• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

امروزت رو چطوري سپري كردي ؟

mary.brayant

کاربر ويژه
اوووووووووووووووووووووووووووووو
اقا یوسف چه خبره؟!!!!!!
اقا یه کلام
دو کلام نه! سه کلام
کل اتفاقات رو شرح دادین اونم با جزئیات؟؟؟؟؟!!!!!
 

mary.brayant

کاربر ويژه
امروز امتحان داشتم
فردا هم امتحان دارم
پس فردا هم امتحان دارم
حالا خودتون بگید این هفته اوضاع من چطور میتونه باشه...!!!:ناراحت:
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
فقط همين ...!

قشنگ توضيح بده چي امتحان داري:فکر:
خانوم معلمت كيه :نیش:
چند سالشه....:سوت:
و خودت چي از درسات خوشت مياد:ناراحت:
افرين قشنگ توضيح بده... ماري
:غش2:
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
سلام

خب منم یه چیزی اینجا بنویسم .از دیشب بگم که فقط اومدم یه سر بزنم و برم .بعد ش که

نرفتم تا ساعت 4 صبح نشستم و مطلب گذاشتم خیلی خوشحال بودم .بعدش که گرفتم و

خوابیدم اما از صبح داشتم درس می خوندم .اما هر چی خوندم نشد که نشد

آخه هنوز نتونستم برنامه مورد نیازمو پیدا کنم و عملی کار کنم تا یاد بگیرم .یعنی سیدی

برنامه رو نداشتم بیرون هم نبود

چندین جلسه هم نرفته بودم اون درسایی که سیدیشو ندارم رو درس داده منم هیچیشو

بلد نیستم.هر چی هم می خونم هیچی

نمی فهمم.اومدم تو اتاق خودم درس بخونم چشمم به کامپیوتر افتاد گفتم برم یه سری به

سایت بزنم و یه هوایی عوض کنم شاید بتونم چند ساعتی بهتر درس بخونم تا فردا که میرم

سر امتحان حداقل نمره قبولی رو بگیرم که از شانس بدم حالم گرفته شد.

به قول یکی از دوستان عزیزو مهربانم بی خیال.

حالا هم که موندگار شدم تو سایت .نمیدونم اینجا چی داره آدمو به خودش جذب می کنه.

معلومه چی داره...
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
اووووووووووه
سلام

ديروز هر چي برنامه ريخته بودم واسه امروز صبح ديدم همش شده كشك !:52:
از پنجره يه ديد زدم ديدم بله.... برف زمين رو يه چند ميليمتري پوشونده..!
و بهونه داده دست همه ..:46:
بله اول صبحي زدن تو حالمون..ديشب هم كه اين امين خان دستومن رو تا ساعت 3 گذاشته بود تو حنا !:عصبانی:
خدا ازت نگذره امين :31:
دستم بهت برسه حالتو ميگيرم پست بدون فطرت..!
حاضر شدم برم مغازه داشت كمكي هم بارون ميباريد البته نميدونم بارون بود يا برف..يه جوري بود راستيتش !
منم پياده رفتم كه تو راه كه صورتم رو خيس ميكرد ياد يه خاطره بد از از يه شب باروني افتادم !:ناراحت:
هييييي عجب شبي باد :64:
همش تقصير اين امين بود اين وسط شد اتيش بيار معركه !:تنبیه:
خوش گدين :گریه:
اااااااااااه
بقيشو ديگه بيخيال
دستم به كيبورد نميره:کسل:
 

rahnama

پدر ایران انجمن
تنها بودم و حوصله ام سر رفته بود. حوصله تهران رفتن هم نداشتم. چهارمبن روزی بود که بعلت کابل برگردان نت منطقه ما قطع بود. سری به مرکز زدم و کلی گلایه. گفتند تا برسی منزل درست شده است. چقدر خوش قول بودند. وصل شد. به محض کانکت شدن پشتیبانی زنگ زد و من تشکر کردم. بعدازظهر چرتی زدم و الان هم در خدمت عزیزان هستم.
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
هييييييييييييي

اين كه نوشتم هي از ته دلم بود !

