• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

رد پای احساس...

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
تنهاییم را با تو قسمت می کنم سهم کمی نیست
گسترده تر از عالم تنهایی من عالمی نیست ..............
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
Love_Time_by_glamz.jpg


بهانه هم اگر میگیری

بهانه ی مرا بگیر

من تمامِ خواستن را وجب کرده ام

هیچ کس به اندازه ی کافی‌ عاشق نیست

و هیچ کس

هیچ کس به اندازه ی من عاشقِ تو و بهانه‌هایِ تو نیست



نیکی‌ فیروزکوهی
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
در سزمین من و تو مردیست
با رخت‌های سرخ، صورتی خندان، خبر می‌دهد از آمدن روز‌های جدید
در سرزمین تو سپید روست از برف زمستان
در سرزمین من رو سیاه از ذغال‌های مانده از سرما
در سرزمین تو پیر است و در سرزمین من جوان
گونی قرمز هدیه بر دوش می‌کشد برای شما
و برای ما دایره در دست با رقص و آواز می‌آید
در سزمین تو میان برف‌های سپید، در سرزمین من میان شکوفه‌هاست گاه آمدنش
تو آواز می‌خوانی از شادمانی خویش
رخت‌های نو به تن می‌کنی از شوق بودنش
شبیه همانی که در سرزمین من است
تو از دست‌های پیر او هدیه می‌گیری
و من از دست‌های مهربان پدر
تو بر درخت کاج نور می‌آویزی
و من آینه بر سفره‌ قلم‌کار اصفهان
برای هر دوی ما شیرین است
برای هر دوی ما رویایی است
صدای ناقوس می‌آید
برای هر دویمان آرزو‌های خوب کن
برف می‌بارد
نیمه شب است
سال نو آمد

 
آخرین ویرایش:

shomaligirl

کاربر ويژه
پاسخ : تو را دوست مي دارم

مهم نیست که آخر ِ دنیاست خانه ات ،

مهم من و این قدم هاست !

که تا به تو نرسد ،



آرام نمی گیرد ! :بغل:
 
آخرین ویرایش:

shomaligirl

کاربر ويژه
پاسخ : تو را دوست مي دارم

از نگاهـــ❤ــــت تا دلـــ❤ــــم

رنـــ❤ــــگین کـــ❤ــــمان گـــ✿ـــل می کـــند .

با تـــ❤ــــو بایـــ❤ــــد مـــ❤ــــثل بـــ❤ــــاران

حـــ❤ــــرف زد ! :دوست:
 

mary.brayant

کاربر ويژه
همه انچه جمع کردم بر باد رفت و همه انچه بخشیدم مال من ماند.
انچه
که بخشیدم هنوز با من است و انچه که
جمع کردم از دست رفت
 
آخرین ویرایش:

sinareza

متخصص بخش ادبیات
لحظه ای

در آغوشت می گیرم

تو می روی

وبوی سیب

در دست هایم

می ماند
 
آخرین ویرایش:

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
بودنت تنها نيست
تو خدا را داری
و من آرامش چشمان تو را

 
آخرین ویرایش:

sinareza

متخصص بخش ادبیات
نشانی مرا اگر خواستی

همینجا هستم

پشت مانیتوری که نمیتواند مرا به تو برساند
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
_the_rose_by_Alraunie.jpg


هر بار در شوق دیدارت
گویا
نسیمی در باغچه ی دل شروع به وزیدن کرده
و دردها را آرام می کند.
رویاها پر رنگ تر می شوند

می توانی
شمیم احساسم را بر روی گلبرگ های شقایق بشنوی
و دل سرمست از...
نغمه ی پایان کهکشان انتظار
حال
گرداب خاطره های با تو
ثانیه ها را اسیر خود می سازند
و چشم ها در امتداد جاده
بی قرار برای به تصویر کشیدن آغوش مهربانی


رضا"رهگذر غریب"​
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
وقت سوار شدن به تاکسی

شدیداً به تو فکر می کردم


1000 تومانی را کرایه دادم


گفتم: دو نفر!
 

شبگرد

کاربر ويژه
تمام مزرعه را مترسکهاخوردند .....

بیچاره کلاغها زیر بار تهمت سیاه شدند....!!
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
مدیونم
به هوای گرم اینجا
که لرزش تب سردم را از وجودم می کاهد

مدیونم
به درختهای سبزی که
چشمانم را به ارامش دعوت میکنند

مدیونم
به پرنده ای که بی حوصله حتی
آواز می خواند

مدیونی
به من
برای روزی که بدون فکر
همه ذهنت را خلاف واقعیت من
متمرکز کردی

مدیونم به تو
برای اینهمه حس زیبایی که در دلم مینشانی
به مهر


راشین ایرانی​

351215_BWMAEW6b.jpg
 

مهشید

کاربر ويژه
از ظهر تا غروب طول کشید
دشتی را شخم زدم
تا دفنش کنم
بد عادت شده بود
جلوتر از من راه می رفت تا زودتر به تو برسد؛
سایه ام را می گویم
که خواب دیده بود
تو به دیدارش آمده ای.
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
زودتر از من
شال و کلاه می کند
بیقرارِ قرارِ دیدارِ تو می شود
دست و پایش را گم می کند...
دخترک عجولی ست
دل بی تاب من
وقت ملاقات تو!
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
ایمان من درخت تنومندی‌ست
وقتی که از زمین دست تو می‌رویم

فروغ رئوفی​

15mhf80.jpg
 
بالا