• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

(( تقـویــم و روزشـمـار تاریـخ ایــــران ! ))

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 19 خرداد
1389 شمسی: صدور چهارمین قطعنامه تحریم ایران
ن
فرهنگ و تاریخ > تاریخ جهان - چهارمین قطعنامه شورای امنیت سازمان ملل متحد، ۱۹خرداد سال1389 با رأی مثبت ۱۲ عضو این شورا به تصویب رسید.

ترکیه و برزیل به این قطعنامه رأی منفی دادند و لبنان از شرکت در رأیگیری خودداری کرد. تا لحظاتی پیش از رایگیری نیز، دیپلماتها پیشبینی کرده بودند که قطعنامه رأی مثبت ۵ عضو دائمی و ۷ عضو غیردائمی را جلب کند. ولادیمیر پوتین، نخستوزیر روسیه در گفتوگویی با خبرگزاری فرانسه گفته بود که نسبت به مؤثربودن تحریمهای تازه تردید دارد.


«شهربراز» اسپهبد نامدار ايران ـ روزي که «شهربراز» جان خودرا از دست داد
نهم ژوئن سال 630 ميلادي اسپهبد شهربراز (شهروراز) ژنرال مشهور ايراني و فاتح مصر در شهر تيسفون كشته شد. وي پس از مرگ مرموز (احيانا قتل) اردشير سوم شاه 9 ساله ايران عملا به مدت 44 روز امور سلطنت ايران را به دست گرفته بود تا امپراتوري ما را از خطر اضمحلال برهاند. اين ژنرال بود كه اورشليم و دمشق را از روم شرقی پس گرفته، صليبي را كه مسيح بر آن مصلوب شده بود به تيسفون (مدائن) منتقل كرده، مصر را متصرف شده و در اسكندريه، پادگان ايراني را ساخته و مقام اداري گمارده بود. محبوبيت اين ژنرال در جامعه ايران آن زمان باعث تحريك احساس بخل و حسد خسرو پرويز (شاه وقت) نسبت به او شده بود و نقشه بركناري، تبعيد و حتي قتلش را كشيده بود كه اين خبر در جريان جنگ ايران با ارتش هراكليوس امپراتور روم شرقي به گوش او رسيد و وي را سست كرد و بعدا تا پايان كار خسرو پرويز عملا خود را منزوي ساخته بود.
پس از قتل خسرو پرويز و پايان حكومت قباد دوم جانشين او، بزرگان كشور با اين شرط با پادشاهي پسر خردسال قباد دوم موافقت كردند كه شهربراز نايب السلطنه شود و او پذيرفت. شهربراز با هراكليوس صلح كرد ولي خيلي زود متوجه شد كه كشور دچار بي نظمي و در آستانه هرج و مرج كامل است و هر صاحب قدرت، خودسرانه اجراي مقررات را به دست گرفته است و مسئله راه حلي جز توسل به روش نظامي (انجام مقررات، بي چون و چرا) ندارد و از بزرگان كشور خواست كه قدرت را به طور كامل تا زماني كه مسائل حل شوند به او بسپارند و سازمانهای اداری و فرمانداری ها به افسران ارتش واگذار شوند كه بزرگان چون منافع خودرا در خطر ديدند زير بار نرفتند ولی شهربراز با تکیه بر ارتش به مخالفت آنان اعتنا نکرد. اندكي بعد و به گونه ای ناگهانی، شاه خردسال كه نام اردشير سوم بر او گذارده شده بود درگذشت و شهربراز قدرت كامل را به دست گرفت كه بزرگان شايع كردند كه او اردشير خردسال را كشته است (برخي از مورخان رومي اين اتهام را تاييد كرده و شهربراز را عامل مرگ اردشير نوشته اند). اين شايعه قاطبه مردم و برخي از افسران جزء پادگان تیسفون را خشمگين كرد و در يك فرصت مناسب (با تطبیق تقویمها؛ در نهم ژوئن سال 63 میلادی) شهربراز را از ميان برداشتند و با قتل شهربراز سقوط امپراتوري ساسانيان تسريع شد.

با کمک ایران به سلطنت بازگشت ولی مدعی شهر کویته شد
همایونشاه پادشاه وقت هند که به دربار ایران (قزوین) پناهنده شده بود و از ایران یاری گرفته بود تا تاج و تخت خودرا بازیابد در راه بازگشت به هند در سال 1543 چند روز در کویته (شهری پشتون نشین و در آن زمان در قلمرو ایران) که میان سه کوه واقع شده است اقامت کرد و با همین اقامت کوتاه، نهم ژوئن 1544 و پس از بازگشت به قدرت مدعی کویته شد که ایران در سال 1556 به آنجا لشکر کشید و هندیان را بیرون راند. درّانی ها پس از اعلام استقلال منطقه قندهار در نیمه قرن هجدهم و جداساختن آن از ایران کویته را هم ضمیمه قلمرو خود کرده بودند که انگلیسی ها پس از تکمیل تصرف هندوستان، در نیمه دوم قرن 19 آن را متصرف شدند و با کشیدن خط «دوراند» کویته و نیمی از طوایف پشتون را به هند ملحق ساختند که اینک بخش بزرگی از پاکستان را تشکیل می دهند که منطقه بحران زاي اين کشور است. باوجود مهاجرت های اخیر، اکثریت جمعیت کویته را هنوز پشتونها (افغانها) تشکیل می دهند. 31 می 1935 يک زمين لرزه شديد (7 و 7 دهم ریشتری) بيش از 40 هزار تن را در کويته (در آن زمان شهري در بلوچستان انگلستان) کشت. چنین زلزله ای در سال 2008 نیز در کویته روی داد.

اتحاد ایران و فرانسه (پیمان فینکِن اشتاین) و ورود تهران به میدان رقابت و دشمنی قدرت ها
نهم ژوئن 1807 و در اجرای پیمان امضاء شده در چهارم ماه می آن سال در کاخ فینکِن اشتاین واقع در پروس میان فرانسه و ایران معروف به «فرانکو ـ پرژین الیانس»، ژنرال کلود ماتیو (کُنت گاردان) با پیام ویژه مورخ سی ام ماه 1807 ناپلئون عازم تهران شد ـ پیمانی که بیش از پیش، ایران را به میدان رقابت های استعماری و دشمنی های قدرت های اروپایی بایکدیگر کشانید؛ کوچکتر شد و آسیب فراوان دید. طبق این پیمان، ناپلئون بناپارت تمامیت ایران را برسمیت شناخت و منطقه قفقاز جنوبی و شرقی ازجمله گرجستان را [که در آن زمان، روسیه به تفلیس و باکو نیرو فرستاده بود] بخشی از قلمرو ایران اعلام کرد و قول داد که به ایران کمک کند تا روسیه را از قلمرو تاریخی خود براند، اسلحه و مستشار نظامی و کارشناس به ایران بفرستد. درعوض، ایران متعهد شد که با دولت لندن دوستی نداشته باشد و به فرانسه کمک کند تا هندوستان را از چنگ انگلستان خارج سازد و برای رسیدن به این هدف با سران قبایل پشتون (افغانهای ساکن جنوب شرقی و مشرق افغانستان امروز، پاکستان شمال غربی و غرب و منطقه کویته) به تفاهم برسد که در مساعی مربوط به برچیدن استعمار لندن در هندوستان همکاری کنند.
این پیمان، دولت لندن را دچار وحشت کرده بود. ناپلئون قبلا در لشکرکشی به مصر، 15 هزار نظامی به سوئز (بندر شمالی دریای سرخ) فرستاده بود تا به هندوستان بروند و به تیپو صاحب (حکمران مستقل بخشی از هند) که با انگلیسی ها می جنگید کمک کنند.
دولت لندن برای مذاکره با دولت تهران پیرامون پیمان فینکِن اشتاین، سِر جان ملکُم را از هند روانه ایران کرد، ولی دولت تهران اجازه ورود به او نداد. ملکُم 29 دسامبر 1800 با دولت تهران پیمانی امضاء کرده بود که پیمان فیکن اشتاین عملا به آن پایان داده بود. طبق این پیمان که در کتب تاریخ معاهده «ژانویه 1801» نوشته شده است، دولت ایران متعهد شده بود که نه تنها از تعرّض پشتون ها به متصرفات دولت لندن در هندوستان جلوگیری کند بلکه مانع حملات قدرت های اروپایی [منظور روسیه و فرانسه] از طریق ایران به این سرزمین [هندوستان] شود. دولت تهران همچنین متعهد شده بود اجازه اقامت و فعالیت نامحدود در بنادر ایران به بازرگانان انگلیسی و هندی تبعه انگلستان بدهد و از چند نوع کالای انگلیسی (با ذکر نوع کالا) عوارض کمرگ دریافت نکند و در عوض، انگلستان به ایران اسلحه و مستشار نظامی بفرستد. انگلیسی ها بعدا با کشیدن خط مرزی «دوراند» و تقسیم قبایل پشتون [که اینک در پاکستان مسئله ساز شده اند] نگرانی خود از تعرّض به هندوستان را برطرف کردند.
با صلح تیلیست (آشتی ناپلئون با تزار روسیه در جولای 1807 و در جریان جنگ 1813 ـ 1804 ایران و روسیه)، بخش اصلی پیمان فینکن اشتاین کان کم یکن شد، ژنرال گاردان و مستشاران نظامی فرانسه ایران را ترک کردند و زمینه از سرگیری فعالیت های دولت لندن در تهران هموار شد که منجر به امضای معاهده 12 مارچ 1809 ایران و انگلستان گردید که بموجب آن دولت ایران پذیرفت که به جنگ با روسیه ادامه دهد و با فرانسه (دولت ناپلئون) و دولت های متخاصم انگلستان روابط دیپلماتیک عادی نداشته باشد. تاریخنگاران این معاهده را نشانه عمق ضعف تحلیل و ناآگاهی دولت تهران و بی توجهی به عواقب کار و قضاوت تاریخ خوانده و برخی هم آن را ننگین و شرم آور توصیف کرده اند. این تاریخنگاران نوشته اند که آشتی ناپلئون با تزار در تیلسیت بدون در نظرآوردن پیمان فینکن اشتاین یک بار دیگر بر فرضیه ماکیاولی (جدایی سیاست از اخلاق) صحه گذارد.


خلع ید از «بی پی» در ایران که اینک خشم آمریکاییان را برانگیخته است
مهدي بازرگان

هيات خلع يد از کمپانی انگلیسی بی پی (بریتیش پترولیوم) در منابع نفت ايران درميان استقبال توده هاي مردم وارد خوزستان شده بود از 19 خرداد 1330 (نهم ژوئن 1951) كار خود را آغاز كرد. مهندس مهدي بازرگان و دكتر متين دفتري (ناسیونالیست و نخست وزير پيشين) از اعضاي هيات بودند كه از سوي دكتر مصدق رئيس دولت وقت مامور نظارت بر امر خلع يد در نفت ايران شده بودند. این هیات با مشايعت دهها هزار نفري تهراني ها به خوزستان رفته بود. انعكاس عكس و خبر بدرقه و استقبال پرشور با پرچم و پلاكارد و ابراز احساسات ميهني از اين هيات در رسانه هاي ملل ديگر، انگليسي ها را بيش از پيش نگران آينده خود در منطقه نفتخيز خاورميانه ساخته بود.
در همين روز دكتر مصدق نخست وزير وقت پيشنهاد انگلستان مبني بر مشاركت 50 ــ 50 در نفت ايران را رد كرد و اعلام داشت كه همانند ساير كشورها، انگلستان هم مي تواند فقط يك خريدار خارجي نفت ملت ايران باشد.
«شرکت نفت انگلستان» که این روزها درگیر نشت نفت در خلیج مکزیک و با خشم آمریکاییان رو به رو است در سال 1908 و چند ماه پس از به نفت رسیدن نخستین چاه در ایران به نام «انگلو ـ پرشین اویل کمپانی = شرکت نفت انگلیسی ایرانی» تاسیس شده است. این شرکت از سال 1945 به بی پی (بریتیش پترولیوم) تغییر نام داد و از سال 2001 شکل لگو خودرا عوض کرد و دو حرف بی و پی را که قبلا از نوع بزرگ (کپیتال لتر) بودند به حروف کوچک تغییر داد. دولت آمریکا پرونده نشت نفت (بی پی) را جهت رسیدگی کیفری به دادستان کل این کشور احاله کرده است. طبق گزارش رسانه های آمریکا، بیشتر آمریکاییان که از بابت نشت نفت و آلودگی سواحل کشورشان و بی احتیاطی بی پی در حفر چاه زیر دریایی و ضعف تکنولوژی آن در قطع نشت از ماه مارس تاکنون (بیش از 40 روز) خشمگین شده اند از خرید بنزین از جایگاههای این کمپانی اکراه کرده اند و ارزش سهام آن شدیدا پایین آمده است
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 20 خرداد

سالروز كودتاي قوچان، قتل نادرشاه و تغيير مسير تاريخ خاور زمين
0610.jpg


يك نقاش تصويري از نادرشاه را در جنگ هند روي پرده كشيده است

دهم ژوئن سال 1747 (20خرداد و روزي چون امروز) در فتح آباد قوچان، نادرشاه در خوابگاهش به دست تني چند از ژنرالهايش به قتل رسيد و به اين ترتيب ناپلئون شرق از اين دنيا رفت ـ مردي كه آرزو داشت ايران را بار ديگر ابرقدرت جهان كند. دهم ژوئن درعین حال سالگشت مرگ دو زمامدار برجسته دیگر است. دو هزار و هفتاد سال پيش از قتل نادر، اسكندر مقدوني نيز دهم ژوئن (سال 323 پيش از ميلاد) در بابل (جنوب غربي بغداد امروز) درگذشت و دهم ژوئن سال 1190 فردريك باربروسا (ريش قرمز) پادشاه امپراتوري مقدس (كاتوليكهاي اروپا) در جريان لشكركشي به خاور ميانه (جنگهاي صليبي) در رود سالف (گوک سو) در جنوب غربي آناتولي (تركيه امروز) غرق شد و عمرش پایان یافت.
نادر در سال 1736 ميلادي در یک اجتماع بزرگ در آذربایجان با رای زعماي ايران، سران قبايل، كدخدايان و معتمدان نقاط مختلف كشور به شاهي انتخاب شده بود. وي نيروهاي روسيه را به آن سوي داغستان فراري و عثماني را گوشمالي داده و برجاي خود نشانده بود، منطقه فرارود (آسياي ميانه) را آرام، و گردنكشان ايران خاوري (پختون ها = پشتون ها) را تنبيه و دهلي را در سال 1739 (نوروز) به تصرف خود درآورده بود. نادر نه تنها حاكميت ايران را بر سراسر خليج فارس مسلم ساخته بود، بلكه سران مسقط و عمّان را نيز به سوي خود جلب كرده، سرگرم ساخت ناو جنگي و درصدد تصرف جزيره زنگبار در حاشيه آفريقا هم بود تا راه آسيا را بر استعمار غرب سد كند.
نادر دو سوم از ايام عمر خود را روي زين اسب گذرانيد و لشكركشيهاي لاينقطع و ضعف مزاج و خستگي جسماني ناشي از آن، وي را به تدريج بدخلق و خوي ساخته بود كه نتيجه اش اتخاذ تصميمات سخت و نيز اعمال مجازاتهاي شديد و فوري اطرافيان خود و مقامات از جمله افسران ارشد بود.
تصويري ديگر از نادرشاه
nader2.jpg



تصويري ديگر از نادرشاه

نادر كه آخرين آيين هاي نوروزي دورات حيات را در كرمان گذرانيده بود، نيمه خرداد در
راه بازگشت به پايتخت خود (مشهد)، در فتح آباد قوچان اردو زده بود. در اين اردوگاه كه در 12 كيلومتري قوچان (خبوشان آن زمان) برپا شده بود، نادر دژباني اردو را به احمدخان دراني، افسر 25 ساله پشتون، سپرده بود كه اين امر باعث ترس افسراني شده بود كه بر جان خود ايمن نبودند. نادر در جوانی با مادرش به اسارت افشارها درآمده بود ـ که گهگاه خراسان جنوب غربی را غارت می کردند. وی پس از مرگ مادر از اسارت گریخته بود و با اینکه همین دوران اسارات، اورا به نادر افشار معروف ساخته بود ولی از افشارها دلخوش نبود و میان دو طرف کینه ادامه داشت.
اين بيم و نگراني به زودي 70 افسر و عمدتا از قاجارها و افشارها را برآن داشت كه «هم قسم» شوند تا نادر را بكشند. اين توطئه گران شبانه (10 ژوئن 1747) به چادر خوابگاه نادر نزديك شدند، نگهبان چادر را خفه كردند، و وارد چادر شدند. نادر با شمشير دست به دفاع زد ولي صالح خان دست نادر، و يك ژنرال قاجار سر او را قطع كرد و روز بعد، در آن اردوگاه عظيم جز جسد نادر ـ تقريبا چيزي ديگر بر جاي نمانده بود، و اين بود سرانجام يكي از مردان بزرگ تاريخ مشرق زمين.
جنازه نادر سپس در گوري كه خود قبلا در خيابان بالا در مشهد تدارك ديده بود دفن شد. در جريان كفن و دفن بود كه حاضران متوجه شدند نادر ريش خود را رنگ ميزد تا كهولت او آشكار نشود.
نادر كارها و وقايع روزانه را در پايان هر روز به منشي اش «ميرزا مهدي» ديكته مي كرد تا فراموش نشوند. وي جز «پزشك»، هرگز از كمك اروپائيان استفاده نكرد. نادر نسبت به اروپاييان بسيار بدبين بود، از همين رو به جاي خريد كشتي از اروپا، از مازندران و از راه خراسان كه هموارتر بود، چوب به بوشهر حمل كرد و 19 كشتي جنگي توپدار ساخت. به ابتكار نادر بود كه توپهاي سبك كه تا آن تاريخ در جهان سابقه نداشت ساخته شد و اين توپهاي قابل حمل با شتر، «زنبورك» نام گرفتند. نادر خريد كالاي صنعتي (تكنولوژيك) از اروپا را روا نمي دانست و بارها گفته بود كه چنين خريدهايي قوه ابتكار را از ايراني سلب مي كند، ما خودمان بايد نيازهاي صنعتي مان را برطرف سازيم، آنان (فرنگي ها) چيزي بالاتر از ما ندارند، ما نبايد عادت كنيم كه محتاج ديگران شويم.
به نوشته مورخان اروپايي، نادر بر خلاف صفويه، كوچكترين نظر مساعدي به اروپاييان نداشت و براي تارانيدن آنان از آبهاي شرق بود كه درصدد ايجاد يك نيروي دريايي بزرگ برآمده بود تا بتواند با آن جزاير اقيانوس هند از جمله زنگبار را از دسترس اروپاييان كه هدفي جز سلطه و استثمار شرق نداشتند دور سازد و براي اين منظور مهندسان كشتي ساز هند را با كمك پارسيان ساكن اين شبه قاره يافته و استخدام كرده بود. اين مورخان نوشته اند نادرشاه كه شديداً به اروپاييان بدبين بود به سرزمينهاي مورد نظر اروپاييان در منطقه، از جمله عمّان قول حمايت نظامي داده بود. نادرشاه استقرار اروپاييان در بنادر اقيانوس هند و خليج هاي منشعب از آن را كه به بهانه تجارت صورت مي گرفت، وسيله اي براي دست اندازي به همه شرق تلقي مي كرد
نادرشاه علاقه عجيبي به جمع آوري كتاب و اهداء آنها به كتابخانه ها داشت. وي صدها جلد كتاب خطي نفيس به كتابخانه رضوي مشهد هديه كرده بود.
كودتاي دهم ژوئن 1747 قوچان، نه تنها مسير تاريخ ايران، بلكه سرنوشت مشرق زمين را تغيير داد. اگر اين كودتا رخ نداده بود، انگلستان بر آسياي جنوبي و بعداً خاورميانه، و روسيه بر قفقاز و سپس آسياي ميانه دست نمي يافتند، افغانها (نامي كه انگلستان بر ايرانيان ساكن خاور ايرانزمين گذارده است) از بدنه میهن جدا نمي شدند و مسائلی به نام كشمير و وزیرستان به وجود نمي آمد و نقشه جغرافيايي آسياي جنوبي چيز ديگري بود و ....
براي اثبات «احساس ميهن دوستي» نادر ذكر اين دو دليل كافي است: يكي حك كردن عبارت «نادر ايران زمين» بر سكه هايش و ديگري ورود وي به شهر دهلي در روز «نوروز». وي پس از شكست دادن ارتش هند، منتظر شد تا نوروز فرا رسد و در اين روز ملي ايرانيان وارد دهلي شود.



تاسیس انجمن تاریخ در ایران و انتقاد از روزنامه نگاران و تاریخنگاران
دهم ژوئن 1968 (20 خرداد 1347) آغاز بکار انجمن تاریخ ایران در اجتماع صدها نفری [و طبق گزارش برخی از روزنامه های تهران، هزاران نفری] استاد، دبیر و دانشجوی رشته تاریخ در تالار باشگاه معلمان تهران اعلام شد. در این اجتماع چند استاد و دبیر تاریخ سخنرانی کردند. دکتر فخرالدین شادمان استاد تاریخنگاری دانشگاه تهران [و وزیر پیشین] در نطق خود تاریخنگاری را دنباله روزنامه نگاری خواند و گفت که اگر روزنامه نگاران ضمن گزارش رویدادها، دو عنصر «چرا» و «چگونه» را از قلم نیندازند و تاریخنگاران به جای نقل ازخبرها و کتابها و نوشته های این و آن، همانند کارآگاه پلیس مسائل را دنبال کنند و برنگارند؛ دنیای بهتری خواهیم داشت. تاریخنگاران از آغاز قرن بیستم و روزنامه نگاران پس از جنگ جهانی دوم این وظیفه اساسی خودرا فراموش کرده اند، تن آسا (تن آسان) شده اند و در گوشه و کنار جهان مسائل دارد ریشه می دواند و وضعیت ازجمله مدنیّت بدتر و پیچیده تر می شود. وی سخنرانی خودرا با این بیت آغاز کرده بود: هرکه نامُخت [نیاموخت] از گذشت روزگار ــ هیچ ناموزد [نیاموزد] زصد آموزگار
انجمن تاریخ ایران با هزاران عضو و یک نشریه ماهانه به نام زمین و زمان (جغرافیا و تاریخ) تا انقلاب 1357 فعالیت داشت و از آن پس، دیگر نامی از آن شنیده نشد. این انجمن در اجرای توصیه کنگره تاریخ و با هدف کشف گوشه های تاریک تاریخ طولانی ایران بویژه در زمینه اندیشه، دانش و ادبیات و آشناساختن ایرانیان و پارسی زبانان از گذشته خود و تجربه نیاکان ایجاد شده بود.