از صبح و اتفاقات صبح بگذريم ..........
بعد از ظهر داداش بزرگه نشسته بود خونه كه يهو گفت ..
حيف امسال ديگه حاج اسماعيل نمياد باهامون بريم واسه باغ نهال بخريم..!
منم داشتم تلويزيون ميديدم بدون اين كه بهش نگاه كنم گفتم چه طور مگه
گفت: چون ديگه نيست كه بياد!
يه لحظه سر جام خشك شدم
هنوزم باورم نميشه همسايه ديوار به ديوارمون ديگه بينمون نيست !!
رفتم بيرون از خونه تاببينم چه خبر
كه ديدم بله.....
رفته... رفتني كه برگشتي نداره !
بچه كه بودم فكر ميكردم اين رفتا همش يه بازيه واسه يه مدتي...بعد از مدتي همه چي بر ميگرده سر جاش !
ولي روزگار بهم ثابت كرد كه يه بازي نيست ! تقديره ..!!!

پير مرد خوبي بود هميشه بهمون محبت ميكرد و نصيحت.
يادش بخير..يه روز صبح كه از خونه داشتم ميرفتم بيرون ..ديدم اين نشسته جلو در خونشون !! اولش نگران شدم كه نكنه اتفاقي افتاده آخه اين وقت صبح بيرون نميومد !! بهش كه رسيدم سلام دادمو گفتم حاجي چه عجب اين وقت صبح..
گفت يوسف يه چيزي ديروز شنيدم در موردت نگران شدم گفت راستشو از خودت بپرسم
گفت ديروز يكي اومده بود و بهم ميگفت كه تو .....اين كارو كردي منم جوابشو دادم و گفتم نه امكان نداره اين از اون بچه هاا نيست... ولي دايي جون بازم دلم شو ميزنه
دروغه ديگه هااا ..!
گفتم اره حاجي خيالت تخت .. ..خودت كه ما رو ميشناسي.
گفت اره دايي ميشناسمت كه جواب طرف رو دادم ولي خب نگرانت بودم گفتم از خودت بپرسم تا خيالم راحت بشه..!
حاج اسماعيل هم همسايه 20 سالمون بود و هم دوست بابام ..هر موقع هم ما رو ميديد نصيحت ميكرد و دعا ..بيچاره از اولاد هم بي نصيب بود برا همين يكم هواي ما رو زيادي داشت.

:گل: :گل:​

هنوزم باورم نميشه فردا ظهر كه ميام خونه نيست كه عصا شو بلند كنه كه بگه سلام..
هنوزم باورم نميشه نيست كه از 8 صبح در خونشون وايساده باشه وقبض برقشون با 1000تومن روش تو دستش باشه و با كلي دعا و تشكر كه دايي اينم برا من زحمتش رو بكش من نميتونم برم بانك ! باهام امونم رو بريدن !

هنوزم باورم نميشه كه .....

:گل: روحت شاد حاج اسماعيل :گل:
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
خب مثل اینکه الاف تر از من پیدا نمیشه که بیاد بنویسه روزشو چه طوری گذرونده:فکر:
باشه منم نمی نویسم دلتون بسوزه :قهر:
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
ااااااااااه ااااااااااااااااه
امروز يكي از بدترين روزا بود
تو كل اين ماه فكر نميكنمقدر امروز اعصابم خراب شده باشه

همش بد بياري
بد بياري پشت بد بياري
سر درد گرفتم !
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
سلام

نمیدونم چی بنویسم امروز هم مثل روزای دیگه حال خوشی نداشتم دلم گرفته بود گریه می کنم

گفتم بیام اینجا حرفهامو بنویسم من در دنیای واقعی هیچ دوستی ندارم همیشه تنها بودم و

هستم.زندگیم پر از غم و غصه هست.حال روحیم اصلا خوب نیست .

