baroon
متخصص بخش ادبیات
پاسخ : مجموعه ی اشعار | سیّـــدعلی صالحی > از آوازهای کوليان اهوازی
آينه
سَحَر در فصل گل بوی تو آمد
خيال بال و پَر سوی تو آمد
در اين جمع مبارکْ جانِ مدهوش
به رقص در آب خواب روی تو آمد
مَه نو بسته گيسو، سوی دريا
هزاران موج شب موی تو آمد
در اين بُنبستِ باد و بيمِ ديرين
جهان هر سو که ديد روی تو آمد
مگر از آبرو کو مانده نامی
که آب و روی دل، جوی تو آمد
همه خوبان نشستند صف در آواز
به وقتی که گُلِ خوی تو آمد
دف و تار و سهتارِ صوت اَعلی
همه هر سو سَحَرهوی تو آمد
از اين صد سلسله مجنونِ عاشق
نه من تنها که رو سوی تو آمد
دو صد ناگفته از ميدان بازی
که در چوگانِ گُل گوی تو آمد
بگو ای سرورِ سادات عاشق
که بختِ شعر تَر سوی تو آمد
۱۳۵۲ - مسجد سليمان
آينه
سَحَر در فصل گل بوی تو آمد
خيال بال و پَر سوی تو آمد
در اين جمع مبارکْ جانِ مدهوش
به رقص در آب خواب روی تو آمد
مَه نو بسته گيسو، سوی دريا
هزاران موج شب موی تو آمد
در اين بُنبستِ باد و بيمِ ديرين
جهان هر سو که ديد روی تو آمد
مگر از آبرو کو مانده نامی
که آب و روی دل، جوی تو آمد
همه خوبان نشستند صف در آواز
به وقتی که گُلِ خوی تو آمد
دف و تار و سهتارِ صوت اَعلی
همه هر سو سَحَرهوی تو آمد
از اين صد سلسله مجنونِ عاشق
نه من تنها که رو سوی تو آمد
دو صد ناگفته از ميدان بازی
که در چوگانِ گُل گوی تو آمد
بگو ای سرورِ سادات عاشق
که بختِ شعر تَر سوی تو آمد
۱۳۵۲ - مسجد سليمان