دعواي شهرداري تهران و قصابها بر سر نرخ گوشت هر كيلو 26 قران

خردادماه سال 1332 - در اوج در گيري ايران و انگلستان كه دولت تازه جمهوريخواهان آمريكا نيز وارد آن شده بود، مخالفت با اعتبارنامه برخي نمايندگان و وارد كردن اتهام به اين و آن در مورد مشاركت در ربودن و قتل سرتيپ افشار توس رئيس شهرباني وقت - مسئله ديگري توجه تهراني ها را به خود جلب كرده بود و آن معارضه شهرداري با توزيع كنندگان گوشت (عمده فروشها) بود كه 19 خرداد به اوج خود رسيده بود. در اين روز اميني شهردار وقت (که در سال 1388 فوت شد) به عمده فروشها اخطار كرد كه اگر بخواهند بيش از اين بازي درآورند، شهرداري خود مستقيما به توزيع گوشت ميان قصابي ها اقدام خواهد كرد و چنانچه بعضي قصابها اخلال كنند؛ در هر كوچه و خيابان دكه نصب خواهد كرد و به فروش گوشت مشغول خواهد شد.
دعوا بر سر اين بود كه شهرداري نرخ گوشت را هر كيلو گرم 26 قران تعيين كرده بود و قصابهاي عمده فروش مدعي بودند كه با اين نرخ برايشان سودي حاصل نمي شود زيرا بايد گوشت را هر كيلو گرم 24 قران به قصابهاي خرده فروش بدهند و با پولي كه به چوبدار براي خريد گوسفند مي دهند، بيش از پنج شاهي (يك چهارم يك قران) در هر كيلو برايشان نمي ماند و شهردار مي گفت كه همين سود كافي است.
19 خرداد كه اين مرافعه به اوج شدت رسيده بود، شهردار براي اجراي اخطار خود جمعي از سپورها را لباس سفيد پوشاند و آماده فروش گوشت در دكه ها كرد و از طرفي هم دست به خريد گوسفند از چوبدار ها زد كه عمده فروشها با مشاهده سپورهاي سفيدپوش جا خوردند و بيستم خرداد ماه (يک روز بعد) تسليم نظر شهردار شدند و قيمت گوشت، هر يك كيلو گرم 26 قران تثبيت شد.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 21 خرداد
1342 شمسی: اعتصاب سراسری در تهران
1342 شمسی: اعتصاب سراسری در تهران
فرهنگ و تاریخ > تاریخ جهان - پس از دستگیری امامخمینی(ره) و وقوع قیام خونین 15خرداد، حوزههای علمیه عراق و نیز مردم شهرهای ایران حمایت خود را از امام و تنفر خویش را نسبت به اعمال وحشیانه رژیم شاه اعلام کردند و خواستار آزادی فوری رهبر نهضت اسلامی ایران شدند.

اعتصاب سراسری تهران در 21خرداد 1342 به مناسبت هفتمین روز فاجعه خونین 15خرداد، ضربه‏ای بود که رژیم طاغوت را درمانده‏تر کرد. همچنین مهاجرت علما و مراجع قم و مشهد و علمای سرشناس شهرستانها به تهران رژیم را مجبور به آزادی امام خمینی( ره ) کرد .

218قمری: هلاکت مأمون عباسی

عبدالله بن هارونالرشید، معروف به مأمون هفتمین خلیفه از طایفه بنیعباس بود که بر تخت خلافت تکیه زد و مدتی نسبتا طولانی زمامداری کرد . امین جانشین هارون پس از مدتی درصدد عزل برادرش مأمون از ولایت عهدی خویش و جایگزینی فرزند خود و تضعیف مأمون و سپاهیان وی که در خراسان مستقر بودند، برآمد. عاقبت دشمنیهای دو برادر، به جنگ خونینی منجر شد و هزاران نفر از طرفین کشته و زخمی شدند و سرانجام سپاهیان مأمون پیروز شده و امین را کشتند و شهر بغداد را فتح و بر سایر مناطق تحت حکومت امین، استیلا یافتند.

پس از پیروزی بر امین ، مأمون امام رضا ( ع ) را محترمانه مجبور به پذیرش ولایتعهدی کرد . امام رضا ( ع ) در این مدت تلاش زیادی به عمل آورد که از ستمکاریهای خلافت و انحرافات خود مأمون بکاهد و در این راه به موفقیتهای بزرگی نایل آمد و زمینه گسترش مکتب اهلبیت(ع) و حس عدالتخواهی را در میان مردم شعلهور کرد. مأمون که فرایند چنین راهی را به سود خود نمیدید آن حضرت را به شهادت رساند . درباره تاریخ مرگ مأمون، مورخان و سیرهنویسان متفق هستند که وی در رجب سال218 قمری درگذشت، ولی درباره روز وفاتش اتفاقی میان آنان نیست. برخی روز هشتم، برخی روز یازدهم، برخی روز سیزدهم و برخی روز هفدهم رجب را روز مرگش میدانند.

روزي که سكه زرين «شعله جاويدان» پول ملي ايرانيان شد

اردشير پاپکان

اردشير پاپكان بنيادگذار دودمان ساسانيان يازدهم ژوئن (مصادف با 21 خرداد) در سال 226 ميلادي سكه زرين «شعله جاويدان» را پول ملي (سراسري) ايران اعلام داشت و به جريان گذارد.
وي اين سكه را در سال 224 ميلادي در «پارس» به عنوان واحد پول رايج در محل ضرب كرده بود. بر يك روي اين سكه كه نمونه هاي آن در موزه ها موجود است نقش «شعله جاويدان» حك شده است كه در ظرفي روي ستوني قرار داده شده و زبانه مي كشد. با اين اقدام، اردشير توجه ويژه خود را به آيين زرتشت كه بر رعايت اخلاقيات و درستي و مهرباني كردن تاكيد داشته نشان داد و آن را با سياست (حكومت) درهم آميخت كه چهار قرن ادامه داشت. يكي شدن دين و دولت در ايران پس از ساسانيان، در دوران بوئيان، صفويان و زمان معاصر تجديد شده است. به نظر مورخان مطرح در سطح جهان، اين روش ايرانيان (يكي ساختن دين و دولت)، هربار عامل تقويت و احياء ناسيوناليسم ايراني، اقتدار و نيرومندي ايران و بكار افتادن استعداد و خلاقيت ايراني شده است.
اردشير قبلا در همان سال (226 ميلادي) در محل هرمزگان (نزديك بهبهان امروز) و در جريان جنگ داخلي ايرانيان با وارد ساختن شكست نهايي بر اردوان پنجم آخرين شاه دودمان اشكاني ايران به عمر حكومت 475 ساله اشكانيان پايان داده بود.
اردشير حكمران پارس (مركب از استان هاي جنوبي ايران آن زمان از جمله سپاهان و كرمان) و پاسبان آتش مقدس در اين منطقه، حكومت اردوان را به فساد داخلي و ابراز ضعف در برابر روميان متهم كرده بود و پرچم نجات وطن را بر دوش گرفته بود. اردشير پس از برانداختن اشكانيان، برخلاف تصور همگان پايتخت را از تيسفون (مدائن- نزديك بغداد) به استخر (شيراز) و يا شهر مورد علاقه اش كرمان منتقل نكرد. عباسيان هم كه تحت تأثير فرهنگ و ايده هاي سياسي ايرانيان بودند در سال 762 ميلادي بغداد را که يک دهکده و درختستان بود به صورت شهري بزرگ در آوردند و پايتخت خلافت اسلامي خود قرار دادند. واژه بغداد پارسي است (بغ – داد و بغ به معناي خدا است). شهر تيسفون پايتخت اشكانيان و ساسانيان در سال 637 ميلادي به تصرف عرب درآمد.
تفكر و رفتار اردشير سبب ظهور ناسيوناليسم ايراني شد و ايران در پرتو همين ناسيوناليسم ويژه، در دوران حكومت شاپور يکم پسر اردشير با سه بار در هم كوبيدن امپراتوري روم، اسيركردن «والرين» امپراتور اين كشور و تحقير روميان و خراج گزار كردن آنان، بار ديگر تنها ابرقدرت جهان شد. اين ناسيوناليسم پس از ساسانيان نيز چندبار خود نمايي كرده و جلوه ها و محصولات خود را بر جاي گذارده است از جمله در زمان زياريان، بوئيان، فردوسي، و ....

بپاخيزي عمومي برضد محمد علي شاه قاجار

محمدعلي شاه



در پي استقرار محمدعلي شاه قاجار در باغ شاه (پادگان حرّ) كه در آن زمان بيرون از دروازه هاي تهران بود و دستگيري تني چند از رجال مخالف روش حكومتي خود و مغرض خواندن آنان و سپردن انتظامات پايتخت به واحدهاي قزاق به فرماندهي ژنرال پالونيك، افسر روس، از 21 خردادماه 1287 (11 ژوئن 1908) مخالفت با شاه از شيراز آغاز شد و شيرازيان از بزرگان شهرهاي ديگر خواستند كه عزل محمد علي شاه را تقاضا كنند. طولي نكشيد كه بزرگان كرمان و اصفهان و سپس چند شهر ديگر از جمله تهران و تبريز نيز بپا خاستند. در تهران هواداران مشروطيت (محدود بودن اختيارات شاه) مسلحانه در بهارستان و ساختمان مجلس كه بناي انتقاد علني از محمد علي شاه را گذارده بود مستقر شدند تا از اين سنگر ملت محافظت كنند. شاه نيز به انتقاد متقابل پرداخت و انتخاب نمايندگان مجلس، بدون آراء عوام الناس را پارلمان بدلي و غير واقعي خواند كه در آن زمان جمعي از معاريف شهرها چند تن را از ميان خود براي نمايندگي شهر در پارلمان برمي گزينند، و دامنه اختلاف بالا گرفت.
بيشتر مورخان نوشته اند كه پشت پرده، رقابت شديد دولتهاي روسيه و انگلستان دركار بود و انگلستان محمدعلي شاه را بيش از حد متمايل به روسيه مي دانست و مخالفت با او را هم نخست، بزرگان شهرهايي كه انگلستان در آنجا نفوذ بيشتري داشت آغاز كرده بودند.


روزي که تحصيل در دانشگاه تهران، رايگان اعلام شد و دنباله کار ...
21 خرداد سال 1335هجري (51 سال پيش در روزي چون امروز) دولت وقت اعلام كرد كه از سال تحصيلي آينده تحصيل در دانشگاه تهران رايگان خواهد بود و از دانشجويان پولي دريافت نخواهد شد. در آن زمان با اين كه درآمد سالانه ايران از صدور نفت به دويست ميليون دلار هم نمي رسيد (اينك سالانه حدود 55 ميليارد دلار است) تعليمات عمومي نيز رايگان و يكنواخت بود. بعدا كه ايران داراي دانشگاههاي متعدد شد، تحصيل در همه دانشگاههاي دولتي رايگان بود و از اواسط دهه 1350، موسسات غير دولتي آموزش عالي هم از دريافت شهريه و هرگونه پول ديگر از دانشجويان منع شدند و از همان سال پرداخت كمك هزينه به دانشجويان نيز آغاز شد. از شهريور 1353 مدارس غير دولتي منحل، كاركنانشان به استخدام دولت درآمدند و تحصيل مطلقا رايگان در سطح دبستان، دوره راهنمايي تحصيلي و دبيرستان نيز تعميم يافت و سراسري شد. پنج دبيرستان در تهران هم كه به طور آزمايشي غير انتفاعي اعلام شده بودند (درآمد شان صرف توسعه آنها شود) رايگان شدند و اصل سي ام قانون اساسي جمهوري اسلامي اين رايگان بودن را تضمين كرده است، ولي ...
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 22 خرداد
1372 شمسی: شهادت رسول منتظری
1372 شمسی: شهادت رسول منتظری
رسول منتظری، دیپلمات ایرانی شاغل در سفارت ایران در زاگرب، پایتخت کرواسی، حین انجام وظیفه بهعنوان مسئول کمک‏های ارسالی کشورمان به مردم بوسنی و هرزگوین، توسط شبهنظامیان کروات در 22 خرداد سال 1372 شمسی به شهادت رسید.

سفیر کرواسی در تهران، پس از شهادت رسول منتظری، ضمن ابراز تأسف خود و دولت متبوعش از این حادثه، آمادگی کشورش را برای مجازات عاملان این جنایت و جلوگیری از تکرار اینگونه وقایع اعلام کرد.


روزي كه «همدان» پايتخت ايران شد

بوعلي سينا

تاريخنگاران دوران معاصر بر پايه نوشته هاي مورخان عهد باستان و اسناد باقي مانده از آن عهد و محاسبات تقويمي، 12 ژوئن در سال 625 پيش از ميلاد (دوهزار و633 سال پيش) را روزي دانسته اند كه هوخشتره (كياكزار = سياخارس = سياخريس) «همدان» را پايتخت ايران كرد. همدان كه مورخان يوناني آن را «اكباتانا» نوشته اند قبلا در تابستانها محل «همايي و نشست» بزرگان بود و احتمالا نام آن به همين دليل انتخاب شده است. هوخشتره در آن زمان رهبر ايرانيان از طايقه ماد بود كه پارس ها (طبق تلفظ آشوري ها و بنا به تلفظ آنان «پارسوا» ها) نيز از او اطاعت مي كردند. هم او بود كه با پادشاه بابل متحد شد و امپراتوري ستمگر آشور را براي هميشه نابود كرد. در سال 612 پيش از ميلاد، پس از تصرف و ويراني شهر نينوا، و در زمان هوخشتره بود كه نخستين تقسيم سرزمين ها ميان قدرت هاي وقت انجام شد كه اين بدعت باقي مانده است. در آن سال آشور و متصرفات آن ميان ايران، بابل و مصر تقسيم شدند. شاه وقت گروهي از ايرانيان ماد را به منطقه اي از سرزمين آشور كه سهم ايران شده بود (شمال عراق امروز) فرستاد تا ساكن آنجا شوند و مانع قدرت يابي آشوريها و احياء قدرت آنان شوند و كردهاي عراق، تركيه و سوريه اعقاب همان مادهاي اعزامي از ايران هستند. طايفه ايراني پارت = پلهو در آن زمان در خراسان بزرگتر، گرگان و تبرستان (مازندران) سكونت داشتند که تاجيکيان هم از اعقاب آنان بشمارآورده شده اند. همدان كه امروز از پايتخت شدنش 26 قرن و اندي مي گذرد در زمان هخامنشيان نيز يكي از دو پايتخت اداري ايران بود (زمستان: شوش و تابستان: همدان). همدان در عين حال صحنه يكي از تاريخسازترين نبردهاي استقلال ايران بود كه آن هم 12 ژوئن روي داد كه شرحش جداگانه در مطلب بعدي (زير) مي آيد. «استر» زن خشاريارشا (شهبانوي وقت) و ابوعلي سينا دانشمند بزرگ ايران در همدان مدفونند.


نبرد نرماشير و فراري شدن محمد خان ياغي
12 ژوئن سال 1805 (دوران پادشاهي فتحعلي شاه) در نبرد نرماشير، نيروهاي دولتي به فرماندهي نوروزخان قاجار بر واحدهاي محمدخان حاكم ياغي بم پيروزشدند و او را به بلوچستان فراري دادند كه از آنجا به منطقه هلمند (افغانستان امروز) رفت و مخفي شد. محمدخان پسر اعظم خان پس از اين كه متوجه سرگرمي ارتش در قفقاز شد كه روسها داشتند وجب به وجب آن را تصرف مي كردند و پيش مي آمدند، با تكيه بر استحكامات ارگ بم دست به تمرد زده، بر دولت ياغي شده و از دادن ماليات خودداري كرده بود. با وجود اين، محمد خان پس از نزديك نيروي اعزامي دولت ترجيح داد كه جنگ در «نرماشير» صورت گيرد و ساختمان ارگ بم براثر شليك توپهاي دولت ويران نشود. در نبرد نرماشير، چون محمدخان فاقد توپخانه موثر بود شكست خورد و با اين كه دولت آماده دادن امان به او بود فرار كرد.

... و به این سان منطقه فرارود را از ایران جداکردند
12 جون 1852 (22 اردیبهشت 1231 هجری خورشیدی) حسام السلطنه والی (استاندار) خراسان عباسقلی درّه گزی را به سمت فرماندار (بیگلربیگی) منطقه مرو [اینک در جمهوری ترکمنستان] منصوب کرد که این انتصاب مورد اعتراض «محمد امین» خانِ خیوه (منطقه خوارزم) قرارگرفت زیراکه قبلا با او در این زمینه مشورت نشده بود. محمد امین درپی این اعتراض، دست به یک رشته عملیات مسلحانه زد که در سرخس به دست یگانهای نظامی ایران به فرماندهی فریدون فرمانفرما کشته شد و سرش را به تهران فرستادند تا ناصرالدین شاه ببیند.
خوارزم [اینک بخشی از جمهوری های ازبکستان، ترکمنستان و کزاخستان] که زرتشت آن را «هوارازمیش» نوشته است از قرن پنجم پیش از میلاد یک ساتراپی ایران و در کنار ساتراپی هجدهم [سغدیانا و باکتریانا؛ جمهوری تاجیکستان و مناطق شمالی افغانستان امروز] قرارداشت، گوشه ای از خراسان بزرگتر بود و نام آن جز در تلفّظ، تا به امروز تغییر نکرده است. استاندار خوارزم را خوارزمشاه می گفتند و کیخسرو پسر سیاوش نخستین خوارزمشاه (خسرو خوارزم) بود. اورگنج شهر قدیمی خوارزم «اوروا» تلفظ می شد. شهرهای باستانی دیگر خوارزم عبارتند از: هزار اسپ، خیوه، گرگانج (جرجانیه) و آبادی های دلتای رود «آمودریا». دریاچه آرال دریاچه خوارزم نوشته می شد. علی اکبر دهخدا در فرهنگ خود خوارزم را در ردیف سغدیانا (سُغد ـ سوغود ـ سوگودا) مهد قوم آرین نوشته است. بیرونی و چند دانشمند ایرانی دیگر از خوارزم برخاستند. بیرونی در کتاب خود «آثار الباقیه» خوارزم را به عنوان یک منطقه ایرانی توصیف کرده است. یاقوت حموی و ابن خلدون هم مطالب مشابهی نوشته اند. مهاجرت تُرک زبانان به خوارزم از قرن دهم میلادی آغاز شد و از قرن سیزدهم، مغولها هم بر آنان اضافه شدند. روسیه که با دولت لندن برسر مناطق نفوذ در طرفین آمودریا (رود جیحون) به توافق ضمنی رسیده بود در سال 1873 با استفاده از درگیری های انگلستان در مصر و سودان چهار ژنرال؛ کنستانتین کائوفمان، میخائیل سکوبلف، ایوان لازارف و الکساندر کوماروف را مامور تصرف منطقه فرارود تا آمودریا کرد. الکساندر همبولت جغرافیدان آلمانی و مبتکر بیوجئوگرافی در تالیف سال 1843 خود، این نواحی و مناطق اطراف را «آسیای مرکزی» نامگذاری کرده که روسها بعدا «آسیای میانه» خطاب کرده اند.
خیوه 28 ماه می 1873 به تصرف ژنرال کائوفمان درآمد و هشت سال (از 1873 تا 1881) طول کشید تا روس ها همه منطقه فرارود را تسخیر کنند، نام آن را ترکستان روسیه بگذارند و ایران را مجبور به امضای قرارداد تعیین مرز [صحه گذاردن بر وضعیت تازه و از دست دادن سرزمین ها ازجمله مرو، اشک آباد (عشق آباد)، سرخس و ...] کنند. این قرارداد 21 سپتامبر 1881 توسط ایوان زینوویف نماینده روسیه و میرزا سعیدخان مؤتمن الملک وزیر امور خارجه ایران امضاء و 9 دسامبر همان سال مبادله شد. طبق قرارداد، دولت وقت ایران پذیرفت که مناطق خواست روسیه را تا سال 1884 به الکساندر کوماروف تحویل دهد و رود اترک مرز ایران در منطقه خراسان شود. دولت وقت چین با همه ضعف و درگیری که با مداخلات قدرت های وقت داشت به تصرف منطقه فرارود توسط روسیه اعتراض کرد. سه دهه قبل از آن، دولت لندن ضمن یک جنگ دو ساله ایران را مجبور به گذشتن از هرات و مناطق غربی و تاجیک نشین افغانستان کرده بود که قرارداد مربوط، مشروط است.


 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 23 خرداد

195قمری: ولادت امام کرامت و بزرگواری
فرهنگ و تاریخ > تاریخ جهان - امام جواد (ع) در روز جمعه 10رجب سال 195 قمری در شهر مدینه به دنیا آمد.

کلینی میگوید: عمر آن حضرت 25سال و 2ماه و 18 روز و بنا بر قول دیگری 3ماه و 22روز بود. از این مدت، وی 8‏یا 7‏سال و 4ماه و 2روز با پدرش و 17 یا 18سال و 20روز کمتر، پس از پدرش زیست، که این همان مدت امامت و خلافت آن حضرت به شمار میرود و مصادف با دوران حکومت مامون است. مامون احترام زیادی برای ابوجعفر قائل بود زیرا می‏دید آن امام با آن سن و سال اندک در فضل و حکمت و علم و آداب و کمال عقل تا چه اندازه پیش است. بهطوری که هیچ کدام از مشایخ هم عصر آن حضرت با وی برابری نمی‏کردند. از این رو دختر خویش را به همسری امام جواد (ع) درآورد.