اما به لطف آقا امین عزیزم اومدم اینجا .جای بدی نیست اینجا دوستانی پیدا کردم .خیلی ها به من

پبیشنهاد دوستی دادند این منو خیلی خوشحال کرد اونقدری که گریه کردم به خاطر این خوشحالی

.اما شرمنده دوستان عزیزم شدم نتونستم در حقشون دوستی کنم بعضی از دوستانم رو از خودم

رنجوندم.بخدا قسم اصلا دوست ندارم کسی رو ناراحت کنم .من که از همه عالم و آدم خوردم .هر

چیزی اندازه ای داره اندازه صبر منم به سر رسیده مجبورم تواین دنیای لعنتی زندگی کنم .اصلا

هیچ خوبی به یادم نمیاد هر چی بدی هست جلوی چشامه.من همیشه تو رویاهام زندگی کردم و

می کنم آخه دنیای خیالی خیلی خوبه هر چی خوبی و مهربونیه تو رویاهاست همه چیزای خوب

تو واقعیت پیدا نمیشه .دنیای واقعی برام جهنمه بیشتر از روز قبل عذاب می کشم من که لیاقت

دوستی هیچ کدوم از شما رو ندارم اگر دوس داشتید می تونید از لیست دوستانتون حذف کنید

.نمیخوام تو لیست دوستانم باشید اما مجبور باشید منو به عنوان یه دوست قبول کنید.مجبور

نیستید تحملم کنید فقط یه کلمه می تونی بگی که برو .منم اطاعت می کنم و میرم.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
عزیز دلم , دحتر :گل: م من که خودم به دوستی شما افتخار میکنم.:گل: دنیای واقعی هم مجازی است. اطمینان دارم همچنانچه در دنیای مجازی باعث افتخار دوستانت هستی , در دنیای حقیقی هم بیشتر مورد توجه قرار گرفته ای. امروز حتما دلتنگ عزیزی هستی که چنین نوشته ای.انشالله فردا برطرف می شود. دنیای جوانان تماما رویا است. اگر این رویا نباشد که نمی توانند آنرا به حقیقت تبدیل کنند.همیشه برای من عزیزی.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
امروز مهمان داشتم. سنگک و حلیم صبحانه. بعد سری به پروژه هائی که در دست دارم. دوباره از دو پله ساختمان خوردم زمین.خیلی بدشانسم. تند تند زمین می خورم :غش2:پارسال یکبار و امسال سه بار .شاید زمین دلش برایم تنگ می شود و هر از گاهی دوست دارد که زیارتش کنم. شانه ام درد گرفت. خانمم دو تا بادکش زد به شانه ام. کمی بهتر شد.:شاد:الان هم حالم خوب است و نیازی به ارسال میوه و گل نیست. ممنونم.
 

Nicol

متخصص بخش گردشگری
حسرت گلم میخواستم توو ادامه حرفت بنویسم اصلا" اینایی که گفتی نیست خانمی.....تو دوست خیلی خوبی برای همه هستی...من شخصا" از دوستی با تو گل مهربون خیلی خوشحالم...چون دختر احساساتی و خیلی مهربونی هستی و اینکه به بودنت در کنارمون افتخار میکنیم گلم...

همه حرفایی که الان دارم مینویسم حقیقت هستش و حس خودمه.برای همه سختی و مشکلات هست.هر کس به اندازه صبر و تحملش توو این دنیا امتحان میشه و همه یه جورایی دارن آزمایش میشن...همیشه گفتم و الانم میگم تا سختی ها و غصه ها نباشن خوشی ها به چشم نخواهند آمد...

من عاشق فصل بهارم و الان دارم لحظه شماری میکنم تا زمستون تموم بشه و فصل بهار رو دوباره ببینم.البته زمستون هم فصل خیلی قشنگ و دوست داشتنی هستش.اما برای من فصل بهار یه چیز دیگه است...تا زمستون سرد نباشه،تا برف و سرما نباشه،زیبایی بهار به چشم نخواهد آمد...با اومدن زمستون هوا زود تاریک میشه.هوا سرد و برفی میشه.شایدم یه وقتایی بیرون رفتن مشکل بشه.درختا خشک میشن و اکثرا" همه فضاهای درختی خشک و بی برگ میشن...اما همین زمستون اگه نباشه ،زیبایی بهار و رویش و سرسبزی به چشم نمیاد...

اینارو. گفتم تا بدونی با سختی هاست که آزمایش میشیم و با سختی ها و مشکلاته که انسان پخته و ساخته میشه...تجربه کسب میکنه...عاقل تر میشه.مستحکم تر میشه.من شنیدم میگن دل تنها بنایی که هر چی بیشتر بلرزه مستحکم تر میشه...

