تو کجایی سهراب؟
آب را گل کردند، چشم ها را بستند و چه با دل کردند...
وای سهراب کجایی آخر؟...
زخم ها بر دل عاشق کردند، خون به چشمان شقایق کردند!
تو کجایی سهراب؟
که همین نزدیکی عشق را دار زدند، همه جا سایه ی دیوار زدن!
وای سهرابدلم را کشتن!!
زیبا ترین حرفت را بگو
شکنجه پنهان سکوتت را آشکار کن
و هراس مدار از آن که بگویند
ترانه ئی بیهوده می خوانید
چرا که ترانه ی ما
ترانه ی بیهودگی نیست
چرا که عشق
حرفی بیهوده نیست...
تنهایی ؟بدون من" تنها" در اوج با تو بودن" تنها" به فکر تو" تنها" شعروسرودن" تنها" آمدم در یادت "تنها" تا تنهاییت را معنا کنم شاید لحظه ای درکم کنی اما همه چیز گذراست حتی من که "تنهایم"