• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

مشاعره آزاد !i

asl_davood

متخصص بخش کتابخانه الکترونیکی
ناوک فریاد من هر ساعت از مجرای دل
بگذرد از چرخ اطلس همچو سوزن از حریر
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
ره به کویش هر که بُرد از وی برون ناید دگـــر

چون برون آید دگر چون کوی او ، بی انتهاست



مولانا شمس مغربی
 

asl_davood

متخصص بخش کتابخانه الکترونیکی
توانا بود هر که دانا بود ز دانش دل پیر برنا بود
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
دل من در سبدی، عشق به نیل تو سپرد

نگهش دار، به موسی شدنش می ارزد



علی اصغر داوری
 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
دل خاک سر کوی وفا شد، چه بجا شد
سر در ره تیغ تو فدا شد، چه بجا شد
چون سایه به خاک قدمت جبهه ما را
یک سجده بصد شکر ادا شد، چه بجا شد
چون سایه سر راه دو رنگی نگرفتیم
روز سیه ما شب ما شد چه بجا شد
 

زینب

کاربر ويژه
دوش می امد و رخساره برافروخته بود
تا کجا باز دل غمزده ای سوخته بود
رسم عاشق کشی و شیوه ی شهر اشوبی
جامه ای بود که بر قامت او دوخته بود

"حافظ"
 

سیاوش عشق

کاربر ويژه
دانم کنون از آن خانه دور
شادی زندگی پر گرفته
دانم کنون که طفلی به زاری
ماتم از هجر مادر گرفته
 

afson.ma

کاربر ويژه
همه هست آرزويم که ببينم از تو رويي ..... چه زيان تو را که من هم برسم به آرزويي
فضيع الزمان رضواني
 

زینب

کاربر ويژه
یار مرا غار مرا عشق جگر خوار مرا
یار تویی غار تویی خواجه نگه دار مرا
"مولانا"
 

Mans0ur

New member
يك روز در آغوش تـــــــــــــــو آرام گرفتم
يك عـــمر قرار از دل ناكـــــــام گرفتم

افسوس كه چون لاله پر از خون جگر بود
جامي كه زدست تو گلــــــــنــدام گرفتم

از ساده دلـــــــــــي مشــق وفاداري من شد
درسي كه زبد عهـــــــــــدي ايام گرفتم

امشـــــــــــــب زلبـــــان هوس آلود تو ريزد
هر بوسه كه من از تو به پيغام گرفتم

از تيــر حوادث به پنـــــــــــــــــــاه تو پريدم
روزي كه مكان بر لـب اين بام گرفتم

دور از تــــو در و دشت پر از نعره من بود
چون سيــــــــــل بدرياي تو آرام گرفتم

رسوا تر از آن كردمــــت اي ديده كه بودي
داد دل خود را زتو بد نـــــــــام گرفتم
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
من ندانم که کیم؟
من فقط میدانم
که تویی،
شاه بیت غزل زندگیم ...

حمید مصدق
 

زینب

کاربر ويژه
می رسد روز که رسم عاشقی دلداگی ست
آن زمان هر دل فقط یک بار عاشق میشود.
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
دل در پی عشق دلبران است هنـوز
وز عمرِ گذشته در گمان است هنوز

گفتیم که ما و او به هم پیر شویم
ما پیر شدیم و دل جوان است هنـوز




عبید زاکانی
 

khale suske

کاربر ويژه
ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است
ببین که در طلبت حال مردمان چون است
به یاد لعل تو و چشم مست میگونت
زجام غم،می لعلی که میخورم،خون است
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
تکیه بر جنگل پشت سر
روبروی دریا هستم
آنچنانم که نمی دانم در کجای دنیا هستم...
 

فرانک

کاربر ويژه
میدانم فاصلهء ما زیاد شده اما نمیدانم تو دور شده ای یا من
تو سفر کردی یا من جا ماندم
تو تکرار کردی یا من .......

ولی کاش !!
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
شايد آن قطره ی اشکی که پر از دلشوره بود
از نگاه خالص و دیده ی پر مهر تو بود...
 

majnooneleyli

کاربر ويژه
دعا کردم که تنها مال من شی

تو تعبیر قشنگ فال من شی


دعا کردم بدونی چشم به راتم

هنوز دلبسته ی بغض صداتم


اگر بازم دلت با دیگرونه

چشات دنبال از ما بهترونه


بزار با یاد تو دلخوش بمونم

فقط دلتنگیات با من بمونه
 
بالا