1359شمسی: تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی

صدور پیام نوروزی امام خمینی ( ره ) در اول فروردین 1359 را باید نقطه عطفی در تاریخ انقلاب فرهنگی دانست. ایشان در بند11 این پیام بر ضرورت ایجاد انقلاب اساسی در دانشگاه‏های سراسر کشور، تصفیه اساتید مرتبط با شرق و غرب و تبدیل دانشگاه به محیطی سالم برای تدوین علوم عالی اسلامی تأکید کردند. پس از تعطیل رسمی دانشگاهها، امام ( ره ) در 23 خرداد سال 1359 فرمانی مبنی بر تشکیل ستاد انقلاب فرهنگی صادر نمودند. در قسمتی از فرمان ایشان آمده است: مدتی است ضرورت انقلاب فرهنگی که امری اسلامی است و خواست ملت مسلمان است اعلام شده و تاکنون اقدام مؤثری انجام نشده است و ملت اسلامی و خصوصاً دانشجویان با ایمان متعهد نگران آن هستند و نیز نگران اخلال توطئه گران که هم اکنون گاهی آثارش نمایان میشود و ملت مسلمان و پایبند به اسلام خوف آن دارند که خدای نخواسته فرصت از دست برود و کار مثبتی انجام نگیرد و فرهنگ همان باشد که در طول مدت سلطه رژیم فاسد کارفرمایان بیفرهنگ، این مرکز مهم اساسی را در خدمت استعمارگران قرار داده بودند.

1362شمسی: درگذشت مجتهده امین

سیده نصرت امین معروف به بانو امین در سال 1274 در اصفهان چشم به جهان گشود. نَسَبش با 30واسطه به امام علی ( ع) میرسد. از 4سالگی به فراگرفتن قرآن پرداخت. با وجود تمام مشکلاتی که در آن دوران برای تحصیل بانوان متدین وجود داشت، در 40‏سالگی بهدنبال سال‏ها تلاش شبانه‏روزی به اخذ درجه اجتهاد نایل آمد. از آثار ایشان می توان به اربعین الهاشمیه، جامع الشتّات، معاد یا آخرین سیر بشرو نفحات الرحمانیه فی الواردات القلبیه ، اخلاق ، تفسیر مخزن العرفان، روش خوشبختی و توصیه به خواهران ایمانی، مخزن اللئالی در مناقب مولی الموالیعلی(ع) وسیر و سلوک در روش اولیاء و طریق سیر سعداء اشاره کرد. این بانوی فاضل سرانجام در 23 خرداد سال 1362 دار فانی را وداع گفت.

1386شمسی: دومین اقدام تروریستی علیه حرمین شریفین عسکریین ( ع)

در 23 خردادماه سال 1386 ساعت 9 صبح پس از صدای انفجاری مهیبی، شهروندان عراقی شاهد فروریختن هر دو مناره حرمین شریفین عسکریین بودند؛ به گونهای که هر دو مناره به زمین سقوط کرد و دیگر اثری از آنها باقی نماند. علت تخریب، بمبگذاری در منارههای حرمین شریفین گزارش شد. این حادثه در حالی اتفاق افتاد که نیروهای پلیس محلی در این منطقه حضور داشتند. این اقدام جنایتکارانه برای دومین بار صورت گرفت. عاملین این اقدام وقیحانه گروههای تکفیری وابسته به وهابیت بودند.


 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار24 خرداد

رسميت يافتن ترويج آيين مانوي در چين
امپراتور وقت چين از دودمان «تانگ» 14 ژوئن سال 732 ميلادي طي صدور فرماني ترويج آيين مانوي را كه ايران زادگاه و گهواره آن بوده در قلمرو چين بلامانع اعلام داشت. پيروان اين آيين در سال 705 چنين درخواستي را داده بودند كه به سبب وقوع كودتا در چين و بركناري ملكه اين كشور، كار رسيدگي آن به تعويق افتاده بود.
«ماني» انديشمند بزرگ در نيمه قرن سوم ميلادي آموزش و اندرزهاي خود را در ايرانزمين مطرح ساخت كه از ايران تا اروپا گسترش يافت و بعدا آيين رسمي قوم اويغور هم قرار گرفت و از اين طريق تا چين و خاور دور بسط يافت.

نخستين دوره آموزش روزنامه نگاري در ايران
نخستين دوره آموزش روزنامه نگاري در ايران 14 ژوئن 1956 (24خرداد 1335) با استفاده از استادان داخلي و خارجي در ساختمان مؤسسه مطبوعاتي اطلاعات (تهران - ابتداي خيابان خيام) آغاز به كار كرد. مدیریت وقت موسسه اطلاعات برگزاری امتحان انتخاب دانشجو براي اين دوره آموزشي را به دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران سپرده بود. مواد امتحان كتبي عبارت بود از معلومات عمومی، هوش و نيز سنجش استعداد (تست آمریکایی که تا آن زمان در ایران سابقه نداشت). امتحان شفاهی (مصاحبه) برای تشخیص داشتن قيافه جذّاب و برخورد اجتماعي متناسب بود. شرایط داوطلبان باید مطابق استاندارد بین المللی دانشجويان رشته روزنامه نگاری می بود. در کشورهای صنعتی (پیشرفته) تنها رشته تحصیلی که اصطلاحا کنکور ورودی دارد «رورنامه نگاری» است؛ نه برای انتخاب شماری کم از میان انبوه داوطلب بلکه برای برگزیدن افراد مستعد این حرفه. پذيرفته شدن در امتحان استعداد و هوش، پيش شرط ورود به رشته هاي روزنامه نگاري در دانشگاههای این ممالک است، زیرا که روزنامه نگاري يک ديسيپلين صد درصد آکادميک نيست، و براي توليد يک روزنامه نگار موفق؛ استعداد، معلومات عمومي، هوش سرشار، بنيه جسمانی و علاقه مندي فراوان به این پیشه لازم حتمی است. روزنامه نگاری حرفه ای تجربی است و بنابراین، بدون داشتن استعداد لازم و تنها با شرکت در کلاس درس نمی توان روزنامه نگار شد به همانگونه که نمی توان از کلاس درس شاعر، سوارکار و چترباز بیرون آمد. در آن سال از میان صدها داوطلب، تنها سیزده نفرشان شایسته ورود به دوره آموزشی تشخیص داده شده بودند که پس از گذشت 54 سال هنوز چهارنفر از آنان به کار قلم سرگرمند. روش کار نخستین دوره آموزش روزنامه نگاری ایران بسيار مدرن بود؛ به اين ترتيب که دانشجويان در ساعات صبح در تحريريه روزنامه خبرنگاري مي کردند و عصرها و شبها در کلاس به درس مدرّسان گوش فرا مي دادند.
غلامحسين صالحيار (متوفي)، ر. اعتمادي، نوشيروان كيهاني زاده (مولف این سایت؛ تاریخ ایرانیان)، هوشنگ پورشريعتي (متوفي)، محسن ميرزايي، همايون فروزان، يوسف خوشرو، محمدعلي مقدس زاده، دكتر مستوفي و منوچهر صمصامي از جمله فارغ التحصيلان اين دوره بودند.

class2-edited.jpg


Journalism-ettelaat-exam1956.jpg
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 25خرداد
32 قمری: وفات عموی پیامبر
32 قمری: وفات عموی پیامبر
فرهنگ و تاریخ > تاریخ جهان - عباس بن عبدالمطلب عمویپیامبراکرم(ص)، 3سال قبل از عامالفیل در مکه به دنیا آمد.

پدرش عبدالمطلب از بزرگترین شخصیتهای مکه و مادرش، نتیله، یکی از بانوان باشخصیت بود که بهعنوان نخستین زن توانست خانه کعبه را با پارچههای حریر و دیبا بپوشاند. همسر عباس، امفضل نیز از زنان نامی اسلام بود. عباس در عصر جاهلیت و نیز در اسلام یکی از رجال برجسته قریش بهشمار میآمد. منصب سقایت زائران کعبه که یکی ازمناصبکعبه بود، بهدلیل تنگدستی برادرش، ابوطالب، به وی واگذار شد. او به همراه مشرکان مکه در جنگ بدر علیه پیامبر شمشیر زد و در همان نبرد اسیر شد؛ ولی با پرداخت فدیه آزاد شد. عباس در زمان فتح مکه، جهت استقبال از رسول خدا(ص) به بیرون مکه رفت و در هنگام فتح و ورود پیامبر خدا به شهر، سپاه مسلمین را همراهی کرد. پس از آن در نبردحنین نیز شرکت کرد و شجاعتی وصفناشدنی از خود بروز داد. عباس در اواخر عمر دچار نابینایی شد و سرانجام در12رجب سال 32 هجری قمری درشهرمدینه دارفانی را وداع گفت و در قبرستانبقیع به خاکسپردهشد.

1299 شمسی: تصرف قزاقخانه رشت

دربامدادبیستوپنجمخرداد 1299 شمسی، قزاقخانهرشتبهتصرفانقلابیو نجنگلدرآمد. چند روز پس از اعلان جمهوری در گیلان، انقلابیون جنگل از نیروهای قزاق رشت خواستند یا به نیروهای انگلیسی مستقر در ایران حمله کنند یا با تحویل سلاح خود، به شهرهای خویش بازگردند اما نیروهای قزاق چون خود را تحت فرمان حکومت مرکزی می‏دانستند این امر را منوط به اجازه از مرکز کردند. بنابراین چون مذاکرات به بنبست رسید، جنگلی‏ها تصمیم به تسخیر قزاقخانه رشت گرفتند. نبرد سختی بین دو طرف درگرفت و تلفات زیادی وارد آمد. در نهایت پس از به توپ بستن قزاقخانه توسط جنگلی‏ها، نیروهای قزاق تسلیم شدند. ولی به دستور میرزاکوچکخان جنگلی، اسیران، آزاد شده و به شهرهای خود بازگشتند.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روز گار 26 خرداد
مبدا تقويم يزدگردي
تقويم نگاران ايراني روز 16 ژوئن سال 632 ميلادي را مبدا تقويم يزدگردي قراردادند تا به اين وسيله ميهندوستي خود را نشان دهند و ايرانيان امپراتوري خود در عهد ساسانيان را فراموش نكنند. اين سال، آغاز پايان امپراتوري ايرانيان به عنوان يكي از دو ابر قدرت وقت جهان بود. فراموش نكنيم كه ايرانيان بعدا (درقرون وسطا، عصر ظلمت در اروپا) از طريق انديشه، دانش و ادبيات ايرانزمين را ابر قدرت جهان كردند.
پس از برگزاري مراسم دو هزار و پانصدمين سال تاسيس دولت واحد ايران به رياست کوروش بزرگ در نيمسال 1350 هجري، مبدأ تقويم ايران به همان زمان کوروش بازگشت داده شد که درجريان انقلاب 1357 بار ديگر، سال هجري خورشيدي تقويم رسمي ايران شد.

يعقوب ليث و دستور مهم ميهني او پس از تصرف كرمان؛ رسميت يافتن دوباره پارسي
يعقوب ليث صفار، قهرمان ملي ايرانيان كه تصميم به پايان دادن به حكومت عرب بر ميهن گرفته بود 16 ژوئن سال 868 ميلادي شهر كرمان را آزاد كرد.
در كرمان بود كه يعقوب دستور اكيد داد به زباني كه او نمي فهمد (عربي)، مكاتبه نكنند. از زمان افتادن ايران به دست عرب، تا آن روز مكاتبات اداري به زبان عربي صورت مي گرفت. با صدور دستور اكيد يعقوب ليث بود كه «پارسي» بار ديگر زبان رسمي ايرانيان شد و رونق گرفت. يعقوب بود كه خواست براي حروفي كه در عربي نيست و در فارسي تلفظ مي شود، جانشين بيابند تا خط الرسم تكميل شود و سالها طول كشيد تا اديبان با هم به توافق رسيدند كه «پ، چ، ژ، گ» را با افزودن نقطه و سركش بر حروف عربي مشابه، به وجود آورند تا تركيب حروف تغيير نكند و مقرر داشتند كه از بكار بردن حروف خاص زبان عربي از جمله «ص، ض، ط، ظ، ث، ح، ع و ء » در واژه ها و اسامي فارسي خودداري شود. تكميل اين تغييرات هشتاد سال وقت گرفت و اين اصلاحات حروف و تبديل واژه ها در سال 950 ميلادي به پايان رسيد و خط الرسم فارسي امروز به دست آمد. بايد دانست كه ايرانيان تنها مسلمانان آن زمان بودند كه زبان ملي خود را از دست ندادند. مي دانيم كه ايرانيان ساكن «فرارود» و خراسان خاوري (افغانستان شمالي امروز) كه تاجيك خوانده مي شوند «پارسي» را از دست نداده بودند و گروهي از آنان با افتخار تمام خود را پارسيوان = پارسيبان مي ناميدند.
يعقوب كه پرچم استقلال طلبي را در سيستان برافراشته بود در سال 862 ميلادي هرات و سال بعد سراسر شمال شرقي ايران و تا كابل را از دست عمال خليفه بغداد بيرون آورده بود. يعقوب پس از آزاد كردن كرمان، با همان هدف، فارس و خوزستان را پس گرفت و با خليفه عباسي مستقيماً وارد جنگ شد، ولي اندكي پس از رد پيشنهاد صلح خليفه در سال 878 ميلادي‏، در خوزستان از بيماري قولنج درگذشت، همانجا مدفون شد و برادرش «عمرو» بر جاي او نشست و مصلحت در آن ديد كه با خليفه از در آشتي درآيد و خليفه هم حكومت وي را بر فارس، اصفهان، كرمان، سيستان، مكران (بلوچستان)، سند (ايالت جنوبي پاكستان امروز به مركزيت شهر كراچي) و بخش هايي از خراسان به رسميت شناخت.

ادامه مخالفت جدي با رئيس الوزرايي قوام السلطنه

0616tonkaboni.jpg


ساعد تنكابني سروان ارتش

ساعد پسر سپهسالار تنكابني که از بيست و پنجم خرداد 1300 هجري خورشيدي در تنكابن دست به قيام مسلحانه زده و سرگرم جمع آوري نيرو براي حمله به تهران بود 26 خرداد در اجتماعي از تنکابني ها، قوام السلطنه (نخست وزير منصوب احمدشاه) را عامل حارجي (دولت لندن) اعلام كرد و گفت که بايد ازميان برداشته شود. وي افزوده بود که قصد تجزيه کشوررا ندارد تنها با نخست وزيري قوام السلطنه مخالف است زيرا که اين انتصاب را به زيان ايران مي داند و قيام مسلحانه او تنها با هدف جلب توجه شاه است که حاضر به شنيدن حرف حساب نيست.
دو هفته پس از تعيين قوام السلطنه به جاي سيد ضياء طباطبايي به عنوان رئيس الوزراء در خرداد 1300، دامنه مخالفت با اين انتصاب به مازندران و گيلان هم كشانده شده بود. در خراسان كلنل محمد تقي خان پسيان دست به مخالفت با قوام السلطنه زده بود و انگلستان را عامل همه مشكلات و بدبختي هاي ايران خوانده و گفته بود که انتصاب قوام السلطنه هم به اراده آن دولت استعمارگر انجام شده است و در برابر سلطه انگلستان بايد ايستادگي (مسلحانه) شود.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 27 خرداد
نامه امپراتور چین به قباد ساسانی
طبق کرونولوژی تاریخ چین باستان، امپراتور وقت چین در سال 520 میلادی نامه ای مفصل و اندرزگونه برای قباد ساسانی شاه وقت ایران فرستاد. محاسبات تقویمی، تاریخ انشاء این نامه را 17 ژوئن آن سال تعیین کرده است. این نامه که متن آن در تاریخ چین آورده شده است توسط هیاتی بریاست یک وزیر پیشین به تیسفون ارسال شده بود و قباد ساسانی آن را پنج ماه بعد و زمانی که خودرا برای سرکوبی شورش گرجی ها آماده می کرد دریافت داشت. در این پیام، امپراتور چین از کاهش حجم مبالات تجاری دو کشور که قبلا چشمگیر بود گله کرده و نوشته بود که گسترش تجارت میان دو کشور هردورا غنی و اتحاد فی مابین، دشمنان را از اندیشه تعرض بازخواهد داشت. امپراتور قول داده بود ـ اگر قباد تقاضا کند ـ به مساعی ایران در بازداری اقوام آلتائیک و هون از رخنه به قلمرو ایران (در منطقه فرارود) کمک خواهد کرد.
روایت است که قباد درباره لشکرکشی به منطقه ساحلی دریای سیاه در قفقاز با فرستاده امپراتور چین مشورت کرده و سپس ژنرال پیروز مهران و ژنرال نرسی را مامور این کار کرده بود که به درگیری با روم انجامید و رومیان شکست خوردند و حاضر به پرداخت غرامت شدند. رومیان محرّک شورش گرجیان بودند.

قتل عام كرماني ها و خارج ساختن 20 هزار جفت چشم از مردان اين شهر
0617[2].jpg


قسمتي از ارگ (دژ) بم كه در عهد ساسانيان ساخته شده است.

از آنجا كه محاصره شهر كرمان توسط نيروهاي آغامحمدخان قاجار بيش از يك ماه به طور انجاميد، ميان مورخان بر سر روزي كه خان قاجار [در آن زمان هنوز تاجگذاري نكرده بود كه او را «شاه» خطاب كنند] پس از سقوط شهر دستور درآوردن 20 هزار جفت چشم از مردان و قتل چهار هزار نفر ديگر و فروش اسيران به بردگي و تخريب كرمان را صادر كرد با جزيي تفاوت اختلاف نظر است. از روايتهايي كه به دست داده شده است چنين بر مي آيد كه اين جنايت، چند روز پيش از آغاز تابستان و به قول غالب 17 ژوئن در سال 1794 ميلادي روي داده است. چنين فاجعه بشري كه نهايت وحشي گري بود در ايامي روي داد كه انقلاب فرانسه به سراسر اروپا گسترش مي يافت و به همراه آن منشور حقوق بشر . ناپلئون به عنوان ژنرال انقلاب گام به ميدان گذارده بود. همه جا صحبت از عقايد منتسكيو و جان لاك بود. در آمريكا، سه سال از تصويب اصلاحيه هاي قانون اساسي اين فدراسيون كه به « بيل آو رايتز » معروفند و حقوق انسان ازجمله حق حمل اسلحه را تضمين كرده اند مي گذشت. در آلمان؛ فردريك شيلر Schiller آموزش زيبايي هنرهاي انساني و زيبايي شناسي را توصيه مي كرد. در اروپا بردگي لغو و مقررات تثبيت قيمتها به اجرا در مي آمد و ....
نظر به اين كه حكومت ايران ار آن پس تاسال 1925 در دست قاجارها بود و در دوران پهلوي هم عمدتا رجال عهد قاجار بر سر كار بودند به مصيبتي كه بر كرمانيان وارد آمد آن طور كه بايد ، توجه نشد. اگر چنين فاجعه يي در كشوري ديگر صورت گرفته بود آن را در تقويم هاي عمومي ذكر مي كردند ، هر سال ياد آور مي شدند و دست كم در شهر و ايالت مربوط روز بزرگداشت مقتولين تعيين و تعطيل عمومي اعلام مي شد و ....
كرمان، شهر باستاني ايران كه اردشير بابكان به آن عشق مي ورزيد به لطفعلي خان زند آخرين امير اين خانواده ايراني كه گرفتار خيانت مقامات و حملات خان قاجار شده بود پناه داده بود. شهر از ماه دسامبر تحت محاصره سپاه قاجار قرار گرفته بود و مقاومت مي كرد. بيشتر مورخان تأييد نكرده اند كه سقوط كرمان در نتيجه خيانت يك دروازه بان آن بود. كرمان در طول محاصره دچار كمبود شديد خواربار شده بود و بسياري از مردمي را كه وجود آنان در شهر ضرورت نداشت بيرون فرستاده بودند. علت طولاني شدن محاصره، عمدتاً اين بود كه قاجارها توپخانه نداشتند و نيز علاقه كرماني ها به شخص لطفعلي خان بود كه مردي به غايت شجاع بود و رفتاري نيكو داشت. به علاوه كمكهاي كريم خان، سر سلسله زند به كرمان بود. پس از فرار شجاعانه لطفعلي خان كه خود را روز بعد به «بم» رساند شهر تصرف شد و خان قاجار دستور بيرون آوردن چشمان 20 هزار مردكرماني و قتل چهار هزار تن ديگر و تخريب شهر را صادر كرد و پس از كور كردن خان زند كه در بم دستـگير شده بود رهسپار شيراز شـد كه «ابراهيم خان»، كلانتر شيراز از در دوستي با او درآمـده بود. كـرمان سالها بعد، دوبـاره سازي شد. پاره اي از نـوشته هاي پيش از ميلاد كـرمان را «بـوتيا Botia» و «كرمانيا» هم نوشته اند، ولي در نوشته هاي Ptolemaeus جغرافي دان و فضاشناسي كه صدسال زودتر از حكمراني اردشير اول مي زيست «كرمان» خوانده شده است. در پاره اي نوشته هاي بعد از ساسانيان از آن «به دسير يا به دشير Behdesir» هم ياد شده است. عنوان كرمان (آثار باستاني يافت شده در شهداد) همان تمدن ايلام در شرق ايران بوده است.
0617[1].jpg


ارگ بم كه لطفعلي خان زند پس از شكسته شدن محاصره كرمان به آنجا پناه برد، ولي حاكم بم او را به خان قاجار تحويل داد كه نخست وي را كور كرد و سپس به قتل رسانيد.


