الهه خورشید
متخصص بخش خانه و خانواده
کیستم من یارب ؟
در کویری سوزان
این همه مجهولم ......
می شود قطره ی آبی را یافت در دل داغ کویر ؟
چشم پرسان و دوان , دور را می پاید ...رد پای آبی , دور دستها پیداست
می روم رقص کنان
شاید آبی باشد , تا به روی عطش سینه بریزم مشتی ....
تشنه تر می رسم اما افسوس , حقه ای بیش نبود
مست و مغرور سرابی مکار , ایستاده است به من می خندد ......
چکنم بار خدایا تو بگو , در کدامین سایه , ساعتی تشنگی خویش فرو بگذارم ؟
در نمازم همه روز, در دعایم همه شب , ولی افسوس دلم با من نیست .
هاتفی گفت برو , سفر آغاز نما ......
چشم بر راه بدوز .... پشت سر را منگر ...
در همین نزدیکی , باغ هایی است مشجر با عشق ...
کوله بارم بر دوش ,
روح نا آرامم ، روزگاریست پریشان احوال , پای در زنجیر است ...
ساقی مست کجاست ؟
تشنه جام شراب اویم
هااای ای ساقی شب
تشنه ی جام مِی بی خودی ام
روح سردم حیران
زندگی دربدری است ......
دردهایم به تو محتاج ترند ...
پیش از آنی که قدح های شراب ، بشکند ساحت افکار مرا , کمکم کن ساقی
کعبه عشق کجاست ؟
کمکم کن ساقی .....
در کویری سوزان
این همه مجهولم ......
می شود قطره ی آبی را یافت در دل داغ کویر ؟
چشم پرسان و دوان , دور را می پاید ...رد پای آبی , دور دستها پیداست
می روم رقص کنان
شاید آبی باشد , تا به روی عطش سینه بریزم مشتی ....
تشنه تر می رسم اما افسوس , حقه ای بیش نبود
مست و مغرور سرابی مکار , ایستاده است به من می خندد ......
چکنم بار خدایا تو بگو , در کدامین سایه , ساعتی تشنگی خویش فرو بگذارم ؟
در نمازم همه روز, در دعایم همه شب , ولی افسوس دلم با من نیست .
هاتفی گفت برو , سفر آغاز نما ......
چشم بر راه بدوز .... پشت سر را منگر ...
در همین نزدیکی , باغ هایی است مشجر با عشق ...
کوله بارم بر دوش ,
روح نا آرامم ، روزگاریست پریشان احوال , پای در زنجیر است ...
ساقی مست کجاست ؟
تشنه جام شراب اویم
هااای ای ساقی شب
تشنه ی جام مِی بی خودی ام
روح سردم حیران
زندگی دربدری است ......
دردهایم به تو محتاج ترند ...
پیش از آنی که قدح های شراب ، بشکند ساحت افکار مرا , کمکم کن ساقی
کعبه عشق کجاست ؟
کمکم کن ساقی .....