• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

امروزت رو چطوري سپري كردي ؟

ALI 58

کاربر ويژه
انشاالله که هیچوقت مریض نشید من امروز 29/2/91 یهو تب کردم یه دو ساعتی هست از دکتر اومدم جاتون خالی سه تا آمپول نوش جان کردم تازه سه تا دیگش مونده اینم امروز ما بازم خدا رو شکر که حالم بهتر شده :دست:دوباره بیام تو انجمن کنار دوستان خوبم:گل:
 
آخرین ویرایش:

amininho

متخصص بخش کامپیوتر
الان ظهره که من حالمو می نویسم چون معلومه تا شب چطوری خواهم بود
فعلا چند کلمه در مورد ویژگی های الانم
بی حوصله-قاطی-اعصاب خورد-ناراحت-احساس مورد ستم وافع شدن
خب شاید بگید چرا
من یک ساله که بیشتر از هر چیز برای ریاضی وقت گذاشتم و تقریبا توش موفق بودم.
امروز امتحان ریاضی داشتم
و وقت زیادی هم حدودا 10 روز براش گذاشته بودم و میانگین هر روز من 7 ساعت درس می خوندم
مطمئن مطمئن بودم که 20 می گیرم
خب بگذریم بریم سر جلسه امتحان
بالای ورقه رو نگاه کردم 1 ساعت وقت نوشته بودمنم فکر کردم جوابا کوتاهه و وقت گیر نیستن به همین دلیله که وقت کم گذاشتن
ولی در عین ناباوری من 3 صفحه جواب در پاسخ نامه نوشتم و تازه اونوقت رفتم صفحه بعد(ورقه سوالات 2 صفحه بود)
من اولین سوال صفحه دوم رو می نوشتم که مراقب گفت وقت تمام
اون صفحه به تنهایی 12 نمره داشت
خب با کلی التماس و خواهش و ... سه چهار تا سوال رو نوشتم ولی به زور ورقه گرفته شد
حالا من اگر سوالی رو غلط جواب نداده باشم حداکثر 16 می گیرم
آخه این انصافه؟
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
امروز 31/02/1391:تعجب2:
امروز بهترین روزم بود کلی اتفاقات خوب افتاد برام :شاد:
صبح که ساعت 5 بیدار بودم رفتم ورزشیدم :78::80:
بعدشم صبحانه در کنار خانواده :گل: این گلم وسط سفره بود :نیش:
بعدشم که هی حرف زدم مامانم گفت بسته سرم رفت :تعجب2: سایلنت شدم :34:
هیچی دیگه آماده شدم رفتم مهد :14:
تو راه یکی اینجوری کرد :77: سیریش شده بود با کیفم کوبوندم دهنش :21:گفتم :26: به راه خودم ادامه دادم :عصبانی:
خوب وقتی رسیدم سوپرایز شدم کاملا :8::14::13:بله حقوق بگرفتم :نیش:
امروز رفتیم با برو بچ شهرک ترافیک کارت همیار پلیس بهمون دادن تازشم سوار ماشین شدمممممممممممممممممممممم :58::78::80:همیار پلیسم شدما حواستون باشه ها :بدجنس:
خوب هیچی دیگه بچه ها رو تحویل دادمو رفتم سمت سرنوشت :فرار:
تازشم دیروز گوشی خریدم دوستم برد برنامه بریزه برام امروز ازش تحویل گرفتم منو میگی اینجوری شدم دیگه امروز :16::16::16:
خوب بعدشم اینجوری :فرار: اومدم خونه به خانواده نشون بدم شیشکی نبود. :تعجب2:
ولی بالاخره که میان:نیش:
خوب اینم از امروز من :احترام::گل:
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
:ناراحت::نه::52::قاطی::گریه::آه::دل شکسته::67::73::20::64::69::34::22:
امروزم به صورت تصویری. :تعجب2:
 

amininho

متخصص بخش کامپیوتر
امروز عالیییییییی بود
بامداد کلا نخوابیدم و درس خوندم
صبح رفتم امتحان و از ترس این که مثل امتحان ریاضی وقت کم نیارم در 10 دقیقه اول هر 4صفحه رو تموم کردم و 50 دقیق هم اشکالات رو برطرف کردم
به دلیل این که این دو روزه کلا 7 ساعت خوابیده بودم بعد ناهار تا ساعت 8 خوابیدم
8 هم اومدم نت
بعد شام هم خاطرات رو زنده کردیم با خانواده:شاد:
بعد هم دوباره اومدم نت برای دانلود موزیک های جدید
 

mitra mehr

متخصص بخش خانه و خانواده
امروز زیاد برام خوب نبود چون حالم خوب نبود:ناراحت:


ولی الان داره بارون میاد منم کلی خوشحالم:شاد:
 

rahnama

پدر ایران انجمن
الان ظهره که من حالمو می نویسم چون معلومه تا شب چطوری خواهم بود
فعلا چند کلمه در مورد ویژگی های الانم
بی حوصله-قاطی-اعصاب خورد-ناراحت-احساس مورد ستم وافع شدن
خب شاید بگید چرا
من یک ساله که بیشتر از هر چیز برای ریاضی وقت گذاشتم و تقریبا توش موفق بودم.
امروز امتحان ریاضی داشتم
و وقت زیادی هم حدودا 10 روز براش گذاشته بودم و میانگین هر روز من 7 ساعت درس می خوندم
مطمئن مطمئن بودم که 20 می گیرم
خب بگذریم بریم سر جلسه امتحان
بالای ورقه رو نگاه کردم 1 ساعت وقت نوشته بودمنم فکر کردم جوابا کوتاهه و وقت گیر نیستن به همین دلیله که وقت کم گذاشتن
ولی در عین ناباوری من 3 صفحه جواب در پاسخ نامه نوشتم و تازه اونوقت رفتم صفحه بعد(ورقه سوالات 2 صفحه بود)
من اولین سوال صفحه دوم رو می نوشتم که مراقب گفت وقت تمام
اون صفحه به تنهایی 12 نمره داشت
خب با کلی التماس و خواهش و ... سه چهار تا سوال رو نوشتم ولی به زور ورقه گرفته شد
حالا من اگر سوالی رو غلط جواب نداده باشم حداکثر 16 می گیرم
آخه این انصافه؟


b5omb8ror552g0hrkvat.gif



نه امین جان انصاف نیست. فعلا شیر قهوه اتان را میل کنید.:غش2::غش2::غش2:
 

rahnama

پدر ایران انجمن
صبح بیدار شدم. گفتم شاید خانواده فراموش کنند , تند تند به همه سلام دادم.:غش2: خجالت کشیدند که من زودتر سلام دادم.حمله بطرف بانکها . نه یکی نه دو تا . پس چند تا؟ 5 تا:شاد:
آخرش هم کارت ملیم در یکی از بانکها جا ماند که ساعت 4 بمن زنگ زدند که کارت ملی شما اینجا جا مانده.نگران نباش. نگو که من اصلا یادم نبود که کارت ملیم گم شده که نگران باشم.:غش2:
بعداز طهر هم فیلم و نت.
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
سلام به همه :گل:

امروز پنج شنبه 1390/11/27

امروز روز چهلم همسایمون بود
پیرمردی که چند تا پست قبلی روز فوتش رو نوشته بودم ...
باورم نمیشه که 40 روز از عمرمون گذشته
داشتم به ساعت نگاه میکردم
دیدم عقربه ثانیه شمار داره بی رحمانه حرکت میکنه !اره این عمره که میگزره و خاطرات برا ادم مثل یه عکس تو ذهنمون میمونه !

مثل مراسم تدفین فقط صدای گریه یه نفر بود که به گوش میرسید..!
پیر زنی که رفیق تنهاییش رو از دست داده بود ....
خیلی سخته که ادم کسی رو نداشته باشه که براش دلتنگ بشن!!

این گل رو تقدیم میکنم به تمام همسران وفادار
:گل:


یه بار یکی بهم گفت خاک سردی میاره....راست میگفت بعد 40 روز بیشتر کسایی که اونجا وایساده بودن صرفا جهت امضاء کردن دفتر حضور و غیاب بود تا اظهار همدریدی...!
البته من خودم شخصا به این که میکن درک میکنم و میفهمم اعتقادی ندارم .چون هیش کی نمیتونه عمق غم دیگری رو بفهمه.....و این حرفها یه جور تسکین دادن و حفظ ظاهر هستش
ولی خب از یه طرف هم نگاه کنی مبینی زندگی اونقدر دردسر داره که دیگه آدم بعضی وقت هاا خودش رو هم فراموش میکنه چه برسه به......