تیراژ روزنامه اطلاعات سقوط و عباس مسعودی سکته کرد و یکبار دیگر ثابت شد که روزنامه نگار یک «عاشق» است


masudi-abbas1958.jpg


سناتور عباس مسعودي


بيست و هفتم خرداد 1353 (17ژوئن 1974) سناتور عباس مسعودي موسس و ناشر روزنامه اطلاعات در 73 سالگي در دفتر كار خود در ساختمان موسسه اطلاعات براثر سكته درگذشت. گفته شده است مسعودي كه هر روز در ساعت معين آمار فروش بيست و هفتم خرداد 1353 (17ژوئن 1974) سناتور عباس مسعودي موسس و ناشر روزنامه اطلاعات در 73 سالگي در دفتر كار خود در ساختمان موسسه اطلاعات براثر سكته درگذشت. گفته شده است؛ مسعودي كه هر روز در ساعت معيّن آمار فروش روزنامه در روز پيش از آن را مرور مي كرد با مشاهده رقم كاهش فروش اطلاعات پس از دو برابر شدن بهاي تكفروشي آن (که به اصرار دکتر مصباح زاده ناشر کیهان و رقیب اطلاعات صورت گرفته بود که می خواست درآمد کیهان تکفروشی افزایش یابد) از فرط اندوه سكته كرده بود. مسعودی معتقد به کسب درآمد روزنامه از طریق افزایش آگهی بود تا تکفروشی. وی همیشه از این نظر که نرخ تکفروشی باید در حد استطاعت مردم باشد دفاع می کرد زیرا که روزنامه را یک وسیله آموزش عمومی، و خبررسانی را یک کار فرهنگی می دانست تا سیاسی. سناتور مسعودي چند سال پيش از فوت، خود را بازنشسته کرده بود و مديريت روزنامه را به پسر بزرگش فرهاد سپرده بود. با وجود اين، هر روز پيش از و يا پس از شرکت در جلسه سنا به موسسه اطلاعات مي رفت و درجريان وضعيت موسسه قرار مي گرفت. وي علاقه اي ويژه به روزنامه نگاري و روزنامه اطلاعات داشت كه خود از هيچ آن را به وجود آورده بود و تا آخرين روز عمر از نوشتن خبر دست برنداشته بود. او عاشق تهيه و نوشتن خبر بود و گزارش را روانتر و روشنتر از هر فرد ديگر مي نوشت. از خصوصيات مسعودي كه شش دوره نماينده مجلس و شش دوره هم سناتور و بيش از ده سال نايب سناي ايران بود «لبخند هميشگي» او در برخورد با ديگران بود و ديده نشده بود كه در حالت خشم تصميم بگيرد. وي به خاطر روزنامه اش از هر چيز حاضر بود بگذرد.
سكته كردن مسعودي بارديگر درستي اين فرضيه را اثبات كرد كه «روزنامه نگاري» نه تنها يك پيشه بلكه يك عشق است. از يك استاد آمريكايي نقل مي كنند كه گفته است: روزنامه نگاري ويروسي را وارد بدن مي كند كه برخلاف ساير ويروسها، اگر آن را دفع كنند (خنثي و يا خارج سازند) فرد آلوده به آن (روزنامه نگار واقعي) خواهد مرد.
موسسه اطلاعات كه بيشتر روزنامه نگاران معروف كشور در آن پرورش يافته و تجربه اندوخته اند پنج سال پس از فوت مسعودي و هفت ماه بعد از انقلاب مصادره شد. بهرام مسعودي پسر دوم سناتور عباس آخرین ناشر و مدیر روزنامه اطلاعات بود كه از نوجواني به اسلامدوستي و پيروي از شعائر اسلامي و فروتني شهرت داشته است. نویسندگان وقت روزنامه اطلاعات که به صورت اعضای یک خانواده عمل می کردند و پس از مصادره سال 1358 به تدریج منتظرخدمت شده اند همچنان به صورت دوره ای باهم جمع می شوند و دیدار تازه می کنند. برخی از همین ها بودند که در دهه 1370 کمک کردند تا روزنامه های همشهری و ایران پابگیرند و انحصار کیهان و اطلاعات پایان یابد. این نویسندگان قدیمی در آخرین دیدار دوره ای خود (بهار 1388) از نوشته عباس میلانی (مدرس دانشگاه در آمریکا) در تالیف خود «ایرانیان شاخص» انتقاد کردند که درباره سناتور مسعودی انصاف و واقع نگاری را رعایت نکرده و از بهرام مسعودی خواستند که میلانی را متهم به افترا کند و به دستگاه قضایی محل انتشار کتاب دادخواست بدهد.

journalists.jpg

گوشه اي از گردهمايي دوره اي کارکنان قديمي اطاق خبر روزنامه اطلاعات که بيشترشان در سالهاي دوم و سوم پس از انقلاب بيکار و خانه نشين شده اند - به شماري از اين بيکارشدگان (بدون دليل) غرامت برکناري هم پرداخت نشده است. باوجود اين، در دهه 1370 در راه اندازي همشهري و روزنامه ايران به شهرداري تهران و ايرنا کمک کردند
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 28 خرداد
62 قمری: وفات پیام آور کربلا
62 قمری: وفات پیام آور کربلا
فرهنگ و تاریخ > تاریخ جهان - به غیر از انوار مقدسه چهارده معصوم علیهم السلام، در میان خاندان رسالت و اهلبیت گرامی پیامبر اکرم- صلّیالله علیه و آله و سلم- افرادی هستند که نزد خداوند متعال دارای رتبه و منزلت رفیع و والاییاند.

حضرت زینب(س) بانویی بزرگوار از این دودمان پاک است . نام مبارک آن بزرگوار زینب و کنیه گرامیشانام الحسن وام کلثوم و القاب آن حضرت صدیقه الصغری، عصمه الصغری، ولیهالله العظمی، ناموس الکبری، شریکهالحسین و عالمه غیرمعلمه، فاضله و کامله است . شیرزن دشت کربلا پس از عمری دفاع از طریق حقه ولایت و امامت، در 15 رجب سال 62 قمری ضمن سفری که به همراه همسر گرامیشان، عبداللّه بن جعفر به شام رفته بودند، وفات کردند و بدن مطهر آن بانوی بزرگوار در همانجا دفن شد.

آغاز آخرين جنگ ايران و روم در زمان اردشير يکم
18 ژوئن 232 ميلادي جنگ دیگری میان ایران و امپراتوری روم آغاز شد. آغاز این جنگ از كاپادوكيه (Capadocia=Kapadokya تركيه امروز و گوشه ای از ساتراپی سوم ایران، طبق تقسیم بندی داریوش بزگ) بود و در طول جنگ، فرماندهي ارتش ايران را اردشير پاپكان (ساساني) موسس دودمان ساسانیان برعهده داشت. اردشیر یکم قبلا هم با امپراتوری روم وارد جنگ شده بود زیرا که رومیان در اواخر دوران سلطنت اردوان پنجم (اشکانی)، از اختلافات داخلی ایرانیان سوء استفاده کرده و در آناتولی (ترکیه امروز) و سوریه دست به پیشروی نظامی زده بودند. جنگهای اردشیر یکم با هدف اخراج رومیان از مشرق زمین که از سال 230 میلادی آغاز شده بود سبب شده بود که الکساندر سه وروس Alexander Severus امپراتور وقت روم به شرق مدیترانه آید و در آنتیوک مستقر شود. باوجود این، در جنگی که از کاپادوکیه آغاز شد اردشیر قاطعانه پیروز شد و سه وروس پس از این شکست به اروپا بازگشت. اردشیر یکم در آخرین جنگ خود با رومیان با استفاده از یک تاکتیک تازه و گسترش دادن منطقه جنگ، واحدهای ارتش روم را مجبور به جنگیدن در سه جبهه کرده و درهم کوبیده بود.
مورخان درباره پیروزهای نظامی در این دوره نوشته اند: "ناسیونالیسم توفنده ایرانی برنده جنگهای عهد ساسانیان بود، نه شاه وقت و ارتش به تنهایی".

به نام نجات مشروطيت، حركت مسلحانه به سوي تهران

سردار اسعد به نام نجات مشروطيت از دست محمدعلي شاه قاجار 18ژوئن1309 (28 خرداد 1288 خورشيدي) با بيش از هزار سوار بختياري كه يك قبضه توب پشتيبان اين نيرو بود از اصفهان به سوي تهران به حركت در آمد.
سواران سردار اسعد در عليشاه عوض (شهريار) به داوطلبان گيلان و مازندران پيوستند و تهران را مورد حمله نظامي قرار دادند. اين نيرو با كمك ساير مجاهدان راه مشروطيت و نيز هواداران مسلح مشروطيت در داخل شهر، بعدا واحدهاي قزاق را شكست دادند. پس از اين شكست بود كه محمد علي شاه به ساختمان تابستاني سفارت روسيه پناهنده و از ايران تبعيد شد و پسر خردسالش را برجاي او نشاندند.
تظاهرات مردم معمولي بر ضد استبداد محمدعلي شاه از يك سال پيش از حركت سردار اسعد به سوي تهران و از اواخر خرداد سال 1287 هجري خورشيدي آغازشده بود. 28 خرداد آن سال بازار تهران به نام مخالفت با استبداد شاه تعطيل كرده بود و مردم در بهارستان جمع شده بودند. اين وضعيت تا تيرماه و به توپ بسته شدن عمارت مجلس هر روز به چشم مي خورد.


سالروز درگذشت ابوعلي سينا دانشمند، فيلسوف و اديب بزرگ ايران





بوعلي سينا كه اروپاييان نام وي را Avicenna تلفظ مي كنند و او را Great Master of Medicine مي خوانند 18 ژوئن سال 1037 ميلادي در شهر همدان وفات يافت. بوعلي بود كه براي نخستين بار علائم بيماري ها را به دست داد.
بوعلي سينا بر همه علوم و فنون و ادبيات زمان خود تسلط داشت، به گونه يي كه مولفان تاريخ علوم، ميزان دانش او را برابر با يك دائرةالمعارف يا Encyclopedia ذكر كرده اند. وي كه در نزديكي بخارا ـ از شهرهاي خراسان بزرگتر و مركز ادبيات و فرهنگ پارسي ـ به دنيا آمده بود، به نوشته روزنگار جهان به زبان انگليسي (صفحه 338) در 16 سالگي يك دانشمند تمام عيار بود. بوعلي سينا در عين حال يك فيلسوف، اديب و دولتمرد بود. وي بيشتر سالهاي آخر عمر خود را در اصفهان گذرانيده بود.
بوعلي در دانش پزشكي كتابي تحت عنوان «قانون در طب» نوشت كه تا پايان قرن 19 كتاب درسي دانشكده هاي پزشكي اروپا بود.
در اين كتاب، ابن سينا براي نخستين بار علائم بيماري ها از جمله تغييرات نبض، اسهال، تغيير رنگ زبان و ... را شرح داده است و هنوز تا به امروز هر استاد و پزشك كه كتاب Symptoms تاليف كرده از بوعلي سينا به عنوان پدر تشخيص بيماري ها از روي علائم و زنگ خطرهاي آنها به نيكي و احترام ياد كرده و از ايران به عنوان كشوري كه چنين فرزندي برومند، افتخارآميز و سودمند را به جهانيان عرضه داشته قدرداني به عمل آورده است.

روزي كه قزوين به دست يك سرهنگ روس افتاد
يك سرهنگ روس وفادار به رژيم سلطنتي كه با واحد خود عازم باكو براي جنگ با بلشويكها بود 28 خرداد 1297 (18 ژوئن 1918) در سر راهش، شهر قزوين را تصرف كرد!!. دولت وقت ايران از نظر نظامي آن چنان ضعيف بود كه از عهده اين افسر ياغي روس و نهصد سرباز او هم برنيامد.
پس از انقلاب بلشويكي روسيه و خروج اين كشور از جنگ جهاني اول و لغو امتيازات روسيه در ايران از سوي لنين، برخي از افسران روس كه قبلا براي جنگ با عثماني وارد ايران شده بودند مطيع كمونيستها نشده و به مخالفان آنها پيوسته بودند كه اصطلاحا سفيدها (در برابر واژه سرخها) خوانده مي شدند و افسري كه قزوين را گرفت يكي از همين سفيدها بود.

تغيير كلاه براي بار دوم!
28 خرداد 1314 براي دومين بار از زمان روي كار آمدن دودمان پهلوي كلاه كارمندان عوض شد. طبق بخشنامه اي كه در اين روز در ايران به ادارات دولتي و سازمانهاي ديگر ابلاغ شد از آن پس كارمندان دولت و مرداني كه به سازمانهاي دولتي مراجعه مي كردند بايد كلاه شاپو (تمام لبه) برسر مي گذاشتند. قبلا دستور داده شده بود كه از كلاه پهلوي (كلاه يك لبه = كلاهي كه داراي لبه در قسمت جلو است ــ مشابه كلاه نظاميان فرانسوي) استفاده شود.
در بخشنامه تازه اخطار شده بود كه عدم رعايت دستور موجب انتظار خدمت كارمند خواهد شد.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 29 خرداد
سرآغاز نفود انگلستان در ايران كه ايرانيان خاطرات بسياري بدي از آن دارند


robert-sherli.jpg


تصوير «رابرت شرلي» كه دستاري به سبك قزلباش بر سر نهاده است!



رابرت و آنتوني شرلي (دو برادر انگليسي) 19 ژوئن سال 1598 ميلادي (29 خرداد در 411 سال پيش) در شهر قزوين ـ پايتخت وقت ايران ـ با شاه عباس يکم ديدار كردند كه به نوشته مورخان، با اين ديدار نفوذ و سپس مداخله انگستان در امور ايران آغاز شد كه ايرانيان خاطرات بسياري بدي از آن دارند. اين دو برادر همراه با چند انگليسي ديگر سيزدهم ژوئن وارد قزوين شده و درخواست ملاقات با شاه عباس را كرده بودند كه پس از شش روز انتظار به آن موفق شدند.
ميانجي گري در تنظيم قرارداد تركمنچاي به سود روسيه، جدا كردن افغانستان و به ويژه هرات و مناطق تاجیک نشین از ايران، سلطه بر خليج فارس، امضاي قرارداد سال 1907 سن پترزبورگ با روسيه و تقسيم وطن ما ميان آن دو دولت (طرفين قرارداد) و تاسيس واحد نظامي انگليسي «اس.پي.آر.» در منطقه نفوذ انگلستان در ايران، تحميل قراردادهاي متعدد و گرفتن امتيازهاي فراوان از جمله نفت و نشر اسكناس، آوردن و بردن دولتها و خريدن بسياري از مقامات، رجال و ناشران روزنامه ها با دادن پول و وعده و حمايت؛ چند نمونه از مداخلات انگلستان در ايران از دهه سوم قرن نوزدهم بوده است که اعمال این سیاست اینک بوسیله بی بی سی و به باور لاروش ـ رئیس حزب فدرالیست آمریکا ـ از طریق تلقین و دادن خط به سران واشنگتن و اتحادیه اروپا و شیوخ عرب ادامه دارد.
انگلستان با هدفهاي استعماري، پيش از شاه عباس یکم هم درصدد نفوذ درايران بر آمده بود، ولي موفق نشده بود. شاه عباس يکم كه قصد عقب راندن عثماني را از مرزهاي غربي ايران و اخراج پرتغالي ها را از خليج فارس و نيز تاسيس يك ارتش ملي و مدرن و خلاص كردن دولت از دست قزلباش (قشون ايلات و عشاير) را داشت در ژوئن 1598 از پيشنهادهاي برادران شرلي استقبال كرده بود.
353 سال بعد در همان روز (19 ژوئن = 29 خرداد)، ايرانيان در يك مورد موفق به نجات خود از دست انگلستان شدند. در اين روز (29 خرداد) در سال 1330خلع يد از انگلستان در نفت ايران بعمل آمد و يک روز بعد (سي ام خرداد 1330) دكتر محمد مصدق رئيس دولت گزارش آن را به مجلس داد و پايان يك تجاوز استعماري دهها ساله به حقوق ايرانيان را اعلام داشت و خواست كه گزارش تصويب شود. اين گزارش تنها با مخالفت يك نماينده به تصويب رسيد.
از تحولات دهه يکم قرن 21 در عراق و افغانستان چنين بر مي آيد که انگليسي ها در قبال منطقه ما، هنوز در همان انديشه هاي سابق خود هستند. در مارس 2003 در حمله نظامي به عراق مشاركت كردند، اما تنها در منطقه بصره مستقر شدند كه نبض منطقه نفت است و تحریک بر ضد ایران. مشارکت در استقرار نظامي در افغانستان هم دنباله همان سياست هاي قديمي لندن است. استقرار غرب (ناتو) در افغانستان که در قلب منافع چين، هند، ايران و روسيه قراردارد دورنماي تاريکي را نشان مي دهد.

ایجاد نیروی هوایی ایران ـ چگونگی ایجاد اين نيرو و نیروی دریایی نوين ایران
دولت وقت ايران، با هدف دفاع از آسمان وطن 29 خرداد 1303 (19 ژوئن 1924ميلادي) ده افسر جوان (وابسته به نيروي زميني) را براي فراگرفتن فنون خلباني در آموزشگاههاي شوروي روانه مسكو كرد. در بازگشت اين عده به وطن، نيروي هوايي ايران با آرم «بلند آسمان جايگاه من است» به وجود آمد و آسمان ايران داراي دفاع شد. نخستین هواپیمای نیروی هوایی ایران پنجم اسفند 1304 در آسمان شهر تهران ظاهر شد و نمایش پرواز داد. تهرانی ها برای تماشای آن به پشت بامها رفته بودند. اين نيرو در شهريور 1320 بدون توجه به بخشنامه سرلشكر نخجوان كه خود افسر نيروي هوايي بود، تا آخرين قطره بنزين از آسمان كشور دفاع كرد و براي خود تاريخ ساخت.
دولت ایران در دهه 1930 هم مخفیانه گروهی از افسران نیروی زمینی وطن را به ایتالیا فرستاده بود تا فنون نیروی دریایی فراگیرند. این افسران سپس با ناوهایی که از ایتالیای موسولینی خریداری شده بود از طریق دماغه امید نیک (جنوب آفریقا) به گونه ای که انگلیسی متوجه نشوند که آبراه سوئز را در کنترل داشتند خودرا به آبهای خلیج فارس رسانیدند و پایگاههای نیروهای انگلیسی را در چند نقطه ازجمله «باسعیدو» درهم کوبیدند و برچیدند. همین امر باعث ایجاد کینه در دل انگلیسی ها شد و در شهریور 1320 با توسل به خدعه، با کشتن بسیاری از افسران و غرق و یا تصرف کشتی ها این ناوگان را عملا منحل کردند.


1330 شمسی: خلعید غارتگران انگلیسی از صنعت نفت ایران
فرهنگ و تاریخ > تاریخ جهان - با تصویب قانون ملی شدن صنعت نفت ایران، هیأتی متشکل از کارشناسان ایرانی، اداره امور اجرایی شرکت ملی نفت ایران را به عهده گرفت.

بنا به پیشنهاد آیت‏الله کاشانی و دکتر مصدق و تصویب مجالس شورای ملی و سنای ایران، از شرکت نفت انگلیس خلعید شد. بدین ترتیب در 29خردادماه 1330 شمسی، این روز، روز خلعید از شرکت نفت انگلیس نام گرفت. در این روز، مردم مسلمان ایران پس از مبارزه و فداکاری بسیار به یک پیروزی درخشان دست یافتند و استعمار خارجی و استبداد داخلی را وادار به عقب نشینی کردند. در پی خلعید از شرکت نفت انگلیس، کارکنان خارجی این شرکت که بیش از 4هزار و 500نفر بودند، بهطور دستهجمعی از ایران خارج شدند. در پی آن، دولت انگلیس، دست به اقدامات سیاسی وسیعی زد و ایران را تهدید نظامی کرد.

1356 شمسی: درگذشت دکتر علی شریعتی

دکتر علی شریعتی در سال 1312 شمسی در شهرستان مزینان در استان خراسان متولد شد. او برای ادامه تحصیلات راهی پاریس و در آنجا موفق به اخذ دکتری جامعه‏شناسی شد. در سال 1343 شمسی به ایران بازگشت و بلافاصله به خاطر مبارزاتی که علیه رژیم ستمشاهی انجام دادهبود دستگیر و روانه زندان شد. پس از آزادی از زندان ضمن اشتغال به تدریس، به سخنرانی‏های روشنگرانه همت گماشت. در این زمان، شریعتی مبارزات خود را با برگزاری جلسات سخنرانی و بحث، در حسینیه ارشاد تهران ادامه داد. او در کنار استادان و متفکرانی نظیر شهید مطهری و شهید باهنر، حسینیه ارشاد را به پایگاهی جهت تغذیه فکری نسل جوان تبدیل کرد. فعالیت‏های فرهنگی دکتر، سبب دستگیری مجدد او شد و پس از آزادی، به لندن مسافرت کرد و در 29 خرداد 1356 شمسی در آن شهر به طرز مشکوکی درگذشت . پیکرش را پس از چند روز به سوریه منتقل کرده و در زینبیه به خاک سپردند.

1377 شمسی: شهادت آیت‏الله میرزا علی غرویتبریزی توسط دژخیمان بعث

آیت‏الله میرزا علی غروی تبریزی در سال 1309 شمسی در تبریز به دنیا آمد. ایشان پس از 5سال اقامت در قم، رهسپار نجف شد و از محضر استادانی همچون آیت‏الله خویی و میرزاباقر زنجانی بهره برد. او در حین تحصیل، به تدریس نیز می‏پرداخت و پس از چندی، حوزه مستقلی برای تدریس خارج تأسیس کرد. آیت‏الله غروی دارای بیانی روشن و قلمی گویا بود و سخت‏ترین و سنگین‏ترین مطالب فقهی را با روشن‏ترین عبارات تبیین می‏کرد. سرانجام این عالم بزرگوار در 29خردادماه 1377شمسی در حالی که از زیارت حرم امامحسین(ع) مراجعت میکرد مورد هدف مزدوران خون‏آشام بعث قرار گرفت و به همراه جمعی از یاران، به فیض شهادت نایل آمد.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 30 خرداد 1390
1373شمسی: اقدام تروریستی در بارگاه ملکوتی امام رضا (ع)

emamreza.jpg

فرهنگ و تاریخ > تاریخ جهان - روز دوشنبه 30 خرداد سال 1373 شمسی برابر با عاشورای سال 1415 قمری در حالی که در رواقها، صحنها، بستها و اطراف مرقد مطهر هشتمین امام معصوم جمعیت موج میزد و مردم غرق عزاداری و نوحه سرایی بودند، صدای مهیب انفجار بمب، فضای روضه منوره رضوی را پر کرد...
و انفجاری سهمگین همه جا را به لرزه درآورد و لحظهای بعد دود غلیظ و بوی خون در فضای سراسر معنویت حرم پخش شد و انبوه متراکم جمعیتی را که مشغول مناجات و عبادت بودند، درهم پیچید. این بمب در محلی واقع در قسمت بالای سر ضریح منفجر شد. براثر شدت انفجار ۲۷نفرشهید و بیش از ۳۰۰ تن مجروح شدند . سازمان منافقین عامل این جنایت بیشرمانه بود .
1389شمسی: اعدام عبدالمالک ریگی
عبدالمالک ریگی سرکرده گروهک تروریستی شرق ایران موسوم به جندالله در 30 خرداد سال 1389 به دلیل ارتکاب جنایات متعدد به دار آویخته شد. سربازان گمنام امامزمان(عج) در یک عملیات مهم عبدالمالک ریگی را بازداشت کردند. او که برای طراحی توطئه و شرارت جدید از نقطهای به نقطه دیگر عازم بود، دریک برنامهریزی دقیق به دام افتاد . این شرور، عامل بیگانگان بود و با کمک آنها دست به شرارت میزد. اعدام او موجی از شادی را در سراسر ایران به همراه داشت .