پس حتی اگه دلمون لرزید بدونیم داریم تجربه کسب میکنیم...توو دنیایی که خیلی چیزا دیگه رنگ باختن و فقط داره تظاهر میشه،بازم میشه امیدوار بود و به خوشی ها فکر کرد...فقط کافیه نگرشمونو به زندگی،دیدمونو ، حسمونو و تفکرمونو به زندگی تغییر بدیم...

مطمئنم در این صورت نشدنی ها شدنی میشن و اینه قانون طبیعت و کائنات...

امروز برای من روز خوبی بود...صبح اومدم پیش دوستام...البته الانا که هوا تاریک شده یه کم دلم گرفته اما این دل گرفتگی و دل تنگی هم قشنگه وباعث میشه دیدن کسایی که دوستشون دارم برام خیلی زیبا و دل انگیز باشه...

حسرت جان امیدوارم از حرفام ناراحت نشی...شاید گفتن اینا مناسب این تاپیک نبود.اما گفتم تا کسایی که میان و مینویسن،یه کم به احساساتشون رجوع کنن و بدونن از زندگی چی میخوان...

دوستتون دارم مهربونا......
:گل: :گل::گل: :گل::گل: :گل::گل: :گل::گل: :گل:
 
آخرین ویرایش:

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
عزیز دلم , دحتر:گل: م من که خودم به دوستی شما افتخار میکنم. دنیای واقعی هم مجازی است. اطمینان دارم همچنانچه در دنیای مجازی باعث افتخار دوستانت هستی , در دنیای حقیقی هم بیشتر مورد توجه قرار گرفته ای. امروز حتما دلتنگ عزیزی هستی که چنین نوشته ای.انشالله فردا برطرف می شود. دنیای جوانان تماما رویا است. اگر این رویا نباشد که نمی توانند آنرا به حقیقت تبدیل کنند.همیشه برای من عزیزی.


سلام پدر بزرگوارم واقعا از حرفاتون خجالت کشیدم .به خدا نمیدونم چی بگم به خاطر

محبتهایتان.

ممنونم از لطفتون.راستش دلتنگم اما عاشق نیستم .خیلی خیلی خوشحالم و به بودن

شما تو اینجا افتخار می کنم
:گل:​
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
حسرت گلم میخواستم توو ادامه حرفت بنویسم اصلا" اینایی که گفتی نیست خانمی.....تو دوست خیلی خوبی برای همه هستی...من شخصا" از دوستی با تو گل مهربون خیلی خوشحالم...چون دختر احساساتی و خیلی مهربونی هستی و اینکه به بودنت در کنارمون افتخار میکنیم گلم...

همه حرفایی که الان دارم مینویسم حقیقت هستش و حس خودمه.برای همه سختی و مشکلات هست.هر کس به اندازه صبر و تحملش توو این دنیا امتحان میشه و همه یه جورایی دارن آزمایش میشن...همیشه گفتم و الانم میگم تا سختی ها و غصه ها نباشن خوشی ها به چشم نخواهند آمد...

من عاشق فصل بهارم و الان دارم لحظه شماری میکنم تا زمستون تموم بشه و فصل بهار رو دوباره ببینم.البته زمستون هم فصل خیلی قشنگ و دوست داشتنی هستش.اما برای من فصل بهار یه چیز دیگه است...تا زمستون سرد نباشه،تا برف و سرما نباشه،زیبایی بهار به چشم نخواهد آمد...با اومدن زمستون هوا زود تاریک میشه.هوا سرد و برفی میشه.شایدم یه وقتایی بیرون رفتن مشکل بشه.درختا خشک میشن و اکثرا" همه فضاهای درختی خشک و بی برگ میشن...اما همین زمستون اگه نباشه ،زیبایی بهار و رویش و سرسبزی به چشم نمیاد...

اینارو. گفتم تا بدونی با سختی هاست که آزمایش میشیم و با سختی ها و مشکلاته که انسان پخته و ساخته میشه...تجربه کسب میکنه...عاقل تر میشه.مستحکم تر میشه.من شنیدم میگن دل تنها بنایی که هر چی بیشتر بلرزه مستحکم تر میشه...

