baroon
متخصص بخش ادبیات
ای صورتِ پهلو به تبدل زده! ای رنگ!
من با تو به دل یكدله كردن، تو به نیرنگ
گر شور ِ به دریا زدنت نیست از این پس
بیهوده نكوبم سر ِ سودازده بر سنگ
با من سر ِ پیمانت اگر نیست نیایم
چون سایه به دنبالِ تو، فرسنگ به فرسنگ
من رُستم و سهراب تو، این جنگ، چه جنگی است
گر زخم زنم حسرت و گر زخم خورم ننگ
یك روز دو دلباخته بودیم من و تو
اكنون تو ز من دلزدهای،من ز تو دلتنگ!
آخرین ویرایش: