• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

گزیده ی اشعار | فاضل نظری

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
هم دعا کن گِره از کار ِ تو بگشاید عشق
هم دعا کن گِره تازه نیفزاید عشق!

قایقی در طلبِ موج به دریا پیوست
باید از مرگ نترسید، اگر باید عشق

عاقبت راز ِ دلم را به لبانش گفتم
شاید این بوسه به نفرت برسد، شاید عشق

شمع روشن شد و پروانه در آتش گُل کرد
می توان سوخت اگر امر بفرماید عشق

پیله‌ی رنج ِ من ابریشم ِ پیراهن شد
شمع حق داشت! به پروانه نمی آید عشق

 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
اگر خطا نکنم، عطر، عطر یار من است
کدام دسته گل امروز بر مزار من است

گلی که آمده بر خاک من نمی داند

هزار غنچه ی خشکیده در کنار من است

گل محمّدی من، مپرس حال مرا
به غم دچار چنانم که غم دچار من است

تو قرص ماهی و من برکه ای که می خشکد
خود این خلاصه ی غم های روزگار من است

بگیر دست مرا تا ز خاک برخیزم
اگرچه سوخته ام نوبت بهار من است



 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی

حتی اگر از عشق سری خواسته بودم
از شوکت سیمرغ پری خواسته بودم

خورشید درخشان به کفم بود ولی من
از شمع، دل شعله وری خواسته بودم

با عقل خود از عشق سخن گفتم و خندید
آری! خبر از بی خبری خواسته بودم

غیر از ضررم مشورت دوست نبخشید
ای کاش ز دشمن نظری خواسته بودم

افسوس خدا حاجت یک عمر مرا داد
ای کاش لب سرخ تری خواسته بودم

 

baroon

متخصص بخش ادبیات


اگر سَرَم، که از انکار کردگار پُرم
اگر دلم، که از اندوه روزگار پُرم

دقیق تر بنگر، این غبار از آینه نیست
خود این منم که در آیینه از غبار پُرم

درختی ام که پر از قلب های کنده شده است
ز خالکوبی غم های یادگار پرم

نه اهل کشتی نوح و نه سرنهاده به کوه
برای آمدن مرگ از انتظار پرم

مگیر زورق فرسوده ‏ی مرا از رود
که از خیال رسیدن به آبشار پرم!

 

T I N A

کاربر ويژه
با زبانی سوخته در وحشت کابوس ها

قصه از خورشید می بافیم ما فانوس ها

کورسویی از خدا مانده است و پنهان کرده ایم

در شکاف دخمه ی این شهر دقیانوس ها

آفتابی نیست اما طبل نوبت می زنند

آسمان خواب است در بیداری ناقوس ها

جاده آنک در هوار مه گم است اما هنوز

می دمند آوارگان بی جهت بر کوس ها

پشت این رنگین کمان نور، حشر سایه هاست

پرده بردارید از پای این طاووس ها

دست بردارید از ما آی عیسایان کذب

دردهای ما شمایید آی جالینوس ها!

انتخابت چیست حالا؟ ماهی کوچک بگو!

تنگ و این کابوس ها؟ دریا و اختاپوس ها؟
 

T I N A

کاربر ويژه

فواره وار، سربه هوایی و سربه زیر
چون تلخی شراب، دل آزار و دلپذیر
ماهی تویی و آب؛ من و تنگ؛ روزگار
من در حصار تُنگ و تو در مشت من اسیر
پلک مرا برای تماشای خود ببند
ای ردپای گمشده باد در کویر
ای مرگ می رسی به من اما چقدر زود
ای عشق می رسم به تو اما چقدر دیر
مرداب زندگی همه را غرق می کند
ای عشق همّتی کن و دست مرا بگیر
چشم انتظار حادثه ای ناگهان مباش
با مرگ زندگی کن و با زندگی بمیر​
 

T I N A

کاربر ويژه

زمستان نیز رفت اما بهارانی نمی بینم
بر این تکرار در تکرار پایانی نمی بینم
به دنبال خودم چون گردبادی خسته می گردم
ولی از خویشتن جز گردی به دامانی نمی بینم
چه بر ما رفته است ای عمر ؟ ای یاقوت بی قیمت !
که غیر از مرگ گردنبند ارزانی نمی بینم
زمین از دلبران خالی ست یا من چشم و دل سیرم ؟
که می گردم ولی زلف پریشانی نمی بینم
خدایا عشق درمانی به غیر از مرگ می خواهد
که من می میرم از این درد و درمانی نمی بینم​
 

T I N A

کاربر ويژه
آن ها
من که در تُنگ برای تو تماشا دارم
با چه رویی بنویسم غم دریا دارم؟

دل پر از شوق رهایی است، ولی ممکن نیست
به زبان آورم آن را که تمنا دارم

چیستم؟! خاطره زخم فراموش شده
لب اگر باز کنم با تو سخن ها دارم

با دلت حسرت هم صحبتی ام هست، ولی
سنگ را با چه زبانی به سخن وادارم؟

چیزی از عمر نمانده است، ولی می خواهم
خانه ای را که فرو ریخته بر پا دارم
 

T I N A

کاربر ويژه
طلسم
در گذر از عاشقان رسید به فالم / دست مرا خواند و گریه کرد به حالم

روز ازل هم گریست آن ملک مست / نامه تقدیر را که بست به بالم

مثل اناری که از درخت بیفتد / در هیجان رسیدن به کمالم

هر رگ من رد یک ترک به تنم شد / منتظر یک اشاره است سفالم

بیشه شیران شرزه بود دو چشمش / کاش به سویش نرفته بود غزالم

هر که جگرگوشه داشت خون به جگر شد / در جگرم آتش است از که بنالم
 

T I N A

کاربر ويژه
نیستی کم! نه از آیینه نه حتی از ماه
که ز دیدار تو دیوانه ترم تا از ماه

من محال است به دیدار تو قانع باشم
کی پلنگی شده راضی به تماشا از ماه

به تمنای تو دریا شده ام گرچه یکی ست
سهم یک کاسه ی اب و دل و دریا از ماه

گفتم این غم به خداوند بگویم دیدم
که خداوند جدا کرده زمین را از ماه


صحبتی نیست اگر هم گله ای هست از اوست
میتوانیم برنجیم مگر ما از ماه ؟؟!
 

T I N A

کاربر ويژه
چه جای شکوه اگر زخم آتشین خوردم
که هرچه بود ز مار در آستین خوردم

فقط به خیزش فواره ها نظر کردم
فرود آب ندیدم ! فریب از این خوردم

مرا نه دشمن شیطانی ام به خاک افکند
که تیر وسوسه از یار در کمین خوردم

زمن مخواه کنون با یقین کنم توبه
من از بهشت مگر میوه با یقین خوردم!؟

قفس گشودی ام و ” اختیار ” بخشیدی
همین که از قفست پرزدم زمین خوردم!
 

T I N A

کاربر ويژه
خطی کشید روی تمام سوال ها
تعریف ها معادله ها احتمال ها

خطی کشید روی تساوی عقل و عشق
خطی دگر به قائده ها و مثال ها

خطی دگر کشید به قانون خویشتن
قانون لحظه ها و زمان ها و سال ها

از خود کشید دست و به خود نیز خط کشید
خطی به روی دفتر خط ها و خال ها

خط ها به هم رسید و به یک جمله ختم شد
با عشق ممکن است تمام محال ها
 

T I N A

کاربر ويژه
از شوكت فرمانرواييها سرم خالي است
من پادشاه كشتگانم، كشورم خالي است

چابك‌سواري، نامه‌اي خونين به دستم داد
با او چه بايد گفت وقتي لشگرم خالي است

خون‌گريه‌هاي امپراتوري پشيمانم
در آستين ترس، جاي خنجرم خالي است

مكر وليعهدان و نيرنگ وزيران كو؟
تا چند از زهر نديمان ساغرم خالي است؟

اي كاش سنگي در كنار سنگها بودم
آوخ كه من كوهم ولي دور و برم خالي است

فرمانروايي خانه بر دوشم، محبت كن
اي مرگ! تابوتي كه با خود مي‌برم خالي است

 

T I N A

کاربر ويژه
به شهر رنگ ها رفتيم گفتي زرد نامرد است
اگر رنگي تو را در خويش معنا كرد نامرد است

تو تصوير مني يا من در اين آيينه تكرارم؟
جهان آيينه ي جادوست زوج و فرد نامرد است

چه قدر از عقل مي پرسي چه قدر از عشق مي خواني
از اين باز آي نااهل است از آن برگرد نامرد است