بگذریم این حاج اسماعیل هم رفت تو خاطرات..دستشم هم از دنیا کوتاه ...
از خدای متعال امرزش روح تمام رفته گان رو خواستارم:گل:


در کل امروز روز بی حسی بود.. هوا هم یه جور دلگیر بود....




ولی فردا ...
فردا یه روز دیگه از روز های خدای مهربونه ...
به امید فردایی بهتر برای تمام عزیزان ایران انجمن :گل:


سلام
سلام به همه عزیزان
راستش حیفم اومد امشب اینجا یه نقل قول برا این پستم نداشته باشم !
سر شب مامانم یه چیزی داد بهم تا ببرم به این خانم حاج اسماعیل که همسایه دیوار به دیوارمونه بدم ...
زنگ درشون رو که زدن با کلی اسرار منو کشید تو خونه که یه چائی بهم بده !
پام رو که گذاشته بودم تو یه لحظه خشکم شد !هیییی خدا این چیه من دارم میبینم !
پیر زنه بیچاره عکس وقتی که با حاجی رفته بودن مکه رو گذاشته بود بالای تلویزیون کوچولوشون و هنوز هم که هنوزه جای خواب پیر مرده رو جمع و جور نکرده بود ..! ،شاید با این کارش میخواسته نبودش رو کمتر احساس کنه .....شاید !
هنوزم لباس مشکی تنش بود و سرمه به چشش ....
هنوزم دنبال یه بهونه میگشت که بزنه زیر گریه و به زمین و زمان بفهمونه که تنهاست ! خیلی تنها ....
آی ی ی ی خدا
نمیدونم اسم این کارش رو چی بزارم ...عشق ، رفاقت ، همراهی ، وفاداری ...چی بگم آخه ؟
دیگه واقعا نمیدونم چی بگم !
 

rahnama

پدر ایران انجمن
امروز ساعت 5 صبح بیدار شدم.باید تهران می رفتم. در حیاط را باز کردم که ماشین را بیرون ببرم دیدم حوصله رانندگی ندارم.در را بستم و آژانس زنگ زدم. رفتم ترمینال.باسواری رفتم. سرعت 130 و 140 پشیمان شدم که چرا ماشین نبردم. رسیدم تهران و رفتم شرکتی که کار داشتم. 7/30صبح بود کارمندان نبودند. ساعت 8 شد .پرسیدم : امور مالی کجا است؟ نگهبان شرکت گفت: امروز پنجشنبه است و امور مالی تعطیل است.راه دور یعنی تقاطع نیایش. با دلخوری برگشتم قزوین. نهار را خورده و خوابیدم تا الان. اکنون هم در خدمت شما عزیزان هستم.
 

maksemos

متخصص بخش خودرو
روز سختی بود !اونقدر که حوصله فکر کردن بهش رو ندارم
خستم برم بخوابم
 

majnooneleyli

کاربر ويژه
سلام دوستان امروز برام يه روز خيلي خوبي بود و الانم هست چون ديدم كه كارشناسي ارشد قبول شدم انشالا شما دوستان هم همه موفق باشيد مرسي
 
آخرین ویرایش:

maksemos

متخصص بخش خودرو
سلام :گل:
سلام به همه :12:


امـــــــــــــــــــروز 1391/3/9 یه روز خوب و به یاد ماندنی بود !


حالا چه طور مگه ..! اینجاش دیگه بماند :بدجنس:

 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
امروز روز روزی بود که هم توش غمگین شدم و هم شاد... هم گریه کردم و هم خندیدم...
 

rahnama

پدر ایران انجمن
سلام دوستان امروز برام يه روز خيلي خوبي بود و الانم هست چون ديدم كه كارشناسي ارشد قبول شدم انشالا شما دوستان هم همه موفق باشيد مرسي

:گل: تبریک.
این موفقیت را بشما و خانواده محترمتان تبریک عرض میکنم.
 

rahnama

پدر ایران انجمن
ساعت 7 صبح با خانواده رفتیم شمال, چابکسر. سر , زمین. شمال هوای بسیار خوبی بود. جای دوستان خالی. کارگران مشغول کار بودند. دوساعتی آنجا ماندیم و دوبار برگشتیم.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
امروز روز خوبی بود:شاد:
باوجودی که بعضی افراد موجب میشوند که انسان احساس بدی پیدا کند وموجب آزار دادن او میشوند:حرص::عصبانی:
اما هیچ گاه ناراحت نباشید دوستای خوبم :گل:
 
بالا