توطئه هاي مرگبار شاهزاده خانم صفوي ، پريخان خانم! سال 1576 و بخشي از سال 1577 ميلادي، كاخ سلطنتي قزوين (پايتخت وقت ايران) به صورت لانه توطئه هاي مرگبار يك شاهزاده خانم صفوي به نام «پريخان خانم» در آمده بود كه طبق برخي روايات، پدرش شاه طهماسب را هم در 1576 مسموم كرده بود. همين پريخان خانم كه زني جاه طلب بود به حيدر ميرزا برادر خود كه برجاي پدر، شاه طهماسب، نشسته بود تنها يك روز امكان سلطنت داد و در شب او را مسموم كرد تا شاه بعدي، فرد مورد نظر او باشد. پس از مرگ حيدر ميرزا، اسماعيل ميرزا پسر ديگر شاه طهماسب را كه به دستور پدر به زندان افكنده شده بود آوردند و به نام شاه اسماعيل دوم بر تخت نشاندند. چون ابراهيم ميرزا عموي اسماعيل و پريخان خانم (پسر شاه اسماعيل اول) كه از شاعري و هنرهم بهره داشت مخالف اين انتصاب بود، طبق توطئه پريخان خانم و تاييد شاه اسماعيل دوم 20 ژوئن 1576 كشته شد. قتل ابراهيم ميرزا كه زماني حاكم خراسان بود و در هرات مي نشست، خراساني ها را خشمگين ساخت. اسماعيل دوم كه تعادل رواني نداشت كمر به قتل شاهزادگان صفوي كه قلبا او را قبول نداشتند بست و پريخان خانم در اين برنامه قرار گرقت و از ميان برده شد. پادشاهي اسماعيل دوم نيز به دو سال نرسيد و از ميان رفت.
داستان وعده سر خرمن انتقال آب رودخانه هاي دور دست با لوله به کرمان از محل درآمد نفت بحث جلسه 26 خرداد سال 1330 مجلس شوراي ملي از هر لحاظ شنيدني است كه در پي انتقاد «صدر ميرحسيني» نماينده كرمان بالا گرفت. وي گفت: در باره كشاورزي كرمان دو سال است كه حرف بدون عمل مي زنيم. كشاورزي كرمان دچار بي آبي و پسته اش گرفتار آفت شده است. خيلي كشورها مثل كرمان بي آبند، ولي در آنجا دانش تازه كمك كرده و مسئله ندارند. آنان راه زراعت با آب كم را حل كرده اند. من نمي دانم اين سفارتخانه هاي ما با اين همه مستشار اقتصاد، كشاورزي و فرهنگ براي حل مسئله چه كرده اند. كار آنها اين بايد باشد كه تجربه ديگران و كشور محل ماموريت خود را به ما منتقل كنند. از روشها و محصولات تازه خبر دهند، بذر بفرستند و .... سفارتخانه كه ميهمانخانه نيست؛ هدر دادن پول مردم (با تامين هزينه هاي آنها) بدترين گناه است. بعضي مقامات دولتي مي گويند كه صبر كنيد، وقتي كه نفتمان را خودمان بفروش برسانيم با پولش آب رودخانه هاي دور دست را با لوله به كرمان مي آوريم كه از نظر من وعده سر خرمن است. اين حرفها به گوش كشاورز كرماني نمي رود. كار ما شده است تبليغ توخالي؛ با اين كه دولت ملي روي كار آمده راديو ما هنوز هم وسيله تبليغ است و «حرف (وعده غير عملي)» تبليغ مي كند، فقط حرف، و همين است كه مردم مي گويند راديو دروغ مي گويد. از من رساندن درد دل كشاورزان كرمان به گوش شما بود. خودتان و دولت بايد پاسخگو باشيد. اگر به جيرفت برسيد كشور را از محصولات كشاورزي بي نياز مي كند، آنجا زرخيز است، هندوستان ايران است، فقط دلسوز مي خواهد و ....
... و وقتي كه روزنامه ها چندصدايي باشند در دهه آخر ژوئن 1951 (اواخر خرداد و اوايل تيرماه 1330) ميان برخي نشريات تهران درگيري مقاله اي بود كه چند صدايي را منعكس مي كند. روزنامه هاي متمايل به راست و برخي از جرايد ميانه رو تهران گزارش كرده بودند كه نخست وزير انگلستان اندرز دولت آمريكا را پذيرفته و از حمله نظامي به ايران و تصرف آبادان منصرف شده و اين موضع را «گريدي» سفير آمريكا در تهران در ملاقات با دكتر مصدق كه در خانه وي انجام شد به او اطلاع داده است تا وقت خود را صرف تجهيز نيرو و اعزام به خوزستان نكند.
نشريات چپگرا به اين طرز خبرنويسي و برداشت از يك گزارش حمله برده بودند و ضمن انتقاد از آنها و وارد آوردن اتهامات متعدد اعتراض كرده بودند كه چرا اين روزنامه ها انصراف دولت لندن از تعرض نظامي را به حساب فشار دولت دمكراتهاي آمريكا گذارده بودند. نشريات چپ نوشته بودند اگر انگلستان به ايران حمله مي كرد جنگ جهاني سوم آغاز مي شد زيرا كه مسكو در انتظار چنين حمله اي بود كه طبق قرارداد 1921 نيرو به ايران وارد كند و سپس پايگاههاي ضعيف انگلستان در منطقه را متصرف شود و اين، يعني آغاز جنگ جهاني سوم كه به سود غرب نيست از خاورميانه شروع شود. غرب نمي خواهد منافع سرشار خود در اين منطقه را از دست بدهد. اگر چنين حادثه اي رخ مي داد شوروي كه همانند غرب سلاح اتمي هم در دست دارد ظرف سه روز همه خاور ميانه را مي گرفت. انگلستان در خاور ميانه چهار پايگاه هوايي بي ارزش و چند ناو قراضه دارد و ديگر، هندوستاني برايش وجود ندارد كه به اتكاء نيروي انساني بي پايان آن انديشه قشون كشي به خود راه دهد و رجز خواني كند؛ پس ترس از شوروي انگلستان را منصرف كرد نه اندرز دوستانه آمريكا. به علاوه، مگر مردم ايران مرده اند كه بشود به كشورشان حمله ور شد. از آن گذشته، ايران كشوري است وسيع و كوهستاني. در شهريور 1320 و قبل از آن، هر بار خيانت مقامات دولتي سبب اشغال نظامي ايران مي شد نه ضعف ملت و ارتش.
اين جنگ مقاله، بالاخره با ساكت شدن روزنامه هاي راست (عمدتا طرفدار سلطنت) و دست كشيدن موقت از نقل اخبار ارسالي از غرب پايان گرفت.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 31 خرداد
10 قمری: وفات ابراهیم ، فرزند رسول خدا (ص)


فرهنگ و تاریخ > تاریخ جهان - ماریه قبطیه که به همسری پیامبراکرم(ص) افتخار یافت، در سال هشتم قمری، فرزندی پسر به دنیا آورد.
پیامبر(ص) نام مولود خویش را ابراهیم گذاشت و وی را بسیار دوست میداشت. اما این کودک خردسال و محبوب پیامبر(ص)، عمر چندانی نکرد و در کمتر از 2سالگی بیمار شد و درهمان بیماری در 18رجب سال دهم وفات یافت. از امام جعفرصادق(ع) روایت شد: هنگامی که ابراهیم رحلت کرد، اشک از دیدگان پیامبر(ص) جاری شد . برخی از صحابه که شاهد حالت اندوه و گریه رسولخدا(ص) بودند، تعجب کرده و به آن حضرت عرض کردند: شما ما را از گریه بر مردگان نهی میکردید، اکنون چگونه در سوگ فرزند خود اشک میریزید؟ پیامبراکرم(ص) در پاسخ آنان فرمود: من هرگز نگفتهام که در مرگ عزیزان خود گریه نکنید، زیرا این احساسات نشانه دلسوزی و مهربانی و ترحم است و شخصی که دلش بر حال دیگران نسوزد، مورد رحمت الهی قرار نمیگیرد. من گفتهام که در مرگ عزیزان، شیون نکنید و سخنان کفرآمیز یا سخنانی که بوی اعتراض میدهد، نگویید و از شدت اندوه، لباسهای خود را پاره نکنید.
1360 شمسی: شهادت عارف جبهه ها
دکترمصطفی چمران نمونه کامل ایثار و شجاعت در عین فروتنی و کار مداوم و فقط برای رضای خدا بود. او بعد از حمله ناجوانمردانه ارتش صدام به مرزهای ایران و یورش سریع آنها به شهرها و روستاها و مردم بیدفاع، نتوانست آرام بگیرد، به خدمت امام رسید و با اجازه ایشان و به همراه مقام معظم رهبری، آیتالله خامنهای، به اهواز رفت. از آنجایی که او همیشه خود را در گرداب خطر میافکند و هراسی از مرگ نداشت، از همان بدو ورود دست به کار شد و در نبردی که برای آزادسازی سوسنگرد درگرفته بود مجروح شد، او با کامیونی که از دشمن به غنیمت گرفته بود خود را به بیمارستان رساند و بستری شد اما بیش از یک شب در بیمارستان نماند و پس از آن به مقر ستاد جنگهای نامنظم رفت. وی دوباره در تاریخ ۳۱خرداد۱۳۶۰ هنگام معرفی و توجیه فرمانده جدید محور دهلاویه در خط مقدم نبرد، بر اثر اصابت ترکش خمپاره دشمن از ناحیه سر زخمی شد. آمبولانس به سمت اهواز شتافت ولی پیکر بیجان او به اهواز رسید و روح بلندش در جوار رحمت حق آرام گرفت .
1369 شمسی: حادثه دلخراش زلزله رودبار
نیمه شب سی‏ویکم خردادماه1369، زلزله شدیدی در گیلان و زنجان به وقوع پیوست که بیش از 50هزار نفر کشته و 60هزار نفر مجروح و نیم میلیون آواره برجای گذاشت. در اثر این زمین لرزه، 32هزار واحد مسکونی روستایی و هزاران خانه و مغازه در شهرهای استانهای گیلان و زنجان بهطور کامل تخریب شد. قدرت این زلزله سهمگین 3/7درجه در مقیاس ریشتر و با مرکزیت شهر رودبار بود

روزی که شاپور دوم زمام امور ايران را به دست گرفت و مسائل را حل کرد
0621shapoor2th.jpg
مجسمه فلزي شاپور دوم (ساخت دوران معاصر) شاپور دوم (ذوالاكتاف) از دودمان ساسانيان كه 17 ساله شده بود از آخرين روز بهار سال 326 میلادی (21 ژوئن = 31 خرداد)، خود به عنوان شاه رسما زمام امور ايران را به دست گرفت. وي تنها رئيس كشور بود كه پيش از تولد اين عنوان را به دست آورده بود و بنابراين، طول پادشاهي اش بيش از عمر او به حساب آورده شده است!. شاپور دوم پسر «آذرنرسي» در سال 309 متولد و در سال 379 ميلادي درگذشت. اين شاه ساساني هنگامي امور سلطنت را، خود به دست گرفت كه ضعف نايب السلطنه موجب شده بود كه اعراب مهاجر از جزيرةالعرب به بحرين و سواحل غربي خليج فارس ايجاد ناامني كرده، همچنين برخي از بزرگان داخلي وارد مبارزه قدرت با يكديگر شده، امپراتور روم در ايالت هاي مرزي و منطقه خودمختار ارمنستان به تحريك پرداخته و نيز دسته اي از هون ها در منطقه فرارود (که جغرافیون آمریکایی عنوان «آسياي ميانه» برآن نهاده اند!) بناي دست اندازي به قلمرو ايران را گذارده بودند. شاپور دوم پس از بدست گرفتن قدرت همه اين دشواري ها را برطرف ساخت. امپراتور روم در جنگ با ايران كشته شد، هون ها عقب رانده شدند که دسته ای آز آنان عزم اروپا کردند (آن دسته از قرقیزها که دارای موی قرمز و چشمان سبز و آبی اند باقیمانده هون ها هستند)، عرب ها به ريسمان كشيده شدند، قلمرو ميهن وسعت يافت و بر آباداني آن و رفاه مردم افزوده شد.
shapoor2-zulaktaf.jpg
باقیمانده یک سنگ - تراشيده شاپور دوم


استقراض پول براي راه اندازي روزنامه اطلاعات
Ettelaat-logo.jpg


سي و يکم خرداد 1305 درمحافل تهران صحبت از اين بود كه عباس مسعودي مدير مركز اطلاعات (نخستين خبرگزاري غير دولتي ايران) سرگرم استقراض است تا بزودي روزنامه اي به همين نام (اطلاعات) منتشر كند.
نخستين شماره روزنامه اطلاعات 19 تيرماه 1305 انتشار يافت. اين روزنامه و موسسات ضميمه اش در تابستان 1358 مصادره شده اند. عباس مسعودي در خرداد 1353 درگذشت و پيش از فوت، مديريت روزنامه اطلاعات را به پسرش فرهاد که اينک در انگلستان زندگي مي کند واگذار کرده و پسر دومش بهرام را به معاونت وي برگماشته بود. پس از انقلاب، با تلاش بهرام بود که موسسه اطلاعات موفق شد بکار ادامه دهد. تا زمان مصادره، بهرام مدير انتخابي کارکنان موسسه اطلاعات بود. بهرام در ايران زندگي مي کند. تيراژ روزنامه اطلاعات قبل از مصادره صدها هزار نسخه در روز بود. هشت ماه پس از مصادره روزنامه اطلاعات نويسندگان قديمي آن برکنار شدند. اين برکناري چند هفته پيش از سردبيرشدن شمس آل احمد صورت گرفت و براي لغو احکام از دست او هم کاري برنيامد. هنوز محمود دعايي مدير موسسه اطلاعات نشده بود که اخراجهاي صورت گرفته بود. به بسياري از اخراج شدگان ازجمله مولف اين سايت غرامت اخراج هم داده نشده است. تني چند از همين اخراجي ها بعدا به دعوت مهندس محمد عطريانفر و دکتر فريدون وردي نژاد روزنامه هاي همشهري و ايران را راه اندازي کردند که نشريات موفقي هستند. مولف اين سايت 24 سال در روزنامه اطلاعات قلم زده بود که بدون دليل منطقي و قانوني اخراج شد.
masudi-abbas1950.jpg
عباس مسعودي در 1950

masudi-bahram2000.jpg
بهرام مسعودي آخرين مدير اطلاعات قبل از مصادره


خلع يد از انگلستان در نفت ايران که سر آغاز يك مبارزه جهاني بر ضد استعمار شد
0621%5B1%5D.jpg
مصدق بر دوش مردم در اين روز در سال 1951،سه ماه پس از ملي شدن صنعت نفت ايران كه از آغاز قرن بيستم توسط شركت نفت انگلستان (بريتيش پتروليوم ـ بی پی) عملا به يغما مي رفت، پالايشگاه آبادان به دست مالك اصلي آن، ملت ايران، افتاد و يكي از ديوارهاي استعمار غرب فروريخت. گزارش
«خلع يد» از پالايشگاه آبادان آخر وقت سي ام خرداد 1330 به تصويب مجلس ايران رسيده بود كه در عين حال، راي اعتماد مجدد به دولت دكتر محمد مصدق تلقي شد. پالایشگاه آبادان در آن زمان و در نوع خود، بزرگترين پالايشگاه نفت در جهان بود. اداره این پالایشگاه از 31 خرداد آن سال در دست شركت ملي جديد التاسيس نفت ايران (امروز: وزارت نفت) قرار گرفت. سابقا وطن ما صادركننده فرآورده هاي نفتي بود، و امروزه باوجوداينكه از صادركنندگان عمده نفت خام است، هر سال ميلياردها دلار بنزين از خارج وارد مي كند؛ چرا؟.
دادگاه بين المللي لاهه پنجم ژوئيه (دو هفته بعد) بر ضد ايران كه از انگليسي ها خلع يد كرده بود راي داد! و شش روز بعد، ترومن رئيس جمهوري وقت آمريكا ديپلمات سيار اين كشور «آورل هريمن» را به تهران فرستاد تا براي مسئله نفت، راه حل مسالمت آميز و مرضي الطرفين پيدا كند. در اين ميان، در تهران و ساير شهرها به حمايت از دولت دكتر مصدق تظاهرات خياباني روزانه و متعدد روي مي داد.
ششم آگوست (15 امرداد) همين سال دولت انگلستان كه موفق نشده بود اراده ملت ايران را درهم شكند به حيله، راه مذاكره را پذيرفت. ولي اول اكتبر (9 مهر 1330) شوراي امنيت سازمان ملل كه در آن پنج دولت فاتح جنگ جهاني دوم حق رد (وتو) دارند به اين بهانه كه مسئله نفت ايران مي تواند صلح جهان! را به مخاطره اندازد تمايل خود را به بررسي مسئله اعلام داشت.
هشتم آگوست 1952 (امرداد 1331) دولت دكتر مصدق ورق تازه اي را برزمين زد و از انگلستان بابت همه زيانهايي كه در طول 150 سال به ايران وارد آورده بود غرامت خواست و سي ام آگوست (هشتم شهريور) همين سال، دكتر مصدق پيشنهاد آمريكا براي حل مسئله نفت با انگلستان را رد كرد و 52 روز بعد يعني 22 اكتبر (سي ام مهر ماه) هم به مناسبات سياسي ايران با انگلستان پایان داد و به اين ترتيب پس از قرنها، یک طلسم بزرگ در جهان اصطلاحا سوم شكسته شد كه سرآغازي براي قيام ساير ملل استعمار زده قرار گرفت و ....

لايحه مجازات خرابكاري از آنجا كه بيم آن مي رفت كه عوامل انگلستان در تاسيسات نفت و منطقه خوزستان خرابكاري كنند، لايحه مجازات خرابكاري در جلسه سي ام خرداد 1330 شوراي وزيران به رياست دكتر مصدق تصويب و براي طرح در مجلس آماده شد. اين لايحه بعدا در مجلس به تصويب رسيد و به صورت قانون درآمد.
رئيس ورزش كشور عنوان معاونت نخست وزير به دست آورد از اين روز در سال 1347 رئيس سازمان تربيت بدني و تفريحات سالم (ورزش كشور) عنوان معاونت نخست وزير به دست آورد. قبلا متصدي اين شغل، در عين حال معاون وزارت آموزش و پرورش به شمار مي آمد. نخستين رئيس ورزش كه عنوان معاون نخست وزير به دست آورد، پرويز خسرواني بود كه قبلا باشگاههاي تاج (استقلال امروز) و ديهيم را تاسيس كرده بود.
پرويز خسرواني در عين حال يک ژنرال ژاندارم و قبلا فرمانده ژاندارمري مرکز و معاون ژاندارمري کل کشور بود و با سپهبد نعمت الله نصيري رئيس شهرباني و بعدا رئيس ساواک ضديت داشت.

سرآغاز فروپاشي حزب رستاخيز دز جريان اوج گيري انقلاب ايران، با ادامه كناره گيري نمايندگان پارلمان و برخي از مقامات از حزب دولتي رستاخيز، اين حزب از اين روز در سال 1357 در آستانه فروپاشي قرار گرفت. شاه قبلا و در آغاز تاسيس اين حزب گفته بود كساني كه نمي خواهند عضو حزب رستاخيز باشند گذرنامه هايشان رابگيرند و از ايران بروند!.
در آن زمان محافل تهران كناره گيري پي در پي مقامات دولتي و پارلماني از حزب رستاخيز را نويدي براي از سرگيري فعاليت احزاب قديمي خوانده بودند که با تاسيس حزب رستاخيز عملا تعطيل شده بودند.
مورخان محدود شدن تاسيس حزب، پس از براندازي 28 مرداد سال 1332 را يکي از اشتباهات بزرگ شاه خوانده اند و به همين گونه انحصاري شدن انتشار روزنامه را.

روزي که احمد صدر حاج سيدجوادي وزير دادگستري شد
0621hajseidjavadiahmad.jpg
احمد صدر حاج سيدجوادي سي ام خرداد 1358(20 ژوئن 1979) احمد صدر حاج سيدجوادي به سمت وزير دادگستري دولت موقت انقلاب منصوب شد. وي كه يك حقوقدان است سالها پيش ازآن، دادستان تهران بود. پس از پيروزي انقلاب، احمد صدر به سمت نخستين وزير كشور كابينه تعيين شده بود. او در دوران نظام پيشين، در پي يك حادثه رانندگي در گردنه كندوان (راه چالوس) با گفتن اين جمله که «كسي كه تصادف كند نبايد دادستان باشد» از سمت دادستاني تهران كناره گيري كرده و سپس وكيل دادگستري شده بود.
احمد صدر در طول هر دو نظام حكومتي بارها وكالت ناراضيان را بر عهده گرفت و غالبا به رايگان. به اظهار خود او، احمد صدر حاج سيدجوادي در محاكم نظام سابق با به مخاطره افكندن خويشتن از افرادي دفاع كرده بود كه پس از ازكار افتادن دولت موقت انقلاب، در دهه هاي اخير او را بارها متهم کردند و به محاكمه كشيدند!.