پس حتی اگه دلمون لرزید بدونیم داریم تجربه کسب میکنیم...توو دنیایی که خیلی چیزا دیگه رنگ باختن و فقط داره تظاهر میشه،بازم میشه امیدوار بود و به خوشی ها فکر کرد...فقط کافیه نگرشمونو به زندگی،دیدمونو ، حسمونو و تفکرمونو به زندگی تغییر بدیم...

مطمئنم در این صورت نشدنی ها شدنی میشن و اینه قانون طبیعت و کائنات...

امروز برای من روز خوبی بود...صبح اومدم پیش دوستام...البته الانا که هوا تاریک شده یه کم دلم گرفته اما این دل گرفتگی و دل تنگی هم قشنگه وباعث میشه دیدن کسایی که دوستشون دارم برام خیلی زیبا و دل انگیز باشه...

حسرت جان امیدوارم از حرفام ناراحت نشی...شاید گفتن اینا مناسب این تاپیک نبود.اما گفتم تا کسایی که میان و مینویسن،یه کم به احساساتشون رجوع کنن و بدونن از زندگی چی میخوان...

دوستتون دارم مهربونا......
:گل: :گل::گل: :گل::گل: :گل::گل: :گل::گل: :گل:



سلام نگار جونم

ممنونم از محبتت منم به دوستی با شما افتخار می کنم .نگار جون من همیشه دوست

دارم آزمایش بشم هر چه از دوست رسد نکوست.اما من آنقدری پخته شدم که دیگر نیازی

نمی بینم اما بازم قبول می کنم از طرف پروردگارم آزمایش شوم .

اما چیزایی که هست قبول کردنش مشکله وقتی می خوای پیشرفت کنی مانعت میشن

کسی دوست نداره پیشرفت و موفقیتت رو ببینه . نزدیکترین دوستت که فکر می کنی

دوستته از پشت بهت خنجر میزنه.وقتی دیگر کسی حرفاتو قبول نمی کنه چونکه مدرکی

نداری ثابت کنی.مشکل من عشق و عاشقی نیست .از نامردیها خسته شدم .

از کسانیکه ادعای انسان بودن می کنند .

از کسانیکه فکر می کنن از تو برترند و همیشه تحقیرت می کنند .تا وقتی کاری نکردی

کاری به کارت ندارند دور و برت نیستند اما و اما وقتی می خوای یه کاری بکنی تا پیشرفت

کنی اونوقته که سر و کله خیلیا پیدا میشه اونموقع دست به هر کاری میزنند که نتونی به

خواسته ات برسی .دیگه به این راحتی نمیتونم به کسی اعتماد کنم .ممنونم نگار جونم

کاشکی تو دنیای واقعی یه دوست مثل شما داشتم.واقعا دوستت دارم نگار جونم
:گل:
 

South Boy

متخصص بخش فوتبال
بنده هم در جواب دوست جدیدم و یک کاربر با شخصیت حسرت خانوم :گل: عرض میکنم
امیدوارم در اینجا لحظات خوب و خوشی رو سپری کنی.و بدور از غم باشی.
بنده هم اگر کمکی از دسم بر بیاد در خدمتون هستم امیدوارم بتونم دوست خوبی بهتون بشم و باعث شادی شما در ایران انجمن باشم.

این علی هم باید یک ریش سفید هم بذاره قدمتون رفته بالا ریشمون سفید شده دیگه تو ایران انجمن:نیش:

موفق و پیروز باشی :گل:


 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
بنده هم در جواب دوست جدیدم و یک کاربر با شخصیت حسرت خانوم :گل: عرض میکنم
امیدوارم در اینجا لحظات خوب و خوشی رو سپری کنی.و بدور از غم باشی.
بنده هم اگر کمکی از دسم بر بیاد در خدمتون هستم امیدوارم بتونم دوست خوبی بهتون بشم و باعث شادی شما در ایران انجمن باشم.

