• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

امروزت رو چطوري سپري كردي ؟

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
سلام بارون عزیز:گل:

شبت بخیر دوست خوبم.من به داشتن دوستی مثل تو افتخار میکنم و از صمیم قلبم

خوشحالم.امروز واقعا دلم تنگ بود نمیدونم چی شد این احساس رو کردم .نمی خواستم

دیگه بیام اما واقعا و از ته قلبم می گم که نتونستم طاقت بیارم دلم خیلی تنگ شد من به

این سایت و به دوستایی مثل شما عادت کردم .نمی خواستم باعث رنجش بهترین دوستم

باشم .بایست میرفتم .

ببخشین که اینطوری نوشتم آخه یک سالی میشه که دیگه نمیتونم توداری کنم وقتی

تو خودم میریزم مریض میشم مجبور شدم.

باران جان دوست خوب و عزیزم ممنونم:1:
 

baroon

متخصص بخش ادبیات

سلااااممم. وقت توئم بخیر زهرا جااان :گل:
اصلا ناراحت نشدم من دختر گل.
تمام حرفم این بود که درکت می کنم و دوست داشتم منم با تو و بقیه درد دل کنم.
شک نکن که کار خوبی کردی:دوست: چون لایک گرفتی ازمون! :بدجنس::نیش2:
درسته امروز فوران کردی امّا دردت قدیمی بود. امیدوارم حالا سبک تر و آروم تر باشی.
همه مون دوست داریم :8:
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
سلام

نمیدونم چی بنویسم امروز هم مثل روزای دیگه حال خوشی نداشتم دلم گرفته بود گریه می کنم

گفتم بیام اینجا حرفهامو بنویسم من در دنیای واقعی هیچ دوستی ندارم همیشه تنها بودم و

هستم.زندگیم پر از غم و غصه هست.حال روحیم اصلا خوب نیست .

اما به لطف آقا امین عزیزم اومدم اینجا .جای بدی نیست اینجا دوستانی پیدا کردم .خیلی ها به من

پبیشنهاد دوستی دادند این منو خیلی خوشحال کرد اونقدری که گریه کردم به خاطر این خوشحالی

.اما شرمنده دوستان عزیزم شدم نتونستم در حقشون دوستی کنم بعضی از دوستانم رو از خودم

رنجوندم.بخدا قسم اصلا دوست ندارم کسی رو ناراحت کنم .من که از همه عالم و آدم خوردم .هر

چیزی اندازه ای داره اندازه صبر منم به سر رسیده مجبورم تواین دنیای لعنتی زندگی کنم .اصلا

هیچ خوبی به یادم نمیاد هر چی بدی هست جلوی چشامه.من همیشه تو رویاهام زندگی کردم و

می کنم آخه دنیای خیالی خیلی خوبه هر چی خوبی و مهربونیه تو رویاهاست همه چیزای خوب

تو واقعیت پیدا نمیشه .دنیای واقعی برام جهنمه بیشتر از روز قبل عذاب می کشم من که لیاقت

دوستی هیچ کدوم از شما رو ندارم اگر دوس داشتید می تونید از لیست دوستانتون حذف کنید

.نمیخوام تو لیست دوستانم باشید اما مجبور باشید منو به عنوان یه دوست قبول کنید.مجبور

نیستید تحملم کنید فقط یه کلمه می تونی بگی که برو .منم اطاعت می کنم و میرم.


حسرت جان من که دلیلی برای رنجش از تو نمی بینم. تو که اخلاق خوبی داری و من خوشحالم که تو لیست دوستامی. نمی فهمم چی باعث شده فکر کنی که ممکنه دوستات تو انجمن دوستت نداشته باشند؟ کسی که اخلاق خوبی داره باید از خودش مطمئن باشه و این فکر و خیالا رو از خودش دور کنه.

حسرت جان من یک فرمول خوبی دارم: خوبی= راستگویی+ حلالخوری+ سخاوتمندی+ داشتن عاطفه و محبت

اگر این چهار خصلت رو داری از نظر من 100% آدم خوبی هستی و اگر من رو خوب می دونی از علاقه من نسبت به خودت مطمئن باش
:بغل:
 
آخرین ویرایش:

پارسا مرزبان

متخصص بخش ادبیات
سلام

نمیدونم چی بنویسم امروز هم مثل روزای دیگه حال خوشی نداشتم دلم گرفته بود گریه می کنم

گفتم بیام اینجا حرفهامو بنویسم من در دنیای واقعی هیچ دوستی ندارم همیشه تنها بودم و

هستم.زندگیم پر از غم و غصه هست.حال روحیم اصلا خوب نیست .