اعدام عبدالمالک ریگی رئیس گروه جندالله
riggiabdulmalek.jpg
عبدالمالک ريگي به گزارش منابع رسمی تهران، سحرگاه سی ام خرداد 1389 (20 ژوئن 2010) و در محل زندان اوين (تهران) عبدالمجيد (عبدالمالك) ريگي اعدام شد. یک شعبه دادگاه انقلاب اسلامی وی را در ارتکاب 79 اتهام از جمله تشكيل و اداره گروه جندالله در شرق کشور با هدف مقابله با نظام جمهوري اسلامي ايران و ايجاد ناامني در منطقه و كشور، 15 مورد آدم ربايي مسلحانه، آمريّت در قتل دهها شهروند و مسئولين نظامي، انتظامي و ... از طريق بمب گذاري و اقدام مسلحانه، همچنین ارتباط با عناصر سرويسهاي اطلاعاتي بيگانه از جمله افسران اطلاعاتي آمريكا و دریافت کمک مالی بیگانه، فعاليت تبليغي عليه نظام جمهوري اسلامي ايران از طريق مصاحبههاي متعدد با شبكه هاي معاند و ضد انقلاب مجرم شناخته بود و به مجازات اعدام محکوم کرده بود.
خبرگزاری فارس در گزارش خود نوشته بود که پس از ابلاغ حکم به ریگی، وي ضمن قبول حكم صادره تقاضاي عفو کرده بود كه رئیس قوه قضائيه با درخواست او موافقت نکرد و حکم به اجرا درآمد و به دار آویخته شد.
23 چهارم اسفند 1388 (23 فوریه 2010 و چهار ماه پیش از اعدام)، وزارت اطلاعات جمهوری اسلامی اعلام کرده بود که عبدالمالک ریگی دستگیر شده است.
عبدالمالک با یک نفر دیگر با هواپیمای شرکت هوایی قرقیزستان از دوبی عازم بیشکک بود. هواپیما برفراز ایران توسط جنگنده های نیروی هوایی رهگیری و فرود آورده شده و ریگی و همراهش دستگیر شده بودند. دولت قرقیزستان به این عمل اعتراض کرد ولی گفت که از مسافران هواپیما، کسی دستگیر نشده است!. بعدا سفیر پاکستان در تهران گفت که دولت پاکستان در دستگیری ریگی به ایران کمک کرده است. اعترافات ریگی از شبکه Press TV (کانال بین المللی سازمان رادیوتلویزیون جمهوری اسلامی) پخش شد و یک منبع رسمی گفت که وی اعتراف کرده بود برای ملاقات با ماموران آمریکایی عازم قرقیزستان بود.
قبلا مقامات جمهوری اسلامی از اعدام 13 عضو جندالله خبرداده بودند و بعدا اشاره به اعدام عبدالحمید ریگی، برادر عبدالمالک در سوم خرداد 1389 (24 ماه می 2010) کرده بودند که دو سال پیش دستگیر شده بود. وی در شهر زاهدان اعدام شده بود.
گروه جندالله در 1382 (2003 میلادی) تشکیل شده است.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 1 تير
هون ها، پس از فرار از دست ايرانيان - جنگ كاتالون و شكست آتيلا

آتيلا

هون ها كه اوايل دهه 440 ميلادي توسط ارتش ايران (زمان پادشاهي يزدگر دوم) از قفقاز شمالي به اروپا رانده شده بودند، در جنگ كاتالون در نزديكي رودخانه لوآر ـ در فرانسه (كه از بيستم تا 22 ژوئن سال 451 ميلادي طول كشيد) از واحدهاي مشترك رومي (ایتالیایی)، فرانك (فرانسوي) و ژرمن (آلماني) شكست خوردند و به سرزمين مجارستان (كه به نام آنان هونگري = هنگري ناميده مي شود) قانع شدند. فرماندهي هون ها را در جنگ كاتالون، «آتيلا» برعهده داشت. پيش از يزدگرد دوم، شاپور دوم (ذوالاكتاف) هون ها را كه در شمال منطقه فرارود (طبق نامگذاری جغرافيون آمريكايي؛ آسياي ميانه) قصد ورود به ايرانزمين را كرده بودند درهم شكسته، و فراري داده بود. ایرانیان عهد باستان شدیدا با مهاجرت اقوام با تمدن و فرهنگ ضعیف و منش بدور از اخلاقیات به ایرانزمین مخالف بودند و در طول سیردریا (رود سیحون) به مرکزیت خجند پادگانهای متعدد به نام مرزبان تاسیس کرده بودند که تا پایان کار یزدگرد سوم در سال 651 میلادی پابرجا بودند و حذف این پادگانها، به طوایف آلتائیک فرصت داد که نخست به فرارود و سپس به چند نطقه دیگر ایرانزمین مهاجرت و بعضا تعرض کنند.

روزي که كرمان به دست عرب افتاد - اشاره اي به احساس ناسيوناليستي کرماني ها
شهر كرمان در نخستين روز تابستان سال 654 ميلادي (در آن سال؛ 22 ژوئن و برابر يكم تيرماه) به تصرف عرب درآمد که «مجاشع بن مسعود سلمي» فرماندهي آنان را بر عهده داشت. مولف تاريخ «منتظم ناصري» وقوع اين رويداد را سال 651 ميلادي مطابق سال 31 هجري ذكر كرده است.
هنگام تصرف كرمان، هنوز يزدگرد سوم ـ شاه ساساني ـ زنده و در شهر مرو بود كه وي نيز در همين سال ترور شد.
«مجاشع» پس از تصرف كرمان و دعوت شهروندان به اسلام، به دلايل امنيتي اجازه نداد كه سپاهيانش در شهر مستقر شوند؛ زيرا شنيده بود كه كرمانيان به آيين زرتشت تعصب مي ورزند و شديدا ناسيوناليست هستند. بنابراين، لشكريان او در يک روستاي كوچك در چهار فرسنگي جنوب شهر كرمان (كه بعدا معروف به قنات غسّان شد) خيمه زدند و مستقر شدند. سپس نواحي ديگر كرمان تا «سند» به تصرف مسلمانان درآمد، ولي همچنان شهر كرمان مركز حكومت منطقه بود.
با وجود سقوط شهر کرمان؛ تا سالها، بسياري از مناطق كوهستاني ايالت كرمان تسليم نشده بودند از جمله منطقه «راين Rayen» كه دژي مستحكم داشت، و در دامنه كوه هزار واقع شده است.
در آن زمان فرماندهي سپاه فاتح براي سكونت عربهاي مهاجر كه هميشه در پي لشكر در حركت بودند «قرية العرب» را در ايالت كرمان ساخت كه كرمانيان آن را «ده تازيان» مي ناميدند و هنوز هم بعضي از مردم به همين نام مي خوانند.
در همين سال (654 ميلادي) سرزمين هاي شرقي ديگر ايران از جمله سيستان، قندهار و كابل به دست اعراب افتاد كه شهر زرنگ (زرنج) به عنوان حكومت نشين آنها تعيين شده بود.
درباره احساسات شديد ناسيوناليستي كرمانيان نوشته اند كه مردم اين استان كه در سابق وسيعتر و شامل قسمتي از سواحل درياي عمان بود، با اين كه قرنها حكمران سلجوقي و قراختائي (Turkic) داشتند، حتي يك واژه از زبان اين دو قوم را ياد نگرفتند.
هزار و 140 سال بعد در همین ماه (17 ژوئن 1794) شهر كرمان که بيش از يك ماه در محاصره نيروهاي آغامحمدخان قاجار بود سقوط کرد و خان [ایل مغول تبار] قاجار دستور بیرون آوردن بیست هزار جفت چشم از مردان، قتل چهار هزار نفر ديگر، فروش اسيران به بردگي و تخريب كرمان را صادر كرد. چنين فاجعه بشري نهايت وحشي گري بشمارآورده شده است.

0622[1].jpg


فكر تاسيس خبر گزاري در ايران - ايجاد خبرگزاري پارس - مسابقه تاسيس خبرگزاري و عمدتا به دليل کمک مالي دولت
رضا شاه كه از تركيه ديدار مي كرد يکم تيرماه 1313 پس از بازديد و مشاهده طرز كار خبر گزاري آناتولي در اين کشور، تصميم گرفت كه ايران داراي يك خبرگزاري مشابه آن شود و تصميم خود را به دولت ابلاغ كرد. در اجراي اين تصميم، خبر گزاري پارس 50 روز بعد (19 مرداد 1313 خورشيدي) آغاز بكار كرد و به پوشش خبرهاي داخلي (عمدتا موسسات دولتي) و گزارشهاي ساير كشورها (عمدتا به صورت ترجمه از خبرگزاري هاي خارجي و راديوهاي مربوط) پرداخت.
روزنامه هاي بزرگ از نقل اخبار اين خبرگزاري اكراه داشتند زيرا كه نمي خواستند كه كنترل خبري شوند و اخبارشان مشابه يكديگر و متحدالمآل (بخشنامه وار) باشد. اين واکنش سالها ادامه داشت. لذا، در دهه هاي 1330 و 1340 راديو دولتي، تلويزيون غير دولتي و روزنامه هاي كم تيراژ و كم درآمد كه عايدي آنها منحصر به اعلانات دولتي بود تنها مصرف كنندگان اخبار خبرگزاري بودند. پس از تاسيس سازمان راديو تلويزيون ملي در سال 1350، اين سازمان براي خود يک خبرگزاري مستقل به وجود آورد و از آن پس مشتريان خبرگزاري پارس منحصرا روزنامه هاي بسيار كم تيراژ بودند و نزديك بود كه تعطيل شود كه هويدا نخست وزير وقت يكي از دوستان خود را به رياست آن منصوب كرد و به حمايت پرداخت و روزنامه هاي پرتيراژ هم تشويق به نقل اطلاعيه هاي رسمي (دولتي) از آن شدند. با وجود اين، سردبيران روزنامه هاي بزرگ (کيهان،اطلاعات و آيندگان) اجازه استفاده از خبرهاي خارجي و اخبار متفرق آن را نمي دادند.
در پي انقلاب سال 1357، اين آژانس دولتي به خبرگزاري جمهوري اسلامي تغيير نام داده است که به «ايرنا» ( حروف اول ترجمه انگليسي نام اين خبرگزاريIslamic Republic of Iran News Agency ) معروف شده است. از زمان بکار برده شده عنوان اختصاري «ايرنا»، اين پرسش به ميان آمده است که چرا با توجه به اين که " i " در اول دو کلمه قرار دارد حرف " a" را از کلمه (ايران) نگرفتند تا «ايرانا» به مفهوم آژانس خبري ايران نوشته و خوانده شود. در زمان رسميت يافتن تغيير نام، کمال خرازي (بعدا وزير امور خارجه) مدير عامل اين خبرگزاري بود.
از دهه 1380 تاسيس خبرگزاري در ايران به صورت يک مسابقه (و قارچ وار) درآمده است و چون دولت به اين خبرگزاري هاي عمدتا کوچک که شمارشان از رقم ده - دوازده فراتر رفته است کمک مالي مي دهد افزايش آنها که ظاهرا از مشتريان خود وجهي هم دريافت نمي کنند ادامه دارد. بيشتر اين خبرگزاري ها، هرکدام با چند نفر اداره مي شوند و اينترنتي هستند (به صورت سايت - وبلاگ)، مطالب داخلي خود را از دفاتر روابط عمومي موسسات دريافت مي کنند و مطالب خارجي آنها ترجمه و يا نقل از منابع ديگر ( که يک خبرگزاري داخل نبايد مبلّغ و مترجم خبرگزاري ها و راديو - تلويزيونهاي خارجي باشد. تنها مي تواند از آن منابع سرنخ به دست آورد و يا اين که يکي دو پاراگراف از مطالب آنها را من باب سند نقل کند) ، لذا دامنه فعاليت خبرگزاري ها داخلي تازه تاسيس محدود است.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 2تیر

روز تاجگذاري اردشير پاپكان در معبد آناهيد - اظهارات او در اين مراسم و دادن ضمانت اجرایی به اخلاقیات
23 ژوئن سال226 ميلادی (دوم تیرماه) اردشير پاپكان در معبد آناهيد تاجگذاري كرد و شاه ايران شد و ناسيوناليسم ايراني را بر محور ملت گرايي و آموزشهاي زرتشت احياء كرد. با پيروي از روش اردشير بود که قرنها بعد ديلميان، صفويان و ... ناسيوناليسم ايراني را بر محور ايراندوستي و شيعه اثني عشري زنده كردند.
اردشير كه قبلا حكمران پارس (عمدتا فارس و كرمان) و نگهبان آتشكده آن منطقه بود پيش از تاجگذاري، حكومت اشكانيان را كه بر اثر فساد داخلي رو به ضعف گذارده بود و در برابر روميان كوتاه مي آمد برانداخته بود. اردشير كه بعدا روميان را هم از مشرق زمين عقب براند در مراسم تاجگذاري خود، همانند داريوش بزرگ گفت كه به خواست اهورامزدا شاه ايرانيان (تلفظ آن زمان: اریان) مي شود كه مردمي نجيب و بزرگوار هستند و دروغ نمي گويند. به نوشته برخی از مورخان، اردشیر در این مراسم ساتراپی های قلمرو خود از قفقاز شمالی تا دره سند و غرب فرات تا سیردریا را برشمرده و خراسان را ابرشهر (استان بزرگتر) خوانده بود. در آن زمان، آذربایجان «آذُربایگان»، بلوچستان «ماکوران (مکران)»، کرمان «کرمانیا»، اصفهان «سپاهان»، مناطق پشتون نشین افغانستان و پاکستان امروز کوشان شهر، سیستان «***تان»، گرجستان «ویزوران»، ارمنستان «ارمن» و ... تلفظ می شدند. در سنگنبشته های عهد ساسانی، عُمان و مسقط بخشی از قلمرو ایران و «مزون شهر» خوانده می شدند. ایرانزمین نیز ارانشهر = ایرانشهر گفته می شد. اردشیر آموزش های زرتشت را که از پیش از تاسیس دولت واحد ایرانیان به دست کوروش بزرگ آیین آنان بود دین رسمی اعلام کرد و با این عمل، دین و سیاست را درهم آمیخت. به باور پاره ای از تاریخنگاران، هدف اردشیر از این کار ضمانت اجرایی دادن به اخلاقیات یعنی قانون ساختن آنها بود.
كرماني ها كه اردشير قبلا در نظر داشت آن شهر را پايتخت ايران كند به منظور نشان دادن خرسندي خود از پيروزي او بر اردوان و به شاهي رسيدنش، شهري را که او در آن استان ساخته بود «اردشير وه» نامگذاري كردند. اين شهر كه تلفظ نام آن به تدريج به «بردسير» تغيير يافته است قبلا روستاي کوچکي بود که توسط اردشير عمران و توسعه داده شده و به صورت شهر درآمده بود. نوسازي دژ نظامي کرمان برفراز تپه را که به «قلعه دختر» معروف شده و آثار آن اينک در دل شهر قرار دارد به اردشير پاپکان نسبت مي دهند. متاسفانه اخيرا بر فراز اين تپه آنتن مخابراتی و احتمالا آنتن سلفون نصب کرده اند که کاري نادرست بوده است.

kermanfort.jpg


بقاياي دژي را که اردشير در کرمان بر فراز تپه ساخت (قلعه دختر)

جمشيد كاشاني رياضيدان بزرگ ايراني
تصوير جمشيد کاشاني
22 ژوئن سال 1429 ميلادي جمشيد كاشاني (غياث الدين) رياضيدان و فضاشناس ايراني در سمرقند درگذشت. وي به دعوت الغ بيگ حكمران تيموري وقت و پسر شاهرخ ميرزا به سمرقند رفته بود تا در مدرسه عالي علوم اين شهر تدريس و در رصدخانه آنجا (كه الغ بيگ، خود آن را تاسيس كرده بود) به اكتشافات فضايي تازه دست بزند. جمشيد كاشاني به خاطر كشف قضاياي كسينوس در مثلثات، تهيه جدول ستارگان، تكميل علم حساب و رصد يك خورشيد گرفتگي از نامداران تاريخ علوم است. در فرانسه هنوز يك قضيه كسينوس را «تئورم كاشي» مي خوانند. جمشيد كاشاني كه در سال 1380 ميلادي در كاشان به دنيا آمده بود، در زمان خود همچنين بُعد (فاصله) بسياري از ستارگان از زمين و از خورشيد و نيز حجم آنها را اندازه گيري كرده بود. وي در زمينه علوم فضايي دنباله كار خواجه نصيرالدين طوسي را گرفته بود. جمهوري اسلامي ايران در تيرماه سال 1358هجري خورشيدي به منظور بزرگداشت جمشيد کاشاني يك تمبر پستي منتشر كرد.

روزي كه مجلس با توپ گلوله باران شد
liyakhov.jpg

سرهنگ لياخوف
دوم تير ماه 1287 هجري خورشيدي (23 ژوئن 1908) سرهنگ لياخوف فرمانده روس واحد مركزي قزاق دستور داد كه ساختمان مجلس در ميدان تاريخي بهارستان را با توپ گلوله باران كنند.
محمدعلي شاه قاجار روز پيش از اين، ضمن صدور اعلاميه اي كه براي مقامات دولتي در تهران و شهرهاي ديگر ارسال شده بود چگونگي انتخاب نمايندگان مجلس و رفتار اين نمايندگان را مغاير اصول دمكراسي خوانده و دستور داده بود كه مجلس تا اصلاح اين نقائص به مدت سه ماه تعطيل شود. چون بسياري از نمايندگان حاضر به ترك ساختمان مجلس نشده بودند؛ در اجراي دستور محمدعلي شاه، يك واحد قزاق به بهارستان فرستاده شد تا مجلس را محاصره و نمايندگان را از آنجا بيرون كند كه اين نيرو با مقاومت هواداران مسلح مجلس كه از پيش در آنجا سنگربندي كرده بودند رو به رو شد و عقب نشيني كرد. لياخوف پس از اطلاع از اين مقاومت مسلحانه بود كه تصميم گرفت ساختمان مجلس را با توپ گلوله باران كنند. در پشت پرده، دست انگلستان و روسيه كه با هم رقابت استعماري داشتند ــ هركدام به حمايت از يك طرف ــ دركار بود!. در جريان تيراندازي با توپ به عمارت بهارستان، بسياري از مدافعان مجلس كشته و يا مجروح شدند و نمايندگان متحصّن، از آنجا به پارك امين الدوله كه در همان نزديكي واقع بود گريختند و در آنجا پنهان شدند.
قزاقها پس از تصرف مجلس به پارك امين الدوله حمله بردند و نمايندگان را مضروب و دستگير كردند و به باغ شاه (پادگان حّر) منتقل ساختند. چون جماعتي از مجلسيان و هواداران آنان از جمله تني چند از اصحاب جرايد عازم سفارت انگلستان شده بودند تا در آنجا متحصن شوند، قزاقها باغ سفارت (واقع در محل فعلي ــ خيابان فردوسي) را محاصره كردند و راه آن عده را كه هنوز پاي به سفارت نگذارده بودند بستند و آنان را دستگير كردند كه اين عمل باعث اعتراض شديد نماينده سياسي انگلستان شد. گروهي از دست اندركاران نشريات نيز كه جداگانه دستگير شده بودند به زندان باغ شاه (پادگان حرّ) منتقل شدند و از همين روز در تهران حكومت نظامي برقرار شد و ... .
روز بعد (سوم تيرماه) خبر مربوط به اعدام ميرزا جهانگيرخان شيرازي ناشر صور اسرافيل، و ملك المتكلمين و سلطان العلماي خراساني از دست اندركاران نشريات ديگر به گوش رسيد كه در ميان بازداشت شدگان بودند و در باغ شاه اعدام شده بودند.

majles.jpg


زماني كه افغانستان ضد استعمار بود و خودرا برادر ايران مي دانست
23 ژوئن سال 1951 (دوم تيرماه 1330) علي محمدخان وزير امور خارجه وقت افغانستان در کابل اعلام کرد که ماموريت دارد تصميم دولت افغانستان به حمايت کامل از ايران را اعلام دارد و بگويد که افغانستان تا به آخر در کنار دولت کشور برادر ـ ايران، که در تلاش براي گرفتن حق خود از انگلستان است خواهد ايستاد. دولت افغانستان ملّي کردن نفت را حق بي چون و چراي ملت ايران مي داند و از مبارزه ضد استعماري دولت ايران پشتيباني کامل مي کند.

اين تصميم دولت افغانستان که در جلسه کابينه اين کشور گرفته شده بود روز بعد از طريق سفير افغانستان در تهران به اطلاع دکتر مصدق رسيد.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار3 تیر ماه
اجتماع صدها روحاني و طلبه برضد مشروطه شدن حكومت ايران: مشروعه، نه مشروطه
باقرخان سعدالدوله
از سوم تيرماه 1276 (24 ژوئن 1907) صدها روحاني و طلبه به هدايت شيخ فضل الله نوري در شهر ري اجتماع و به مشروطه شدن (پارلماني شدن) حكومت ايران اعتراض و خواهان حكومت مشروعه (اسلامي) شدند و بناي نوشتن نامه و ارسال تلگرام برضد مشروطيت به شهرهاي مختلف ايران و روحانيون اين شهرهارا گذاشتند.
در همين روز به اشاره مجتهد شهر زنجان به ساختمان فرمانداري اين شهر هجوم برده شد كه ضمن آن باقرخان سعد الدوله فرماندار وقت جان خودرا از دست داد.
اخطار سفارت انگلستان در تهران به دولت وقت که گستاخانه تعبیر شده بود
در پي محاصره سفارت انگلستان در تهران براي جلوگيري از پناهنده شدن سياستمداران مخالف محمدعليشاه، اصحاب نشريات و ... به آنجا توسط نيروي قزاق به فرماندهي افسران روس، كه از روز گلوله باران شدن مجلس با توپ آغاز شده و ادامه يافته بود، سوم تیرماه 1287هجری (24 ژوئن 1908) سفارت انگلستان اخطار شديدالحني به دولت وقت ايران تسليم كرد كه مورخان درتاليفات خود آن را «گستاخانه» توصيف كرده اند.
در اين اخطاريه مصرا خواسته شده بود كه محاصره سفارتخانه بي درنگ پايان يابد، «شاه» وزير دربار خود را براي عذرخواهي حضوري از اين عمل به سفارت انگلستان بفرستد!!، شاه با دستخط خودش جان و اموال كساني را كه به سفارت انگلستان پناه آورده و متحصّن شده اند تضمين كند و كساني كه با سفارت انگلستان در تهران رفت و آمد داشتند و در روزهاي اخير دستگير و بازداشت شده اند بي چون و چرا آزاد گردند و ....
همان روز، سفارت فرانسه در تهران (كه دولت متبوع آن نياز به اتحاد با انگلستان در اروپا در برابر تهديد آلمان داشت) از اين اخطار سفارت انگلستان به دولت تهران حمايت كرده بود.
... و غروب سوم تير (روز دريافت اخطار سفارت انگلستان)، محمد علي شاه با وجود اين كه مورد حمايت دولت روسيه ــ رقيب استعماري انگلستان در ايران ــ بود فرمان عفو عمومي صادر و مشيرالسلطنه را مامور تشكيل كابينه كرد.

