ahmadfononi
معاونت انجمن
کوچه های دلم خیلی خلوته تنها دارم قدم میزنم
کوچه های دلم خیلی خلوته تنها دارم قدم میزنم دیواره هاش همه ترک خوردست یواش یواش میگذرم تا میرشم به کوچه یتنهایی صافه صافه اینقده از اینجا رد شدم که دیگه میدونم چقدر ادامه داره هیچ وقت فکر نمی کردم دل کسی رو بشکنم همش به این جور آدما نفرین بار میکردم
اما الان همه نفرینا رو باید باره خودم کنم من که یه عشق خاموش دشتم چرا می خواستم یه عشق دیگه رو روشن کنم که وقتی اون قبلی روشن شد دومیروخاموش کنه
احساس بدی دارم انگار کله دنیا رو سرم خراب شده دیگه به خودم اعتماد ندارم
خدا جون میبینی اینقلبهمنه همونقلبیکه خیلیا می گفتن مهربون وبزرگه اما دیدی با نا مهربونیه تمامعشق خودشو می خواست فراموش کنه و عشق یکی دیگروبه بازیگرفت بعدش دلشو شکوند این قلب دیگه قلب بشو نی الان پر از نفرت ازخوده خیلی تنها شدم خیلی.........
کوچه های دلم خیلی خلوته تنها دارم قدم میزنم دیواره هاش همه ترک خوردست یواش یواش میگذرم تا میرشم به کوچه یتنهایی صافه صافه اینقده از اینجا رد شدم که دیگه میدونم چقدر ادامه داره هیچ وقت فکر نمی کردم دل کسی رو بشکنم همش به این جور آدما نفرین بار میکردم
اما الان همه نفرینا رو باید باره خودم کنم من که یه عشق خاموش دشتم چرا می خواستم یه عشق دیگه رو روشن کنم که وقتی اون قبلی روشن شد دومیروخاموش کنه
احساس بدی دارم انگار کله دنیا رو سرم خراب شده دیگه به خودم اعتماد ندارم
خدا جون میبینی اینقلبهمنه همونقلبیکه خیلیا می گفتن مهربون وبزرگه اما دیدی با نا مهربونیه تمامعشق خودشو می خواست فراموش کنه و عشق یکی دیگروبه بازیگرفت بعدش دلشو شکوند این قلب دیگه قلب بشو نی الان پر از نفرت ازخوده خیلی تنها شدم خیلی.........