حقیر که تا حالاشم نفهمیدم شعر نو از کی تو مشاعره ها جا برای خودش باز کرده
تا جایی که بنده ذهنم یاری میده مشاعره از اولش هم با شعر کلاسیک ابداع شده
که هم وزن داره هم ردیف و قافیه
شعر نو و یا به نوعی دیگر شعر سپید یا امروز یا شعر باز و از این قبیل شعرها چگونه و از کجا تو این مشاعره ها پیدا شدند رو نمیدونم
و اصلا نمیدونم درسته یا نه بهر حال...
نمانده طاقتی دل را که هر غم میرسد وی را
همه اندوه دنیا را در این ویرانه می بینم
کنشت و دیر و میخانه چو میگردم به هر گوشه
نه یک بیگانه با دنیا نه یک فرزانه می بینم
از خود حقیر...