نه سر در عقل مي بندم نه دل در عشق مي بازم
كه اين نامرد بي درد است و آن پر درد نامرد است

بيا پيمان ببنديم از جهان هم جدا باشيم
از اين پس هر که نام عشق را آورد ،نامرد است
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

T I N A

کاربر ويژه



تو آن بُتی که پرستیدنت خطایی نیست

و گر خطاست مرا از خطا ابایی نیست

بیا که در شب گرداب زلف موّاجت
به غیر گوشه ی چشم تو ناخدایی نیست

درون خاک، دلم می تپد هنوز اینجا
به جز صدای قدم های تو صدایی نیست

نه حرف عقل بزن با کسی نه لاف جنون
که هر کجا خبری هست ادعایی نیست

دلیل عشق فراموش کردن دنیاست
و گرنه بین من و دوست ماجرایی نیست

سفر به مقصد سر در گمی رسید چه خوب
که در ادامه ی این راه ردّ پایی نیست
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

T I N A

کاربر ويژه


غمخوار من! به خانه ی غم ها خوش آمدی
بامن به جمع مردم تنها خوش آمـدی

بین جماعتی که مرا سنگ می زنند
می بینمت، برای تماشا خوش آمدی

راه نجات از شب گیسوی دوست نیست
ای من! به آخرین شب دنیا خوش آمدی

پایان ماجرای دل و عشق روشن است
ای قایق شکسته به دریا خوش آمدی

با برف پیری ام سخنی بیش از این نبود
منت گذاشتی به سر ما خوش آمدی

ای عشق! ای عزیز ترین میهمان عمـر!
دیر آمدی به دیدنم اما خوش آمدی
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:

T I N A

کاربر ويژه
رسيده‌ام به خدايی كه اقتباسي نيست
شريعتي كه در آن حكم‌ها قياسي نيست
خدا كسي ست كه بايد به ديدنش بروي
خدا كسي كه از آن سخت مي‌هراسي نيست.
به «عيب پوشي » و « بخشايش» خدا سوگند
خطا نكردن ما غير ناسپاسي نيست
به فکر هیچ کسی جز خودت مباش ای دل
كه خودشناسي تو جز خدا شناسي نيست
دل از سياست اهل ريا بكن،خود باش
هواي مملكت عاشقان سياسي نيست
 

T I N A

کاربر ويژه
وضع ما در گردش دنیا چه فرقی می کند
زندگی یا مرگ، بعد از ما چه فرقی می کند


ماهیان روی خاک و ماهیان روی آب
وقت مردن، ساحل و دریا چه فرقی می کند

سهم ما از خاک وقتی مستطیلی بیش نیست
جای ما اینجاست یا آنجا چه فرقی می کند؟

یاد شیرین تو بر من زندگی را تلخ کرد
تلخ و شیرین جهان اما چه فرقی می کند

هیچ کس هم صحبت تنهایی یک مرد نیست
خانه من با خیابان ها چه فرقی می کند

مثل سنگی زیر آب از خویش می پرسم مدام
ماه پایین است یا بالا چه فرقی می کند؟


فرصت امروز هم با وعده فردا گذشت
بی وفا! امروز با فردا چه فرقی می کند

 

T I N A

کاربر ويژه
غرض نهفتن آن فتنه نهانی نیست
توان گفتن آن راز جاودانی نیست



پر از امید و هراسم که هیچ حادثه‌ای
شبیه آمدن عشق ناگهانی نیست

ز دست عشق به‌جز خیر، برنمی‌آید

وگرنه پاسخ دشنام مهربانی نیست

درختها به من آموختند فاصله‌ای
میان عشق زمینی و آسمانی نیست


به روی آینه پرغبار من بنویس
بدون عشق جهان جای زندگانی نیست


 

T I N A

کاربر ويژه
درراه رسیدن به توگیرم که بمیرم
اصلن به تو افتاد مسیرم که بمیرم


یک قطره ی آبم که در اندیشه ی دریا
افتادم و باید بپذیرم که بمیرم

یا چشم بپوش از من و از خویش برانم
یا تنگ در آغوش بگیرم که بمیرم

این کوزه ترک خورد! چه جای نگرانی است
من ساخته از خاک کویرم که بمیرم

خاموش مکن آتش افروخته ام را
بگذار بمیرم که بمیرم که بمیرم
 
آخرین ویرایش توسط مدیر:
بالا