• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

رد پای احساس...

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
کیستم من یارب ؟
در کویری سوزان
این همه مجهولم ......
می شود قطره ی آبی را یافت در دل داغ کویر ؟
چشم پرسان و دوان , دور را می پاید ...رد پای آبی , دور دستها پیداست
می روم رقص کنان
شاید آبی باشد , تا به روی عطش سینه بریزم مشتی ....
تشنه تر می رسم اما افسوس , حقه ای بیش نبود
مست و مغرور سرابی مکار , ایستاده است به من می خندد ......
چکنم بار خدایا تو بگو , در کدامین سایه , ساعتی تشنگی خویش فرو بگذارم ؟
در نمازم همه روز, در دعایم همه شب , ولی افسوس دلم با من نیست .
هاتفی گفت برو , سفر آغاز نما ......
چشم بر راه بدوز .... پشت سر را منگر ...
در همین نزدیکی , باغ هایی است مشجر با عشق ...
کوله بارم بر دوش ,
روح نا آرامم ، روزگاریست پریشان احوال , پای در زنجیر است ...
ساقی مست کجاست ؟
تشنه جام شراب اویم
هااای ای ساقی شب
تشنه ی جام مِی بی خودی ام
روح سردم حیران
زندگی دربدری است ......
دردهایم به تو محتاج ترند ...
پیش از آنی که قدح های شراب ، بشکند ساحت افکار مرا , کمکم کن ساقی
کعبه عشق کجاست ؟
کمکم کن ساقی .....
 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
آدم های دنیــــای من،

فعل هایی را صــرف می كنند كـــه

.
.

برایشـــان صرف داشته باشـــد. . . !!!!
 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
نگران نباش
حال دلم خوب است !!!
…نه از شیطنت های کودکانه اش خبری هست
نه از شیون های مداومش ، به وقت ِ خواستن ِ تو …
آرام
جوری که نبینی و نشنوی
گوشه ای نشسته ،
و رویاهایش را به خاک می سپارد
 

مهشید

کاربر ويژه
برایت آسمانی خواهم کشید
پر از ستاره های همیشه نورانی
تو در کنار من روی ابرها
من غرق آن همه مهربانی
 

مهشید

کاربر ويژه
و
درخت هم که باشی
من
دارکوبی می شوم
...
که هفتاد و سه بار
در دقیقه
تو را می بوسد......
 

مهشید

کاربر ويژه

من مرده ام ..
بـه نسیــــم خـــــاطره ای
تکانــــی می خورم
همیـــــن
 

مهشید

کاربر ويژه
همیشه در ریاضیات ضعیف بودم
سالهاست
دارم حساب میکنم
چگونه من بعلاوه تو
شد فقط من ؟
 

مهشید

کاربر ويژه
” سـرد اسـت و مـن تـنهایـم “

چـه جمـلـه ای !

پــــُر از کـلیـشه ...

پـــُـر از تـهـوع ...

جـای گـرمی نـشستـه ای و می خـوانـی :

” ســرد اسـت “...

یـخ نمـی کنـی ...

حـس نـمی کنـی ...

کـه مـن بـرای نـوشتـن همیـن دو کلمـه

چـه سرمایـی را گـذرانـدم ...
 

مهشید

کاربر ويژه
نگران نباش
نمی شود دوستت نداشت
لجم هم که بگیرد از دستت
دفترچه ی خاطراتم
پر از فحش های عاشقانه میشود!!!...
 

شبگرد

کاربر ويژه
و همين بود عاشقي

با نگاهي

در امتداد قلبهاي پر اصطراب

و همين بود عاشقي

با سكوتي

در امتداد لبهاي بي سخن
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



پابرهنه

تا کجا دویده ای

که این همه گل

شکفته است؟
 

taha moien

کاربر ويژه
پاسخ : دلانه

زمان می گذرد و در انتهای راه می فهمی چقدر حرف نگفته دردل باقی ماند

حرفهایی که می توانست راهی به سوی عشق باشد

حرفهای نا تمامی که در کوچه های بن بست زندگی اسیرند

ناگهان لحظه غربت می رسد و تو در میابی که چقدر زود دیر شده

به تکاپو می افتی ....در غربت بیابان و در کوچ شبانه پرستوها

در لحظه وصال موج و ساحل دنبال عشق می گردیژ

دیر شده خیلی دیر

هر روز دوست داشتن را به فردا می انداختی و حالا می بینی دیگر فردایی وجود ندارد

سالها چشمت را به رویش بسته بودی و نمی دانستی

و یا شاید نمی فهمیدی

امروز حقیقت را باور می کنی....

اما افسوس که زودتر از آنچه فکر می کردی دیر شده
 

مهشید

کاربر ويژه
دلم همون سیبی را خواست که تو خواستی
تازه فهمیدم حسودی از دل شروع می شود!
 

مهشید

کاربر ويژه
مي بخشم كساني را كه هر چه خواستند
با من
با دلم
با احساسم كردند
...
و مرا در دور دست خودم رها كردند
پروردگارا به من بياموز
آهي نكشم
براي كسانيكه دلم را شكستند
 

مهشید

کاربر ويژه
هـی . . .
کـمـی آهـسـتـه تـر . . .
من هـم از هـیـاهـوی ایـن زمـیـن . . .
از هـق هـق دروغ هـایـم خـسـتـه ام . . .
کـمـی آهـسـتـه تـر !
 

مهشید

کاربر ويژه
خدایا..!

من اینجا ...

دلم سخت معجزه می خواهد و

تو انگار !

معجزه هایت را گذاشته ای برای روز مبادا...
 

مهشید

کاربر ويژه
بگذار آغوشم برای همیشه یخ بزند.
نمیخواهم کسی شال گردن اضافه اش را دور گردن احساسم بیاندازد.
 

مهشید

کاربر ويژه
می کوشم غــــم هایم را غـــرق کنم اما
بی شرف ها یاد گرفته اند شــنا کنند
 
بالا