اما به لطف آقا امین عزیزم اومدم اینجا .جای بدی نیست اینجا دوستانی پیدا کردم .خیلی ها به من

پبیشنهاد دوستی دادند این منو خیلی خوشحال کرد اونقدری که گریه کردم به خاطر این خوشحالی

.اما شرمنده دوستان عزیزم شدم نتونستم در حقشون دوستی کنم بعضی از دوستانم رو از خودم

رنجوندم.بخدا قسم اصلا دوست ندارم کسی رو ناراحت کنم .من که از همه عالم و آدم خوردم .هر

چیزی اندازه ای داره اندازه صبر منم به سر رسیده مجبورم تواین دنیای لعنتی زندگی کنم .اصلا

هیچ خوبی به یادم نمیاد هر چی بدی هست جلوی چشامه.من همیشه تو رویاهام زندگی کردم و

می کنم آخه دنیای خیالی خیلی خوبه هر چی خوبی و مهربونیه تو رویاهاست همه چیزای خوب

تو واقعیت پیدا نمیشه .دنیای واقعی برام جهنمه بیشتر از روز قبل عذاب می کشم من که لیاقت

دوستی هیچ کدوم از شما رو ندارم اگر دوس داشتید می تونید از لیست دوستانتون حذف کنید

.نمیخوام تو لیست دوستانم باشید اما مجبور باشید منو به عنوان یه دوست قبول کنید.مجبور

نیستید تحملم کنید فقط یه کلمه می تونی بگی که برو .منم اطاعت می کنم و میرم.




درود زهرا جان

کجا با این شتاب؟ چه شده است؟ من که عاشق سختیهای زندگی هستم، از تنهایی هم هیچ ترسی ندارم، آدمها را هم هیچ کدام
در نهاد خود
بد نمی دانم، آدمها گاهی بد می کنند و بد می گویند و بد می اندیشند ولی سرشت و گوهر آدمها خوب است. درست در این هنگام باید به کمکشان رفت و این کار نیکوکاران است که به کمک بدکاران بشتابند. بد کاران آنهایی هستند که خود فراموش کرده-اند از چه گوهری هستند. من همیشه به خودم می گویم: هرچه نیکوکاران بیشتر شوند، بدکاران کمتر می شوند. سختیهای زندگی برای ورزیده شدن ما در مهربانی و نیکوکاری است. تا سختی نبینیم، نخواهیم دانست که تا چه اندازه نیکوکار هستیم. خوبی سختیهای زندگی این است که تنها و تنها برای خودمان روشن می کنند که تا چه اندازه نیکوکار هستیم. اگر در زندگی بدی می بینیم، خوب این خود ما هستیم که باید آن را دگرگون کنیم. اگر نیکوکار هستیم باید بتوانیم به کمک بدکاران برویم نه اینکه آنها را در فراموشی جانکاهشان رها کنیم، یا اینکه ما هم همچون آنها بدکار شویم. گرچه می دانم که برای همه-ی ما بسیار سخت است ولی خوب زیبایی زندگی همین است.

برایت از آسمانمان یک ستاره پیشکش می کنم.
برای من نام این ستاره که در خوشه-ی پروین است و نامش تاکنون ملکه طوفانگیر
یا الکیون بود، از امروز زهرا-ست.


ستاره-
ی زهرا

59395329.jpg

 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
امروزم خیلی خوب بود ولی آخرش میدونم زیاد جالب نیست چون بی شک سرمایی سخت خواهم خورد زیرا از صبح در حال برف بازی بودیم خلاصه کنم خوبی بدی دیدین حلال کنین
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت

درود زهرا جان

کجا با این شتاب؟ چه شده است؟ من که عاشق سختیهای زندگی هستم، از تنهایی هم هیچ ترسی ندارم، آدمها را هم هیچ کدام
در نهاد خود
بد نمی دانم، آدمها گاهی بد می کنند و بد می گویند و بد می اندیشند ولی سرشت و گوهر آدمها خوب است. درست در این هنگام باید به کمکشان رفت و این کار نیکوکاران است که به کمک بدکاران بشتابند. بد کاران آنهایی هستند که خود فراموش کرده-اند از چه گوهری هستند. من همیشه به خودم می گویم: هرچه نیکوکاران بیشتر شوند، بدکاران کمتر می شوند. سختیهای زندگی برای ورزیده شدن ما در مهربانی و نیکوکاری است. تا سختی نبینیم، نخواهیم دانست که تا چه اندازه نیکوکار هستیم. خوبی سختیهای زندگی این است که تنها و تنها برای خودمان روشن می کنند که تا چه اندازه نیکوکار هستیم. اگر در زندگی بدی می بینیم، خوب این خود ما هستیم که باید آن را دگرگون کنیم. اگر نیکوکار هستیم باید بتوانیم به کمک بدکاران برویم نه اینکه آنها را در فراموشی جانکاهشان رها کنیم، یا اینکه ما هم همچون آنها بدکار شویم. گرچه می دانم که برای همه-ی ما بسیار سخت است ولی خوب زیبایی زندگی همین است.

برایت از آسمانمان یک ستاره پیشکش می کنم.
برای من نام این ستاره که در خوشه-ی پروین است و نامش تاکنون ملکه طوفانگیر
یا الکیون بود، از امروز زهرا-ست.


ستاره-
ی زهرا

59395329.jpg





سلام آقا پارسا

واقعا از شما ممنونم شما به من حقیر لطف دارین امیدوارم لیاقت دوستی شما رو داشته باشم.:گل:


 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
حسرت جان من که دلیلی برای رنجش از تو نمی بینم. تو که اخلاق خوبی داری و من خوشحالم که تو لیست دوستامی. نمی فهمم چی باعث شده فکر کنی که ممکنه دوستات تو انجمن دوستت نداشته باشند؟ کسی که اخلاق خوبی داره باید از خودش مطمئن باشه و این فکر و خیالا رو از خودش دور کنه.

حسرت جان من یک فرمول خوبی دارم: خوبی= راستگویی+ حلالخوری+ سخاوتمندی+ داشتن عاطفه و محبت

اگر این چهار خصلت رو داری از نظر من 100% آدم خوبی هستی و اگر من رو خوب می دونی از علاقه من نسبت به خودت مطمئن باش
:بغل:


سلام فاطمه جان دوست عزیز و خوبم.خواهش می کنم خوبی از خودتونه عزیزم.

ممنونم از لطف و محبتت .

من به دوستی با شما افتخار می کنم و خوشحالم که تو لیست دوستانم هستید .

امیدوارم بتونم یه دوست خوب برایتان بمانم:گل:
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
امروز خوب بود
صبح حال یکی رو گرفتم!

ظهر حال یکی رو با مامانش گرفتم !

الانم اومدم کامپیوترم رو درست کردم و حال خودم رو گرفتم ! :هنگ:
 

amininho

متخصص بخش کامپیوتر
امروز خیلی بد بود و متاسفانه یکی از خویشاوندامون ( دایی پدرم) فوت کردند
برای شادی روحش صلوات بفرستید
 

سکرت

کاربر ويژه
شنیدم میگن شادی ها تو با دیگران تقسیم کن ولی غمت رو محفوظ

پس من شادم در هر روزی و هر ساعتی

 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت

شاد شاد، چون حسرت برگشته است!
:شاد:



سلام آقا پارسا شبتون بخیر . با خوندن این مطلب نمیدونم چطوری خوشحالی خودمو وصف

کنم
.

من که خیلی خوشحالم اینجا هستم تو این سایت پیش عزیزانی که لطفشون بینهایته

آقا ادمین و آقا امین

معاونان سایت، ناظمان سایت و مدیران سایت .همچنین کاربران ویژه و بقیه کاربران

هر کدوم این عزیزان به نوعی به بنده حقیر لطف داشتند و دارند و منم نتونستم از

هیچکدومتون دل بکنم.

امروزم خیلی خوبه.
 
آخرین ویرایش:

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
وقتی فاطمه فیلسوف می شود!

