• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

گفتگوی آزاد

baroon

متخصص بخش ادبیات

:گل::گل:

سلااااامـــ ...
فرصتی بود، غنیمت شمردیم آمدیم بودیم می رویم :خنده2: خلاصه اینکه نیومده رفتیم.
تک تکتون رو به خدا می سپرم. :گل:
امید تا تا لحظه های بیشتر باهم بودن:شاد:
 

rahnama

پدر ایران انجمن

:گل::گل:

سلااااامـــ ...
فرصتی بود، غنیمت شمردیم آمدیم بودیم می رویم :خنده2: خلاصه اینکه نیومده رفتیم.
تک تکتون رو به خدا می سپرم. :گل:
امید تا تا لحظه های بیشتر باهم بودن:شاد:


:تعجب::فکر::دل شکسته::گل:
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
بچه قورباغه و کرم


آنجا که درخت بید به آب می رسد، یک بچه قورباغه و یک کرم همدیگر را دیدند. آن ها توی چشم های ریز هم نگاه کردند...... و عاشق هم شدند. کرم، رنگین کمان زیبای بچه قورباغه شد، و بچه قورباغه، مروارید سیاه و درخشان کرم.
بچه قورباغه گفت: "من عاشق سرتا پای تو هستم".
کرم گفت: "من هم عاشق سرتا پای تو هستم. قول بده که هیچ وقت تغییر نمی کنی".
بچه قورباغه گفت :"قول می دهم".
ولی بچه قورباغه نتوانست سر قولش بماند. او تغییر کرد. درست مثل هوا که تغییر می کند. دفعه‌ی بعد که آنها همدیگر را دیدند، بچه قورباغه دو تا پا درآورده بود.
کرم گفت:"تو زیر قولت زدی".
بچه قورباغه التماس کرد: "من را ببخش دست خودم نبود... من این پا ها را نمی خواهم... من فقط رنگین کمان زیبای خودم را می خواهم".
کرم گفت: "من هم مروارید سیاه و درخشان خودم را می خواهم. قول بده که دیگر تغییر نمیکنی".
بچه قورباغه گفت: "قول می دهم".
ولی مثل عوض شدن فصل‌ها، دفعه‌ی بعد که آن‌ها همدیگر را دیدند، بچه قورباغه هم تغییر کرده بود. دو تا دست درآورده بود.
کرم گریه کرد: "این دفعه ی دوم است که زیر قولت زدی".
بچه قورباغه التماس کرد:"من را ببخش. دست خودم نبود. من این دست ها را نمی خواهم... من فقط رنگین کمان زیبای خودم را می خواهم".
کرم گفت: "و من هم مروارید سیاه و درخشان خودم را... این دفعه‌ی آخر است که می بخشمت".
ولی بچه قورباغه نتوانست سر قولش بماند. او تغییر کرد. درست مثل دنیا که تغییر می کند. دفعه‌ی بعد که آن‌ها همدیگر را دیدند، او دم نداشت.
کرم گفت:"تو سه بار زیر قولت زدی و حالا هم دیگر دل من را شکستی".
بچه قورباغه گفت: "ولی تو رنگین کمان زیبای من هستی".
کرم: "آره، ولی تو دیگر مروارید سیاه ودرخشان من نیستی. خداحافظ".
کرم از شاخه‌ی بید بالا رفت و آنقدر به حال خودش گریه کرد تا خوابش برد. یک شب گرم و مهتابی،
کرم از خواب بیدار شد...
آسمان عوض شده بود، درخت ها عوض شده بودند همه چیز عوض شده بود... اما علاقه‌ی او به بچه قورباغه تغییر نکرده بود. با این که بچه قورباغه زیر قولش زده بود، اما او تصمیم گرفت ببخشدش...
بال‌هایش را خشک کرد. بال بال زد و پایین رفت تا بچه قورباغه را پیدا کند...
آنجا که درخت بید به آب می رسد، یک قورباغه روی یک برگ گل سوسن نشسته بود.
پروانه گفت: "بخشید شما مروارید..."
ولی قبل از اینکه بتواند بگوید :"...سیاه و درخشانم را ندیدید؟"
قورباغه جهید بالا و او را بلعید، و درسته قورتش داد.
و حالا قورباغه آنجا منتظر است...
با شیفتگی به رنگین کمان زیبایش فکر می‌کند....
نمی داند که کجا رفته....