قتل دست اندركاران نشريات در باغ شاه (پادگان حرّ) - سختگيري از طريق قانون مطبوعات
mirzajahangeerkhan.jpg

ميرزاجهانگير خان شيرازي
سوم تيرماه سال 1287 (24 ژوئن 1908)، و يك روز پس از به توپ بسته شدن ساختمان مجلس در ميدان بهارستان و دستگيري برخي نمايندگان پارلمان و اصحاب نشريات و انتقال آنان به باغ شاه (پادگان حرّ) كه محمد علي شاه قاجار ـ خود نیز به آنجا نقل مكان كرده بود، ميرزاجهانگيرخان شيرازي ناشر صور اسرافيل، همچنین ملك المتكلمين و سلطان العلماي خراساني از دست اندركاران نشريات ديگر در همان محل اعدام شدند. این اعدامها چند ساعت پیش از صدور فرمان عفو عمومی انجام شده بود. عفو عمومی در پی اخطار سفارت دولت لندن در تهران صورت گرفت که نقطه ضعف دیگری در تاریخ ایران است. پس از به توپ بسته شدن مجلس در دوم تيرماه 1287، در تهران حکومت نظامي و منع رفت و آمد شبانه برقرار شده بود.
رویدادهایی که به دستگیری و ا اعدام ناشران چند روزنامه در ژوئن 1908 در تهران منجر شد باعث شده است که در ایران، دولت ها در صدور پروانه انتشار روزنامه احتیاط کنند و در چارچوب قانون مطبوعات (که بیشتر کشورها فاقد آن هستند) و از طریق آن به اعمال سختگیری ادامه دهند و بزعم اصحاب نظر، محدودکننده ترین قوانین مطبوعاتی ایران قانون مصوب 1985 (1364 هجری) است که در زمان نخست وزیری میرحسین موسوی و وزارت ارشاد محمد خاتمی تدوین شده است. به علاوه، این قانون توجه لازم به ارتقاء ژورنالیسم حرفه ای (پروفوشنالیسم) در ایران نکرده که عامل برقراری تعادل در جامعه است و درنتیجه در ربع قرنی که از عمر این قانون می گذرد به روزنامه نگار حرفه ای پروانه انتشار روزنامه (یومیه) داده نشده است. این قانون، پیش شرط تجربه حرفه ای و استطاعت مالی برای متقاضی پروانه در نظر نگرفته است. همین قانون به گونه اي انشاء شده است که امکان داده شد چند سال پیش روزنامه دولتی ایران توقیف شود و حدود یک سال در توقیف باقی بماند حال آنکه توقیف فعالیت یک موسسه دولتی به خاطر خطای مدیر و یا کارمند آن (خطای فرضا «فرد») منطقا قابل قبول نیست و خلاف استاندارد بین المللی و ... است.
غيبت شرط داشتن سرمايه متقاضي انتشار نشريه در قانون مطبوعات مصوّب سال 1364 است که برخي از صاحبان پروانه به قول روزنامه کيهان آنهارا اجاره مي دهند. مشکل ضعف مالي برخي از نشريات سبب تعلل در پرداخت دستمزد اعضاي تحريريه و حق التحريرها و يا متوقف شدن انتشار و بيکارشدن روزنامه نگاران مي شود که مآلا به صف ناراضيان مي پيوندند. طبق يک تجربه قديمي جهاني، يک فرد چندماه پس از اشتغال به روزنامه نگاري به لحاظ رواني و اشتياق نمي تواند اين پيشه را ترک کند و ناخرسندي ناشي ازبيکارشدن و يا دريافت نکردن حق التحرير از ذهن او خارج نخواهد شد و ....
قانون مطبوعات مصوب 1364 «سياست مطبوعاتي» ايجاد نکرده است مثلا محدوديت شمار نشريات برحسب جمعيت شهر و کشور و ... و همين ضعف سبب شده است که در کشور هفتاد ميليوني ايران هر سال سه چهار هزار نفر متقاضي انتشار نشريه شوند که دهها بار بيش از ظرفيت کشور است. لازم است قبلا با اين متقاضيان مصاحبه شود (همان کاري را که کميسيون اف سي سي آمريکا در مورد متقاضيان راديو تلويزيون مي کند) که اگر آيا از ظرفيت بازار و مخاطبان احتمالي اطلاع دارند؟ و اگر براي گفتن حرفشان مي خواهند با تحمل هزينه سنگين روزنامه بدهند که اين کار راه آسان تري دارد بروند روزنامه آنلاين و وبلاگ بدهند و .... در آمريکا و چندين کشور ديگر، انتشار نشريه نياز به داشتن پروانه ندارد، چرا در اين کشورها کسي نمي رود به دلخواه و بدون توجه به بازار مخاطب، روزنامه بدهد. پايتخت آمريکا و حومه اش (شامل چند شهر) تنها دو روزنامه دارد. در ايران، کمک مالي دولت به نشريات انگيزه ديگري براي هجوم به دريافت پروانه است. درکدام کشور به کسب و کار روزنامه نگاري کمک مالي مي شود؟. بايد توجه شود که اقتصاد ايران از آغاز دهه 1350 (1970 ميلادي) برپايه نفت است Oil Based Economy ـ درآمدي متزلزل و پايان يافتني.
چرا همانند ساير کشورها (در آمريکا در رابطه با راديو تلويزيون ها که غير دولتي هستند) پروانه نشريات را «يکساله» قرارندادند که در طول سال قبلي شرايط تغيير نکرده باشد. دهها سال پيش در ايران (پيش از رايگان شدن آموزش و پرورش)، متقاضي تاسيس مدرسه غير دولتي بايد مطابق آيين نامه مربوط ساختمان، ميز و نيمکت ارائه و معلم واجد شرط معرفي مي کرد و به تاييد هيات بازرسان مي رساند تا اجازه شروع کار مي گرفت که لازم بود اين روش هنگام تدوين قانون مطبوعات سال 1364 منظور مي شد.
در دهه 1340 دولت وقت ايران با هدف جلوگيري از هدر رفتن منابع (کاغذ، مرکب و نيروي انساني) و نيز کنترل آگهي هاي دولتي براي تيراژها نصاب تعيين کرد و هر نشريه که فروش آن کمتر از نصاب تعيين شده بود تعطيل شد.
زد و خورد نيروهاي انگليسي با افراد جنبش جنگل در گيلان
زد و خورد افراد مسلح «جنبش جنگل» در گيلان با نيروهاي اعزامي انگلستان كه قصد داشتند بلشويكهايي را كه به شمال ايران وارد شده بودند سركوب كنند از سوم تير ماه 1297 (24 ژوئن 1918) آغاز شد. دولت لندن جنبش جنگل چپگرا و تمجیدگر انقلاب بلشویکی روسیه می دانست. نيروهاي انگليسي در نبرد با جنبش جنگل از آتش توپ استفاده می كردند که افراد جنبش جنگل فاقد آن بودند.
نيروهاي انگليسي كه طبق سازشنامه تقسيم ايران (قرارداد سن پترزبورگ)، در وطن ما مستقر شده بودند ماموريت داشتند كه پس از سركوب بلشويكهایی که از روسیه به شمال ایران وارد شده بودند، به قفقاز بروند و به كمك مخالفان مسلح كمونيسم و حکومت انقلاب بلشويکي روسيه (معروف به سفيدها) بشتابند.

بحرين و تغييركلام 180 درجه اي شاه
سوم تير ماه 1338 شاه وقت (پهلوي دوم) در يك مصاحبه مطبوعاتي كه بازتاب جهاني داشت درباره بحرين گفت: بحرين مال ما و متعلق به ما است. وي اضافه كرده بود: ... ولي شيخ آنجا با بستن قراردادهايي با دولتهاي مشخص كار را بر ما دشوار ساخته است (تا حاکميت ايران را اعمال کنيم)، زيرا كه اين دولتها در قبال بحرين تعهداتي سپرده اند و ....
همين شاه ده سال بعد (180 درجه) تغيير کلام داد و در مصاحبه اي درجريان سفر هند، ناگهان با استقلال بحرين موافقت کرد که قانونا چنين اختياري را نداشت!. اين كار شاه كه نوعي موافقت با تجزيه کشور تلقي شده است يكي از ايرادهاي وارده به او بود. رسیدگی به این ايراد اینک (پس از مرگ شاه در قاهره در تابستان سال 1359) در دست قاضی «تاریخ» است. گفته شده است که شاه تحت فشار يک دولت قدرتمند (که برنامه داشت بعدا بحرين را پايگاه نظامي خود در منطقه قرار دهد) با انجام رفراندم ـ تنها در بحرين و نه در همه ايران ـ موافقت کرده بود. وي در اين کار به اراده و خواست ايرانيان توجه نکرد.
تظاهرات چهارروزه تهران بر ضد فساد اداري و رواج پارتي بازي و کناره گیری هویدا
سوم تيرماه 1356 (24 ژوئن 1977و سال پیش از انقلاب)، تهران شاهد يك رشته تظاهرات بر ضد برخي از سياستهاي امیرعباس هویدا نخست وزیر وقت و شخص شاه ازجمله گسترش فساد اداري، رواج پارتي بازي و خروج صدها ميليون ارز دلاري هفت تومان از كشور بود. اعتراض و تظاهرات از دانشگاهها آغاز شده و گسترش يافته بود. باوجود مداخله پليس و ساواك ـ تیراندازی و توسل به خشونت، اين تظاهرات به صورت پراكنده تا سه روز بعد ادامه داشت. امیر عباس هویدا 15 مردادماه (یک ماه و 12 روز پس از آغاز تظاهرات) کناره گیری کرد که گفته شده است اعتراض تهرانی ها در هفته اول تیرماه در رفتن او پس از 12 سال و شش ماه از ریاست شورای وزیران بی تاثیر نبود. هويدا پس از اين کناره گيري، وزير دربار شد.
تظاهرات تهران در پي انتشار گزارشهايي (از راديوهاي فارسي زبان كشورهاي ديگر) مبني بر خريد مستغلات فراوان، سهام شرکتها و اوراق بهادار (باوند) از سوي ايرانيان پولدار در اروپا و آمريكا و ديده شدن آنان در قمار خانه هاي خارج و باختهاي سنگين آغاز شده بود. تظاهر كنندگان شعار مي دادند: «غارت ايران بايد متوقف گردد. تبعيض، تبعيض، تبعيض».
دو خبر عادي که انتشار آنها در سال 1357 فعاليت هاي انقلابي را شدت داد: مهريه و فساد
ژوئن 1978 (تيرماه 1357 و در جريان انقلاب) انتشار ترجمه گزارشهاي مربوط به كلاهبرداري هاي يك زن ايراني از جواهر فروشي ها و بانكها در انگلستان كه اعتياد به قمار كردن داشت از رسانه هاي لندن در روزنامه هاي تهران همراه با چاپ عكس او سبب خشم برخي از هموطنان و اعتراض آنان و تشديد فعاليت هاي انقلابي شده بود.
همزمان، انتشار خبري در روزنامه هاي تهران که مهر همسر يک کارخانه دار ميليونها تومان بوده و پرداخت شده است بر شدت اين اعتراضهاي انقلابي افزود زيرا که چنين مهر سنگيني رسم نبود و پرداخت آن هم در توان هرکس نبود. انقلابيون شعار مي دادند که اين اين قبيل پولها، تنها از اجحاف به مردم به دست مي آيد (شعار: شاه حمايت مي کند ... اجحاف به مردم مي کند). اين دو خبر بر خشم مردم معمولي به گونه اي موثر افزوده بود. ساواک موفق شد که از ادامه چاپ و دنباله کردن خبر مهر هنگفت همسر فرد کارخانه دار در روزنامه ها جلوگيري کند ولي نتوانست مانع ادامه ترجمه و انتشار گزارش هاي مربوط به بانوي قمارباز ايراني شود.
در سال 1384 و سه دهه پس از آن وقايع، در خرداد سال 1384، روزنامه هاي تهران گزارش از مهرهاي دهها و صدها ميليون توماني داده و نوشته بودند که سه درصد از زنداني هاي ايران را مرداني تشکيل مي دهند که قادر به پرداخت مهر بسيار سنگين زنان خود نبوده اند. طبق قانون دهه 1370 خورشيدي مهر زناني که ازدواج آنان در سابق ثبت شده، در صورت مطالبه، بر پايه نرخ تورم به روز تبديل و قابل پرداخت است و برخي از آنها بر پايه نرخ سکه طلا تا صدها برابر احتساب مي شود!. اين قانون از همان روز تصويب مورد اعتراض قرار گرفته که چرا ساير ديون را شامل نشده و در نتيجه تبعيض ساز است و بايد لغو و يا اصلاح شود زيرا که قانون اساسي جمهوري اسلامي هيچ حرکت تبعيض آميز را به رسميت نمي شناسد. برخي اين شايعه را پراکنده کرده بودند که نمايندگان وقت با هدف هاي خصوصي اين قانون را که در کشوري ديگر وجود ندارد به تصويب رسانده اند.
طبق قوانين اسلامي، مهر زنان از ديون حال است و هر آن، که اراده کنند مي توانند آن را مطالبه و در صورت استنکاف شوهر و يا عدم استطاعت او به پرداخت، آن را به اجرا بگذارند و تقاضاي توقيف شوهر و اموال او را کنند.

انجام دور دوم انتخابات سال 1384 رياست جمهوري ايران

سوم تيرماه 1384 دور دوم انتخابات رياست جمهوري ايران انجام شد. كل آراء ريخته شده به صندوقها، 27 ميليون و 959 هزار اعلام شده بود. اين نخستين انتخابات رياست جمهور در ايران بود كه به دور دوم راه يافته بود. در دور دوم، هاشمي رفسنجاني رئيس مجلس تشخيص مصلحت نظام و محمود احمدي نژاد شهردار وقت تهران با هم رقابت مي كردند. در دور نخست راي گيري ـ هاشمي رفسنجاني با شش ميليون و 159 هزار راي، اول و احمدي نژاد با پنج ميليون و 710 هزار راي (449 هزار راي كمتر) دوم شده بود. نتايج راي گيري دور دوم، چهارم تيرماه 1384 (روز بعد) اعلام شد كه برنده انتخابات احمدي نژاد بود. (جزئيات در مطالب چهارم تيرماه اين سايت آمده است)
اسناد کودتای 28 مرداد 1332
در واشنگتن اعلام شد که که مديريت سازمان هاي اطلاعاتي آمريکا تصميم گرفته است که اسناد محرمانه «سيا» و عمدتا مربوط به دهه هاي 1950، 1960، و 1970 اين سازمان را از طبقه بندی خارج و در آرشيو ملي جهت مطالعه محققان قرار دهد. اگر اين تصميم عملي شود قاعدتا اسناد مربوط به براندازي 28 امرداد 1332 ايران (کودتای اوت 1853 برضد دولت مصدق) هم باید علني شوند و .... مورخان نوشته اند که آمریکا و انگلستان با کمک ایادی داخلی خود کودتای 28 مرداد تهران صورت دادند.
شبکه تلويزيوني اي. بي. سي. آمريکا که اين خبر را پخش کرد تصوير زير را هم که طراحي کرده بود نشان داد:
Cia.jpg
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 4تیر
خشم خراساني ها از قتل ابومسلم
abumoslem.jpg

تصويري از ابومسلم
20 روزطول كشيد تا خبر قتل ابومسلم خراساني از بغداد به توس (خراسان) برسد و خشم خراساني ها را باعث آيد [منظور خراسان بزرگتر است كه اينك بيشتر اراضي آن در افغانستان، تاجيکستان، ازبكستان و تركمنستان واقع شده اند]. ابومسلم خراساني 5 ژوئن سال 755 ميلادي در بين النهرين (عراق امروز) به تحريك منصور خليفه عباسي ترور شده بود.
قيام هواداران ابومسلم گرچه سرانجام به استقلال ايران انجاميد، ولي در آن ايام به جايي نرسيد. ابومسلم متولد اصفهان كه ژنرالي در خراسان بود در سال 737 ميلادي، پس از تصرف شهر مرو، بر ضد حكومت بني اميه قيام كرد و طي چند نبرد به حکومت آنان پايان داد و خلافت را به عباسيان منتقل ساخت. طولي نکشيد که ابومسلم متوجه شد عباسيان هم در دنياپرستي دست كمي از امويان ندارند و لذا به انتقاد از آنان پرداخت و همين امر باعث شد كه منصور خليفه عباسي احساس خطر كند و او را از ميان بردارد.
انگلستان به آبهاي ايران ناو جنگي فرستاد - اندرز آمريکا به انگلستان، چرا؟
دولت انگلستان چهارم تيرماه 1330 و چند روز پس از انجام خلع يد از آن دولت در صنايع نفت ايران، دستور انتقال اتباع و مهندسان خود را از آبادان به بصره صادر و ناو جنگي «موريسش» را روانه آبهاي ايران كرد كه اين اقدام، احساسات ملي ايرانيان را چنان برانگيخت كه گروهي از خلبانان نيروي هوائي داوطلب حمله انتحاري (كاميكازي) به اين ناو شدند. در همين روز به شناورهاي نيروي دريايي فرمان آماده باش كامل داده شد، چند آتشبار ساحلي به خوزستان منتقل و براي تقويت روحيه مردم، واحدهاي ارتش در تهران و شهرهاي ديگر در خيابانها رژه رفتند و تجهيزات و آمادگي خود را نشان دادند و قرار شد كه اگر تهديد جدي شود، ثبت نام از داوطلبان براي جنگ آغاز و سربازان احتياط (منقضي خدمت) تا سه دوره به زير پرچم احضار شوند.
همين آمادگي سبب شد كه دولت وقت آمريكا به لندن اندرز دهد كه در شرايط موجود به مصلحت نيست برضد «ايران بپاخاسته» دست به اقدام نظامي بزند. نگراني دولت آمريکا عمدتا قرارداد سال 1921 تهران و مسکو بود که دست روسيه را در شرايطي براي انتقال نيرو به ايران باز گذارده بود. دولت آمريکا بعدا با امضاي قرارداد دفاع و امنيت مشترک با ايران (قرارداد دسامبر 1958منعقده در آنکارا، در ايران معروف به قرارداد 14 اسفند 1337 که ظرف يک هفته به تصويب دو مجلس پارلمان ايران رسيده بود) کوشيد تا حقي تقريبا مشابه قرارداد 1921 براي خود به دست آورد. در قرارداد 1958 تاکيد شده بود که مداخله نظامي آمريکا به حمايت از ايران بايد به درخواست قبلي دولت ايران صورت گيرد. ولي در قرارداد 1921، روسيه نيازي به دريافت اجازه از ايران نداشت. قرارداد 1921 در زمان حکومت دکتر مصدق کمک بزرگي به ايران بود تا فکر تجاوز نظامي به ذهن غرب و به ويژه انگلستان راه نيابد.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 5 تیر
قزوین پایتخت و هرات ولیعهدنشین ایران شدند
26 ماه می 1557 شاه طهماسب یکم تصميم گرفت که شهر قزوین پایتخت ایران شود. شاه طهماسب که 54 سال سلطنت کرد اعلام کرده بود که پایتخت کشور پهناور ایران باید به یک فاصله از مرزهای غربی و شرقی باشد تا اخبار سریعا واصل شود. تا آن زمان، شهر تبریز پایتخت ایران بود. شاه طهماسب همچنین تصمیم گرفت که شهر بزرگ هرات، نظر به قدمت و اهمیت، ولیعهدنشین ایران باشد که چنین شد. هرات از آغاز تامین وحدت ایران به دست کوروش بزرگ، ساتراپ نشین ایالت آریا بود و در کتیبه ها و نیز اوستا (مجموعه آموزشهای زرتشت) به صورت «هرایه و» ذکر شده است. این نام از «هری رود = رود زرین = رود زرد» که از کنار این شهر می گذرد گرفته شده است. در طول تاریخ، هرات ـ کانون ادبیات پارسی ـ بارها پایتخت ایران بود.
پایتخت بودن قزوین بیش از 40 سال طول نکشید و شاه عباس یکم پایتخت را به اصفهان منتقل ساخت تا مرکز کشور باشد. قزوین در طول پایتخت بودنش پذیرای دو پناهنده معروف شد؛ همایونشاه امپراتور هندوستان و بایزید پسر سلطان سلیمان امپراتور عثمانی. شاه طهماسب به بهای صلح با عثمانی، بایزید را مسترد داشت و با این عمل خود، خصلت مهمان نوازی ایرانیان را زیر پانهاد و «تاریخ» خودرا نیز خراب کرد.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
روزگار 6تیر
شاه عباس: بحرين را جز با جنگ نمي توان از ايران گرفت ـ اشاره به تاريخچه بحرين
شاه عباس