این علی هم باید یک ریش سفید هم بذاره قدمتون رفته بالا ریشمون سفید شده دیگه تو ایران انجمن:نیش:

موفق و پیروز باشی :گل:


سلام آقا محمد

ممنونم از محبتهای شما دوست عزیزم.شما واقعا دوست خوبی هستید این رو ثابت کردید .
:گل:
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



حسرت عزیز چی باعث شده چنین فکری بکنی؟
در مورد تلخی های زندگی و حکمتش کوچکتر و متأسفانه آشفته تر و خام تر از اونی هستم که اینجا بخوام چیزی بگم جز اینکه اقرار کنم این سایش و رنج وعده ایه که خدا بهمون داده و با این آزمایش ها قراره که محک بخوریم. امید که لیاقت رنجی که می بریم رو داشته باشیم! و این ها از لطفش باشه، نه از قهرش!

و امّا...
شما میگی کاری نکردی برای ما!
زهرای نازنین توی دنیای نت جز محبّت و احترام کار دیگه ای نمیشه برای کسی انجام داد و شماهم به خوبی تونستی این حس رو به ما منتقل کنی، پس دوست خوب مایی. کسی که وقت میذاره و عکسای قشنگش رو به دوستاش هدیه میکنه شادی رو به دوستاش هدیه کرده و کسی که این همه پست با ارزش رو ارسال میکنه و خدمتی به انجمن و در نگاه دقیق تر به مردم رسونده رفتارش قابل تحسینه.

این تنهایی که ازش میگی رو من خوب لمس میکنم. این تنهایی زاییده ی روحیه ی حسّاسته. روحت با ناراستی دیگران آزرده شده. من درکت میکنم، چون مثل خودت حسّاس بودم و شیفته ی روابط صادقانه! امّا متأسفانه قدر این دوستیارو یه عدّه ای نمی دونن و سنگ به سنگ آدمو می تونن ببرن تا به همین انزوا و سرما برسونن. منم خسته و دلتنگ شدم امّا خوشبختانه کینه توی دلم نمی موند و دلتنگیا اذیتم میکرد. می دیدم که دلتنگی داره خودمو داغون میکنه . پس تصمیم گرفتم که خودم تغییر کنم. اگر یه کم ناراحت شدم بگذرم و به پای اشتباه و ندونم کاری آدما بذارم . باور کن به سختی به دست اومد امّا میرزید. الآن میدونم که اونا هم مثل خودم نقص دارن. هر کدوم به شکلی، یکی بی وفا و قدر نشناسه، یکی دروغ میگه، یکی منفعت طلبه اما به هر حال با مدارا میشه زندگی رو شیرین تر کرد. امتحان کن بهش ایمان میاری. همه ایراد و نقص دارن اما اینها رو به پای اشتباهاتمون بذاریم. بدی هارو به پای ضعف قدرت فکر بذاریم. اونوقت می بینیم که زندگی چقدر شیرین تره و قلبمون چقد آرومتر. :گل:
زهراجان من به شخصه انقدر ساییده شدم که راه زلال شدنو صاف شدنو پیدا کردم! تا اونجا راه درازی در پیشه و شاید کار آدم کم ظرفیتی مثل من هم نباشه امّا همینکه قدم توی راهش گذاشتم شادم. سعی کردم به قلبم وسعت بدم و طرز نگاه خودم رو نسبت به آدما و زشتی ها و قشنگی هاشون تغییر بدم. به خودم گفتم که آدما اگر گناهی میکنن اسمشو بذارم اشتباه و این واقعیته که اونا گاهی نمی تونن درک کنن که دوستی صادقانه چه لذتی داره و در وهله ی اوّل چقدر کیفیت زندگی خودشون رو بالا می بره. انتخابت میتونه این باشه تا راحت تر زندگی کنی. هر کسی رو با شخصیت منحصر به فرد خودش درک کن و به قول دکترشریعتی کفشای اونو بپوش.

اشتباهات رو میشه نادیده گرفت مگر اینکه کسی واقعاً لیاقت دوستی تو رو از دست بده! (البته این نظر منه)


ما همه به بودن دوست بامحبّت و عزیزی مثل تو افتخار میکنیم .مدیریتت هم که حرف نداره و همینجا بابت همه ی زحمت ها و دلسوزی هات برای ایران انجمن تشکّر میکنم.

غرض از این همه سخنرانی ( :خنده2: ) نصیحت یا خودستایی نبود، دریافت شخصیم بود و صحبتی دوستانه.

ممنون که لینک پست رو فرستادی. اینجور حرفا نباید تو دل بمونه :ایول:

 
بالا