مينهاي عمل نکرده توي روحت کاشته شده
و با يک حرف ميترکوننت !!!
[h=6]
 

taha moien

کاربر ويژه
می گفتند که ...

چشمانت دیگر جاذبه ای ندارند!

امروز از آنها افتادم ،

باورم شد

 

majnooneleyli

کاربر ويژه
اکنون تو با مرگ رفته ای و من اینجا تنها به این امید دم میزنم که با هر نفس گامی به تو نزدیک تر میشوم . این زندگی من است
 

شقایق کا

کاربر ويژه
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!
 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
پاسخ : یاد آن شب که صبا در ره ما گل می‌ریخت

خسته و دربه در شهر غمم
شبم از هرچه شبه سیاه تره
زندگی زندون سرد کینه هاست
رو دلم زخم هزارتا خنجره
چی میشد اون دستای کوچیکو گرم
رو سرم دست نوازش میکشید
بستر تنهاییو سرد منو
بوسه گرمی به اتش میکشید
چی میشد تو خونه ی کوچیک من
غنچه های گل غم وا نمیشد
چی میشد هیچکسی تنها نمیزاشت
جز خدا هیچ کسی تنها نمیشد


 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
پاسخ : دید مجنون را یکی صحرا نورد

جای خاليت را

آنقدر با چشمانم آب ميدهم

که باز کنارم

سبز شوی


 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
بغض دارم مــیفروشــم...
به قیمــت یه نوازش دست تو ...
به قیمــت یه آغوش امــن تو ...
به قیمــت یه لحظه نگاه تو ...
فقط یه لحظه...
 

shakira

متخصص بخش پزشکی

می خواهم تنهاییم را آنقدر تنها بگذارم تا

از تنهایی بمیرد ...

:گل:
 

مهشید

کاربر ويژه
دير گاهيست كه تنها شده ام
قصه غربت صحرا شده ام
وسعت درد فقط سهم من است
بازهم قسمت غم ها شده ام
دگر آيينه ز من بي خبر است


كه اسير شب يلدا شده ام
من كه بي تاب شقايق بودم
همدم سردي يخها شده ام
كاش چشمان مرا خاك كنيد
تا نبينم كه چه تنها شده ام...




 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
گاهی تنهایی آنقدر قیمت دارد که درب را باز نمی کنم
حتی برای “ تو ” که سالها منتظر در زدنت بودم . . .
 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
سایه ام امشب ز تنهایی مرا همراه نیست
گر در این خلوت بمیرم ، هیچ کس آگاه نیست
من در این دنیا به جز سایه ندارم همدمی
این رفیق نیمه راهم گاه هست گاه نیست
 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
برای تو
برای چشمهایت
برای من
برای دردهایم
برای ما
برای این همه تنهایی
ای کاش خدا کاری کند . . .
 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
[FONT=courier new,courier,monospace]تنهای
[FONT=courier new,courier,monospace]دلتنکم از تنهایی
[FONT=courier new,courier,monospace]و چون سنگی از کوه دلم را
[FONT=courier new,courier,monospace]به دیوار می کوبم
[FONT=courier new,courier,monospace]تا شاید،
[FONT=courier new,courier,monospace]باز شود پنچره ای رو به آفتاب
[FONT=courier new,courier,monospace]کسی بددنم بیاید
[FONT=courier new,courier,monospace]و از ازدحام کوچه خوشبختی
[FONT=courier new,courier,monospace]تکه ای از آسمان را در دست هایم
[FONT=courier new,courier,monospace]نقاشی کند
[FONT=courier new,courier,monospace]تا در شب های تاریک
[FONT=courier new,courier,monospace]صورتم ماه شود
[FONT=courier new,courier,monospace]دلتنگم از تنهای
[FONT=courier new,courier,monospace]که سنگ های کوه دلم این دیوار را پنجره نمی کند
[FONT=courier new,courier,monospace]و چشمانم
[FONT=courier new,courier,monospace]در چهار چوب قناس این روزها
[FONT=courier new,courier,monospace]می شکند
[FONT=courier new,courier,monospace]لطفا هنگام عبور از کنار این شعر
[FONT=courier new,courier,monospace]احتیاط کنید
[FONT=courier new,courier,monospace]دارم تا انتهای کوچه، سنگ پرتاب می کنم
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
برو عزیز قلبم، برو خدا به همرات
برو فقط نزار باز، برم تو عمق چشمات
قراره مون همین بود که موندنی نباشیم

به هم دیگه قول دادیم، که زود ز هم جدا شیم

غصه نداره عشقم ، نگا نکن به اشکام

عادت دارم به گریه ، مثل همیشه تنهام

آره برو عشق من ، آخره راهه اینجا
برو نفس، می دونم ازم شدی کلافه

میل لبم تا ابد، برات غزل می بافه ..

 

khodam

متخصص بخش ادبیات
بار اول که تو را دیدم... به دلم نشستی ...


برایم از عشق و دوست داشتن و محبت گفتی...

از حس بد تنهایی و اینکه چطور میشود تا آخر دنیا با هم بود و با هم ماند...
تو گفتی هر گاه اندوهگین و ناراحت شدی و به تنهایی در برابر غمها طاقت نیاوردی شانه هایی دارم که میتوانی سر بر آنها بگذاری تا آرام شوی...
پس از آن من و دل با هم مشورت کردیم و به این نتیجه رسیدیم که میتوان عاشقش شد و با او ماند و با تنهایی خداحافظی کرد و عشق را تجربه کرد و لذت برد....
اما افسوس که او نه معنی عشق و دوست داشتن را میفهمید و نه شانه هایش مامنی بود برای من!
او رفت و من و دل را وقتی هنوز چند صباحی از آن آشنایی نگذشته بود تنها گذاشت و خیلی زود فهمیدم که تنهایی یعنی چه!!
یعنی تمام عشق همین بود؟!!
فقط چند کلمه حرف؟!!!
این عشق برای من و دل چیزی جز غم و اندوه نداشت
* و من هنوز در تنهایی هایم به دنبال عشق میگردم.....*

 

khodam

متخصص بخش ادبیات
مبطلات روزه



[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]قی کردن بغض ها

[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]سر فرو بردن در واژه ها

[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]غبار غلیظ آه در گلو
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]دروغ بستن به دوست داشتنت
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]باقی ماندن در تنهایی
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]نزدیکی کردن به احتمال آمدنت
[FONT=Georgia, Times New Roman, Times, Serif]و خون دل خوردن ...


 

khodam

متخصص بخش ادبیات
بی تو این نگاه

بی تو این رفیق های نیمه راه
یا همین نگاه های منتظر
پشت میله های سرد راه راه
بی تو این شب سیاه
دست های بو گرفته از گناه
گریه های گاه گاه
چشم های خیره در میان راه
روز ها و هفته ها و ماه ماه
روزگار در نبود تو تباه
شانه های بی پناه
می شود همین نوشته ی سیاه
می شود همان روایت همیشگی:
می شود دوباره آه...
 
بالا