امروز مامان جون وسواسیم:بغل: طبق معمول شروع کرد به گیر دادن که اتاقتو باید مرتب کنی.. کمد نامرتبتو مرتب کردم چند دست لباس کشف کردم وووو...:تنبیه::اخطار:
بشنوید جواب فیلسوفانه اینجانب: ببین مامان جون می دونی وقتی اتاق کاملا مرتب باشه و هیچ بی نظمی در اون نباشه یعنی چی؟ دیدی تو سریالا وقتی مادری می ره اتاق بچه ش می بینه مرتبه گریه می کنه یعنی چی؟ یعنی بچه ش خدای نکرده دور از جون...
64054_smiley_tools_20.gif

البته من منظورم نیست که اتاق باید خیلی نامرتب باشه بلکه اتاق باید مرتب باشه ولی فقط اندکی بی نظمی هم باید وجود داشته باشه تا مشخص باشه که یک موجود زنده ای اینجا رفت و آمد می کنه مثل اتاق من:بله::نیش2:
مامان: این چیزا رو از تو کامپیوترت یاد گرفتی؟:مشکوک::بدجنس:
من: نه!:نه:
مامان: برو همینایی که گفتی اونجا بنویس!
اطاعت شد!:سوت:
 

سکرت

کاربر ويژه
امروز صبح رفتم کتابخونه و خوب از اقبال بنده پس از نیم ساعت مسئولین محترم دفتر دستک رو جمع کردند و خداحافظ شما
منم کمی پیاده روی کردم و ویترین مغازه ها رو که همیشه با شتاب از جلوشون رد میشم دیدم

واما بعداز ظهر حدود ساعت 3 کلاس داشتم که اصلا حوصله نداشتم برم یعنی حالم خیلی بد بود ولی خوب دیگه رفتم استاد که شروع کرد دیدم مطلب خیلی دلچسب نیست و از اونجایی که تعداد بچه ها بسیار بسیاره اون پشت موشتا گرفتم خوابیدم ولی گاهی صدای ایشون بالا میرفت و ایجاد مزاحمت میکرد به دوستم گفتم خیلی زشته جناب استاد اصلا ملاحظه نداره چند با من از خواب پریدم اونم گفت: خوب رو بهش بگو گفتم خوب اینطوری خواب از سرم می پره خلاصه اینکه در انتهای کلاس با تشکر دوستان از استاد بیدار شدم و اومدم خونه .

این حکایت یک روز نیمه تعطیل من که رقت بار بود .
 

amininho

متخصص بخش کامپیوتر
امروز یه روز متفاوت بود :38:
صبح رفتم مدرسه و امروز عربی داشتیم و نمره امتحاناتو می خوند
منم از عربی خیلی می ترسیدم چون خودتون می دونید عربی فقط حرکاته و به خاطر حرکت های ساده ، نمره خیلی کم میشه
خلاصه معلم نشست و کیفشو رو میز گذاشت (در حالی که داشتم سکته می کردم:52:) و لیست نمراتو رو میز گذاشت
به شتاب نمره همه رو خوند تا به من رسید
به من که رسید خیلی مکث کرد و اسم منو گفت و چپ چپ بهم نگاه کرد.
دیگه اون لحظه قلبم یه چند هزار تایی در دقیق می زد:نیش:
گفت فکر می کنی چند میگیری؟
منم هر چی فکر کردم گفتم بگم 15 به بالا و بیشتر گرفته باشم معلم میگه شانسی نوشته و اگه بگم نوزده و کم بگیرم ضایع میشم
تو این حال و هوا بودم یه دفه روی زبونم اومد و گفتم 15 به بالا
همه اینطوری نگام کردن :تعجب:
در اون موقع گفت بیست گرفتی
اصلا باورم نمی شد خودمو برای نمرات خیلی کم آماده کرده بودم(چون امتحانش خیلی سخت بود و دو سوم بیشتر مدرسه افتاده بودن)
ولی در عوض شیمی 18.5 نیم گرفته بودم ولی به خاطر مستمر شد 19
این بود از خاطرات یک روز پر استرس در مدرسه :نیش:
 

Maryam

متخصص بخش ادبیات


.


امروز یه روز خسته کننده بود !
از ساعت 10 تا یک توی صف بانک بودم ؛ از شانس کتابم هم همراهم نبود !
توی این چند ساعت یه پیرزن لطف کرد و منو با سرگذشت زندگیش آشنا کرد :خنده2: بقیه اش هم با موبایلم بازی کردم تا بلاخره 70 نفری که جلوتر از من بودند رفتن خونشون :73:
بعدش تا شب خیلی خسته کننده و طولانی گذشت
نکته درخشش روزم ساعاتی بود که در کنار مامانم سپری کردم :12:

 
بالا