بيست و هفتم ماه می 1614 شاه عباس یکم پس از دریافت دومين پيام فيليپ پادشاه وقت اسپانيا كه در آن، بار ديگر خواسته بود كه ايران جزيره بحرين را به اسپانيا بسپارد [تا مروارید استخراج کند].
شاه عباس در همان جلسه خطاب به فرستاده پادشاه اسپانيا كه به ديدار وي شتافته بود گفت كه بحرين طبق اسناد موجود و فرهنگ مردم آن جزيي از قلمرو ايران بوده است و وي بر سر قلمرو ايران با كسي مذاكره و مصالحه نخواهد كرد و اگر پادشاه اسپانيا از آن گوشه جهان مدعي بحرين است تنها از طريق جنگ مي تواند آن را از ما بگيرد كه گمان نمي كنم در جهان ارتشي يافت شود كه بتواند با سرباز ايراني مصاف دهد.
شاه عباس در پايان اين ديدار كه تفصيل آن را فرستاده اسپانيا برنگاشته و متن آن موجود است، خطاب به اين فرستاده گفته بود: مهمان نوازي خصلت ماست، ولي اين آخرين بار باشد كه چنين پيامي براي ما بياوري.
شاه عباس سپس درحضور فرستاده اسپانيا به مقامات حاضر در جلسه تاكيد كرده بود كه اگر فرستادگان بعدي اسپانيا حامل چنين پيامي باشند؛ آنان را از بندر محل ورود به داخل ايران راه ندهند. [در آن زمان، به سبب سلطه عثماني بر منطقه مديترانه، اروپاییان براي رسيدن به ايران تنها دو راه داشتند: راه دريا و راه روسيه].
ديديم كه محمدرضاشاه به اصرار خارجي در نيمه دوم دهه 1960 بدون كسب نظر ملت ايران در يك رفراندم، بحرين را كه استان چهاردهم وطن بود از دست داد.
جزیره میش ماهیگ (بحرین) و مناطق غربی خلیج فارس ـ امروزه بخش هایی از کشور سعودی ازجمله منطقه قطیف و نیز کویت ـ تا شکست های نظامی ایران از اعراب مسلمان [در قادسیه، جلولا و نهاوند] بخشی از استان جنوبی ایران بودند. اردشیر پاپکان شخصا از آن مناطق که در «تاریخ باستان» جمعا بحرین نوشته شده اند دیدارکرد و پسرش را [که بعدا به نام شاپور یکم شاه ایران شد] حکومت بحرین داد و شاپور در منطقه قطیف امروز شهری ساخت و نام پدرش را بر آن گذارد. حکومت اسلامی بحرین بعدا به دست قرمطیان (شیعیان سوسیالیست = نوعی مزدکیست) مورد حمایت ایرانیان برانداخته شد. پرتغالی ها در 1521 بر جزیره بحرین و تقریبا همزمان با آن، عثمانی ها بر مناطق غرب خلیج فارس استیلاء یافتند. یک قرن بعد، شاه عباس پرتغالی هارا از خلیج فارس بیرون راند و در دوران سلطنت صفویه، جزیره بحرین زیر نظر فرمانداری بهبهان و از زمان زندیه از بوشهر اداره می شد. در سال 1797 طایفه الخلیفه وابسته به قبیله بنی عتبه که به قطر مهاجرت کرده بود از الزباره [واقع در شمال غربی قطر] به جزیره بحرین منتقل و حکومت را به دست گرفت و رئیس این طایفه که با ناامنی و مخالفت رو به رو شده بود در 1820 با انگلیسی ها که در خلیج فارس به بهانه مبارزه با تجارت برده و دزدان دریایی فعال شده بودند قرارداد امضاء کرد و بحرین تحت الحمایه انگلستان شد که این تحت الحمایگی ـ برغم ادامه دعاوی ایران تا سال 1971 ادامه داشت. در طول این مدت، نمایندگان انگلستان در بحرین «مستشار امیر» خطاب می شدند که معروفترین این مستشاران «سر چارلز دی. بلگریو» است که از 1926 تا 1957 این سمت را برعهده داشت. او نخستین مقامی است که پیشنهاد کرد نام خلیج فارس [که در نقشه های جغرافیایی عهد باستان؛ دریاتی هچا پارس ای تی = دریایی که از پارس آید درج شده است] پس از 25 قرن به خلیج عربی تغییر داده شود. جزیره بحرین از سال 1932 دارای نفت شده است.
انحصاري شدن معاملات قند و شكر در ايران
قانون انحصار معاملات قند و شكر در دست دولت كه يكم خرداد 1304 با هدف تثبيت بها و زمينه آن در بازار به تصويب مجلس رسيده بود از روزي چون امروز در 82 سال پيش به اجرا گذارده شد.
اين قانون به دليل حفظ منافع مردم (مصرف كنندگان) از قوانين خوب ايران بشمار مي رود. دولت هايي كه با نظام «سرمايه داري خالص» اداره مي شوند به ويژه آمريكا، پس از جنگ جهاني دوم همواره تلاش كرده اند كه اين انحصارات در كشورهاي ديگر از ميان برود. به گواه «تاريخ» فساد و بوروكراسي دولتي در اين كشورها، به اين فشار خارجي كمك كرده است.
نخستين چاه ايران به نفت رسيد و دشواري ها آغازشد
از به نفت رسيدن نخستين چاه در ايران به نفت در منطقه مسجد سليمان ( 27 مه 1908) 99 سال گذشت. اين چاه با رسيدن به نفت ، دشواري هاي تازه اي هم براي ايرانيان به همراه آورد!. امتياز نفت ايران از نخستين سال قرن بيستم در اختيار انگليسي ها بود. درست ربع قرن پس از رسيدن نخستين چاه مسجد سليمان به نفت (هفتم خرداد 1312 = 28 مه 1933) مجلس تنها با هشت راي مخالف و ممتنع تمديد قرارداد نفت را كه امتياز آن در انحصار انگلستان بود تصويب كرد. هجده سال بعد در همين روز (7 خرداد 1330) به مناسبت سالروز تصويب اين قرارداد، ايران شاهد بزرگترين تظاهرات تاريخ خود تا آن زمان بود و تظاهركنندگان ضمن محكوم كردن اين اقدام مجلس خواستار محاكمه و مصادره اموال آن دسته از نمايندگان ــ چه مرده و چه زنده ــ شدند كه به اين قرارداد راي موافق داده بودند. مردم شعار مي دادند: سالروز «تصويب خيانت».
سناتور ابوالفضل لساني (حقوقدان) نفت را طلاي سياه و آفت جان ملل دارنده آن خوانده و نوشته است: كشورهاي دارنده نفت، به ويژه آنهايي كه نيروي دفاعي قابل ملاحظه ندارند تا آخرين قطره نفت قرباني دولتهاي قدرتمدار خواهند بود كه هركدام مي كوشند اين شريان حيات اقتصاد جهان را به دست داشته باشند تا قدرت دراختيارشان باشد و هرچه زمان بگذرد، به سبب افزايش وسائل نيازمند به نفت، اين طلاي سياه ارزشمندتر و عزيزتر خواهد شد و دارنده آن در معرض خطر بيشتري خواهد بود.
استقرار آمريكا در خليج فارس از نيمه دهه 1980، و اشغال نظامي عراق در دهه اول قرن 21 به همين دليل بوده است.
آغاز بکار مجلس شورای اسلامی
ششم خرداد 1359 (27 مي 1980) نخستين دوره مجلس شورای اسلامی ـ که ششم خرداد 1389 سی ساله شده است ـ در تهران و در ساختمان سنای سابق آغاز بكار كرد. تا آن زمان وظيفه قانونگذاري عملا برعهده شوراي انقلاب بود.
قضاوت تاريخي درباره يك پارلمان برپايه جامعيت و به دور از تبعيض بودن قوانيني است كه به تصويب مي رساند و نيز نظارت دائمي بر اجرا و رعايت كامل آنها و رسيدگي به شكايات مردم و اعلام نتايج اين رسيدگي در رسانه هاي همگاني است.
 

Sea Girl

متخصص بخش تاریخ
وزگار 7تیر

پايان جنگ ايران و ليدي - ماجراي خورشيد گرفتگي - انتقال کردها به عراق و ترکيه
خورشيد گرفتگي 28 ماه مي سال 585 پيش از ميلاد باعث شد که جنگ طولاني ايران و کشوري ليدي (قسمتي از آناتولي مرکزي و غربي تا اژه و مديترانه به پايتخي سارد = سارت) پايان يابد و يک ماه بعد به فيصله اختلافات بيانجامد. طالس دانشمند يونان قديم وقوع اين خورشيد گرفتگي را پيش بيني و تاريخ دقيق آن را به دست داده بود که يک ماه پيش از رويداد به اطلاع پادشاه ليدي رسيده و وي بر پايه اين پيش بيني به ايرانيان اخطار کرده بود که ادامه جنگ باعث خشم خدايان خواهد شد و انسان را از نور خورشيد محروم خواهند کرد.

توضيح مولف سايت:

- يك خواننده اين سايت در ماه مي 2005 سئوال كرده است كه براي خسوف سال 585 پيش از ميلاد كه منجر به آتش بس جنگ ايران و ليدي شد، سه «ماه» متخلف به دست داده شده است: 28 آوريل، 28 يا 29 مي، و 29 ژوئن سال 585 پيش از ميلاد، كدام «ماه» درست است؟.
پاسخ مولف: هوخشترا (هوخشتره)، شاه وقت ايران غربي كه پايتختش شهر همدان بود، پس از متحد شدن با «نبوپولاسر» رئيس كشور بابل و انهدام آشوريان به پايتختي نينوا (نينوه) درصدد جنگ با كشور ليدي (قسمتي از آناتولي به پايتختي شهر سارد) برآمد. اختلافات مرزي باعث اين جنگ شده بود. ميدان اين جنگ طولاني ساحل رودخانه «هاليس» بود.
«طالس» دانشمند يوناني از مردم «ميلتوس» كه سرزمين او به تصرف «الياتس» پادشاه وقت ليدي آمده بود طبق محاسبات خود پيش بيني کرده بود که در فلان روز ( پس از تطبيق تقويم ها: 28 ماه مي سال 585 پيش از ميلاد) خورشيد خواهد گرفت و جهان تاريک خواهد شد. پادشاه ليدي که بعدا ميلتوس را متصرف شده بود 28 اپريل (يک ماه پيش از وقوع) توسط ميلتوسي هاي دربار خود از اين پيش بيني آگاه شده بود كه 30 روز بعد خورشيد گرفتگي روي خواهد داد. اين پادشاه براي ترسانيدن ايرانيان از خشم خدايان و پايان دادن به جنگ و بازگشت، به آنها اخطار کرده بود که اگر جنگ را ادامه دهند، خدايان 30 روز بعد خورشيد را تاريک خواهند کرد که ايرانيان آن را تا روز وقوع باور نکردند و جدي نگرفتند. ايرانيان يکتاپرست بودند و به خايان متعدد اعتقاد نداشتند
اين خورشيد گرفتگي روز 28 و طبق برخي نوشته ها روز 29 ماه مي اتفاق افتاد و ايرانيان كه درستي ادعاي «الياتس (در حقيقت پيش بيني طالس كه نخستين پيش بيني علمي و درست از اين دست در طول تاريخ بود)» را ديدند دست از جنگ كشيدند و به مذاكره نشستند تا خطوط مرزي را از طريق مسالمت آميز تعيين كنند.
اين مذاكرات يك ماه طول كشيد و قرارداد صلح 29 ژوئن امضا شد و مسير رودخانه «هاليس» مرز دو كشور قرار گرفت.
اين تاريخها را مورخين پس از تطبيق تقويم ها به دست آورده اند و برخي از آنها يك روز باهم اختلاف دارند.
مورخان مرگ هوخشترا را هم در سال 585 پيش از ميلاد نوشته اند. وي پس از انهدام آشوريان بين النهرين ( مزوپوتاميا ـ قسمتي از عراق امروز)، شماري از اتباع خود (ايرانيان از طايفه ماد) را به شمال عراق امروز كوچ داد و برجاي آنها نشانيد كه به آشوريان مجال احياء امپراتوري خود را ندهند و كردهاي عراقي فرزند زادگان همان مهاجران ايراني 26 سده پيش هستند كه ريشه زبان، نام ها و فرهنگشان را حفظ كرده اند. آشوريان همنژاد عرب و اسرائيليان بوده اند. هوخشترا پس از توسعه مرز خود تا رودخانه هاليس، همان سياست را تكرار كرد و شمار زيادي از اتباع ايران را از داخل كشور به آناتولي شرقي و جنوبي كوچانيد كه كردهاي تركيه امروز را تشكيل مي دهند و از آنان خواست كه با ارمنيان منطقه (ساكنان شرق آسياي صغير ـ آناتولي شرقي) كه با طوايف ايراني از يك ريشه و نژاد هستند روابط دوستانه داشته باشند.
افتادن سیرانائیکا (لیبی شمال شرقی) به دست ایران دوران هخامنشیان ـ نگاهی کوتاه به گذشته لیبی
یک ستون از سپاه اعزامی ایران که برای رسیدن به مناطق یونانی نشین ساحل جنوبی مدیترانه (لیبی کنونی) مسیر شمالی تری را در پیش گرفته بود در ماه می سال 524 پیش از میلاد تصرف ناحیه سیرانائیکا Cyrenaica (لیبی شمال شرقی و امروزه شامل شهرهای متعدد ازجمله بنغازی، المرج، البیضاء، اجدابیا، طُبرُق و درنه) را تکمیل کرد. ستون دیگر این سپاه که راه کوتاهتر صحرارا در پیش گرفته بود در واحه سیوا (سیوأه = سیوه) گرفتار توفان شن شد و از میان رفت. کمبوجیا (کامبوزیا ـ کامبیز) شاه وقت ایران که مصر را تصرف و در جنوب این کشور اقامت داشت این سپاه را مامور تصرف شمال غربی کرده بود. در جریان تصرف سیرانائیکا؛ مناطق پنتاپولیسPentapolis (سیرنCyrene = برقه)، Euresperides (بنغازی)، بالاگرائه Balagrae (البیضاء)، آپولونیا Apollonia، توکرا = توکره (aucheira – Tocra) و هرتا بر قلمرو ایران افزوده شدند. یک یکان از این ستون در جهت جنوب (صحرای لیبی) تا آمونیوم (Ammoniumشهری به نام خدای آمون ـ خدای ماه) پیش رفت و این ناحیه را متصرف شد و قوم لیبو Libu تابعیت ایران را پذیرفت.
دیدار ناوگان ایران از بنادر سیرانائیکا [طُبرق و بنغازی امروز] در سال 339 پیش از میلاد [دوران پادشاهی اردشیر سوم ـ شاه هخامنشی ایران] ثابت می کند که این مناطق هنوز در کنترل ایران بودند. اردشیر سوم در همین سال دستور حمله دیگری به یونان را صادرکرده بود. بنادر صور (تور)، صیدا (سیدون) و جزیره قبرس (کوپروس Kypros= Kuppros =Cyprus) پايگاههای دریایی ایران در مدیترانه بودند. به علاوه، کشتی های ایران می توانستند از خلیج فارس به مدیترانه، از طریق آبراه دریای سرخ ـ رود نیل نیروی مسلح منتقل کنند. این آبراه به تصمیم داریوش بزرگ ساخته شده بود.
طبق نوشته های هرودوتوس (هِرودوت) ـ مورخ یونانی و محاسبات تقویمی، در سال 515 پیش از میلاد در Euresperides (بنغازی امروز) یک شورش داخلی برضد دولت هخامنشی ایران روی داد که نیروهای ایرانی اعزامی از مصر آن را فرو نشاندند و درپی آن دولت ایران خودمختاری مشروط بیشتری به اتباع لیبیایی خود داد.
دولت هخامنشیان در تقسیمات کشوری خود، مناطق متصرفی شمال شرقی لیبی را بر مصر اضافه کرده و یک ساتراپی (استان = ایالت) ایران قرارداده بود. این تقسیمبندی (ضمیمه بودن شمال شرقی و شرق لیبی به مصر) در دوران اسکندریان و تا زمان تکمیل سلطه رومیان بر مصر (نیمه قرن یکم پیش از میلاد) به همان ترتیب ادامه داشت. حکومت اسلامی از نیمه قرن هفتم میلادی و همزمان با تکمیل سلطه بر ایران، شمال آفریقا را هم متصرف شد. مصر و لیبی در 1517 به تصرف امپراتوری عثمانی درآمد و ایتالیای یکپارچه شده که خودرا جانشین امپراتوری روم می دانست در سال 1911 عثمانی را شکست داد و لیبی را متصرف شد و لیبی تا سال 1942 در کنترل ایتالیا بود که در این سال انگلستان که از دیرزمان چشم به لیبی داشت آن را متصرف شد و در سال 1951 [به دلایلی] آن را به یک شیخ دست نشانده به نام اِدریس سِنوسی داد که سلطنت این سلطان در یکم سپتامبر 1969 با کودتای معمّر قذّافی و نظامیان همدست او برانداخته شد. قذّافی پایگاه هوایی آمریکا در لیبی را برچید و دوران طولانی دشمنی دو دولت آغاز شد. دوستی قذافی با مسکو و شروع به فراهم آوردن ابزار و مواد ساخت سلاحهای اتمی ـ شیمیایی بر این خصومت افزود. پس از فروپاشی شوروی، قذافی از منتقدان علنی «بی خاصیت شدن اتحادیه عرب» دفعتا خودرا تنها دید و لذا به غرب نزدیک شد و تجهیزات و مواد اولیه ساخت اسلحه اتمی ـ شیمیایی را که تهیه کرده بود به آمریکا فرستاد، پول اضافی لیبی (32 میلیارد دلار) را در آمریکا سپرده کرد و در عوض، این دولت هم لیبی را از فهرست کشورهای حامی تروریسم حذف کرد. ولی، پس از آغاز اعتراضات خیابانی اوایل سال 2011 در سیرانائیکا [که ریشه آنها هنوز روشن نیست] ورق برگشت خورد و سه دولت بزرگ سازمان نظامی اتلانتیک شمالی (ناتو ـ تنها اتحادیه نظامی جهان که دشمن بالفعل هم ندارد!) برای برکنارکردن رژیم قذافی بپاخاستند؛ لندن و پاریس پیشنهاد حمایت نظامی از غیرنظامیان (!) لیبی را به شورای امنیت دادند که به نام قطعنامه 1973 تصویب شد که با تحریف عبارات آن تاکنون سوء استفاده های متعدد بعمل آمده [شهر تریپولی = طرابلس و مناطق مسکونی دیگر بمباران شده، شماری غیرنظامی از جمله یکی از پسران قذافی کشته شده و ... که نقض غرض از قطعنامه اند]. سران سه دولت (آمریکا، انگلستان و فرانسه) ضمن سخنانی علنا و رسما خواستار کنار رفتن قذافی شده اند. [که بسیاری از اندیشمندان و مفسران، این اقدام را مغایر اصول دمکراسی و حاکمیّت ملی خوانده اند]. انتقاد توده ها از چین و روسیه است که این قطعنامه مغایر منشور ملل و اصول دمکراسی و حاکمیت ملّی را «وتو» نکرده بودند. وضعیت لیبی یک بار دیگر این فرضیه را ثابت کرد که برغم نطق و مصاحبه، مقام های انتصابی و انتخابی (در 192 کشور جمعا 150 هزار نفر) عملا (در باطن) با هم متحدند تا به آقایی بر هفت میلیارد نفوس کره زمین ادامه دهند. با حذف قذافی، تنها پنج ـ شش کشور نه چندان بزرگ باقی خواهند ماند که مقامهای آنها خارج از این اتحاد باطنی (نه رسمی و علنی) هستند؛ ونزوئلا، بولیوی، کوبا و ....
ابتكار نظامي اشكانيان
مولفان تاريخ هاي نظامي «ماه مي سال 235 پيش از ميلاد» را زمان آغاز تاكتيك نظامي تازه اي نوشته اند كه ارتش دولت نوپاي اشكاني ايران آن را بر ضد سلوكي ها (جانشينان اسكندر مقدوني) بكار گرفت. از اين تاكتيك قرنها استفاده شد. برپايه اين تاكتيك، دسته هاي سوار سبك اسلحه، نيروي دشمن را با جنگ و گريز به ميداني كه از پيش تعيين شده بود و واحدهاي اصلي ارتش ايران در آنجا کمين کرده و آماده جنگ بودند مي كشاندند و به دست آنان مي سپردند تا درهم بكوبند. اين تاكتيك در نخستين آزمايش پيروز شد و تيرداد، شاه وقت تا پايان مي اين سال بر سلوكي ها غالب آمد.

پيشنهاد بركناري اردوان چهارم به سناي ايران
به نوشته مورخان رومي، بركناري اردوان چهارم در جلسه 28 مي سال 81 ميلادي مهستان (سناي ايران) از سوي تني چند از بزرگان كشور پيشنهاد شد. بحث درباره اين پيشنهاد مدتها طول کشيد و بالاخره به راي گيري گذاشته شد و مهستان راي به بركناري اردوان چهارم از شاهي ايران داد.
در زمان اشكانيان انتخاب و بركناري شاه از اختيارات مهستان بود كه اردشير بنيادگذار دودمان ساساني اين قاعده را موقوف ساخت.
خط تلگراف برلين ـ تهران
كمپاني آلماني زيمنس 28 مي 1868 اعلام كرد که كار كشيدن خط تلگرافي را كه از برلين آغاز مي شود تا تهران ادامه خواهد داد. اين خط قرار بود از خاک امپراتوري روسيه (روسيه و قفقاز) بگذرد، و از طريق تبريز به تهران برسد. در آن زمان لهستان نيز در قلمرو روسيه قرارداشت.
تصويب خيانت ـ تمديد قرارداد انحصار نفت تنها با هشت راي مخالف و يا ممتنع!
هفتم خرداد 1312 (28 مي 1933) مجلس (پارلمان ايران) تنها با هشت راي مخالف و ممتنع پيشنهاد تمديد قرارداد نفت را كه امتياز آن در انحصار انگلستان (بي پي) بود تصويب كرد و به اين ترتيب، اين قرارداد استعماري براي 60 سال ديگر اعتبار يافت. هجده سال بعد در همين روز (7 خرداد 1330) به مناسبت سالروز تصويب اين قرارداد، ايران شاهد بزرگترين تظاهرات تاريخ خود تا آن زمان بود و تظاهركنندگان در قطعنامه خود ضمن محكوم كردن اين اقدام مجلس خواستار محاكمه و مصادره اموال آن دسته از نمايندگان ــ چه مرده و چه زنده ــ شده بودند كه به اين قرارداد در سال 1312 راي موافق داده بودند. مردم شعار مي دادند: سالروز «تصويب خيانت».
ملت ايران در سال 1329 اين قرارداد را لغو کرد که ديديم پس از براندازي 28 امرداد 1332 مارا مجبور به پرداخت غرامتي سنگين کردند و نفت را هم عملا به کنسرسيومي از کمپاني هاي بلوک غرب دادند و آمريکا نيز در آن صاحب سهم شد.
 
بالا