بله ..
عشق رو زير پا گذاشتن به همين سادگيه...!!!!!


مواظب باشين دلتون رو ارزون نفروشين.
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


:غش2:

بچه ها سلااااام :غش2:
خواهشاً خیلیاتون این پست رو بخونیدغش کردم از خنده:غش2:
من الآن اومدم توی پروفایلم خنده م گرفت .همه میگید کجا بودی؟ مسافرت خوش گذشت؟ سوغاتی کوش؟ رسیدن بخیر! :10:
ممنون گلا ولی مسافرت نرفتم که!:خنده2:
من از ترسم که بی اطلاع نمونید 2تا پست برای اطلاع دادم که چند روزی نیستم. ولی بازم مث اینکه یه تعدادی نمیدونستن.
ببخشید غیبت مارو. این هفته ای که گذشت مشغله م زیاد بود نزدیک به امتحاناهم هستیم کلی وقت و انرژی کم آوردم.نمیتونستم بیام:ناراحت:
قربان محبّت همگیییی. واقعاً ممنونم. علاوه بر اون خنده ، احساس غرور کردم برای داشتن چنین دوستایی:شاد: زنده باشییید.

راستی تا یادم نرفته بگم که چه بلایی سرم اومده! من تا صبح توی انجمن بودم، همچین که اومدم بخوابم تلفن زنگ زد و دیدیم که بعلههه مهمون میخواد بیاد:هنگ:برای یه جرعه خواب هلاکمون کردن:giggle:
الآنم انگار موندنی شدن! :52::راز:
خلاصه اینکه بعداً میام جواب پیغامای سراسر لطف و مهرتون رو میدممم. پوزش فراوااان. بازم ممـــنووون :گل:
 

Reza.M

Banned
چرا بی خوابی زیاد کشیدم
اما مهمون اگه بخواد اون وقت شب بیاد خیلی رک بهش میگم نیا خسته ام میخوام بخوابم :نیش:
اگه زیاد اصرار کنه میگم حوصلشو ندارم :غش2:
 

Spider woman

کاربر ويژه
از کودکی پرسیدند عشق چیست؟
گفت:بازی
ازنوجوانی پرسسیدند عشق چیست؟
گفت:رفیق بازی
از جوانی پرسیدند عشق چیست؟
گفت:مال و ثروت
از پیرمردی پرسیدند عشق چیست؟
گفت:عمر
از عاشقی پرسیدند عشق چیست؟
اهی کشید و سرش را پایین انداخت
از من پرسیدند عشق چیست؟
سرم را پایین انداختم و سخت گریستم
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
هووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووووو


اخیش این تو گلوم کیر کرده بود
مونده بودم کجا بزارمش :12:
 

baroon

متخصص بخش ادبیات


نوبت تشکّر و قدردانی از 3 عزیز دلسوز و فعّال انجمنمون رسیده:داغ:

امیــد گل گذشتن از مرز 3000 پست رو بهت تبریک میگیم. ممنونیم برای زحمات و دقّتی که توی انجام کارها داری :ایول:

رضــای گل 4000 پست رقم دلگرم کننده ای هست برای ایران انجمن. ممنون و خوشحالیم از حضور و فعالیت ارزشمندت :ایول:

ساســانگل توی همین مدّت کم حدود 300 پست رو به انجمن خودت هدیه کردی. دست مریزاد دکترساسان عزیز :ایول:


برای شما و تمام گلای انجمن دوست داشتنیمون آرزوی موفّقیت و سلامتی و دلخوشی دارم.
برقرار باشید و سبز:احترام:



تقدیم میشه:

jhixp0ahvwurt4nmsvur.jpg


:12:


 
آخرین ویرایش:

0mid

متخصص بخش ورزشی
ممنون وارشی :شاد:

راستی میبینم که تعداد ساروی های انجمن هم داره زیاد میشه :50:
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
تو باززز....
الله اكبر
ميد بزار دهنم بسته بمونه.....
اخه من به تو چي بگم...
 
بالا