افسر قاجار :
بيپرده به بيني رُخ معشوق ازل را
آنروز كه از پردهي پندار، درآئي
بيدل :
بيدل از اميد خلد قطع تو هم خوش است
جز دل آسوده نيست باغ ارم داشتن
بيدل :
بيدل از شب پره كيفيت خورشيد مپرس
حق نهان نيست، ولي خيره نگاهان كورند
بيدل :
بيدل به سعد و نحس جهان نيست كار ما
طفلان دلي به شنبه و آدينه بستهاند