درین بازار نامردی به دنبال چه میگردی نمیابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی
F #fati# کاربر ويژه 2012 , July 28 #101 درین بازار نامردی به دنبال چه میگردی نمیابی نشان هرگز تو از عشق و جوانمردی
Maryam متخصص بخش ادبیات 2012 , July 28 #102 دوستان خوش گذشت ، ممنونم فاطمه جان از دعوتت:گل: شبتون خوش
چ چاووش متخصص بخش ادبیات 2012 , July 28 #103 یاد یاران قدیمم نرود از دل تنگ چون هوای چمن از یاد اسیران قفس
F fatemeh متخصص بخش ادبیات و دینی 2012 , July 28 #104 سعدیا گرچه سخندان و مصالح گویی به عمل کار بر آید به سخندانی نیست
baroon متخصص بخش ادبیات 2012 , July 28 #105 تو را در بوستان باید که پیش سرو بنشینی و گر نه باغبان گوید که دیگر سرو ننشانم
F #fati# کاربر ويژه 2012 , July 28 #106 مرا عهدی است با جانان که تا جان در بدن دارم هواداران کویش را چو جان خویشتن دارم
چ چاووش متخصص بخش ادبیات 2012 , July 28 #107 من از دل بستگیهای تو با آیینه دانستم که بر دیدار طاقت سوز خود عاشقتر از مایی
F fatemeh متخصص بخش ادبیات و دینی 2012 , July 28 #108 یا رب تو مرا غنی ز دیدارت کن باز آ و عیادتی ز بیمارت کن
baroon متخصص بخش ادبیات 2012 , July 28 #109 نقد صوفی نه همه صافی بی غش باشد ای بسا خرقه که مستوجب آتش باشد
چ چاووش متخصص بخش ادبیات 2012 , July 28 #111 میان پاکبازان سر فرازم زانکه این هستی قماری بود و یکسر هستی ام را باختم بی تو
F fatemeh متخصص بخش ادبیات و دینی 2012 , July 28 #112 وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم که در طریقت ما کافریست رنجیدن
baroon متخصص بخش ادبیات 2012 , July 28 #113 نیست بر لوح دلم جز الف قامت دوست چه کنم حرف دگر یاد نداد استادم
F #fati# کاربر ويژه 2012 , July 28 #114 مردم در این فراق ودرآن پرده راه نیست یاهست وپرده دارنشانم نمیدهد
چ چاووش متخصص بخش ادبیات 2012 , July 28 #115 دیشب مه من انجمن آرای که بودی خلقی به تو مجنون و تو لیلای که بودی بر دامن وصلت مه من دست که آویخت در گلشن عشرت گل رعنای که بودی
دیشب مه من انجمن آرای که بودی خلقی به تو مجنون و تو لیلای که بودی بر دامن وصلت مه من دست که آویخت در گلشن عشرت گل رعنای که بودی
F fatemeh متخصص بخش ادبیات و دینی 2012 , July 28 #116 یا رب غم تو چگونه تقدیر کنم از دست بشد عمر چه تدبیر کنم از جرم من و عفو تو شرمم بگرفت در بندگی تو چند تقصیر کنم گلا من برم با اجازه.. شبتون بخیر:گل:
یا رب غم تو چگونه تقدیر کنم از دست بشد عمر چه تدبیر کنم از جرم من و عفو تو شرمم بگرفت در بندگی تو چند تقصیر کنم گلا من برم با اجازه.. شبتون بخیر:گل:
baroon متخصص بخش ادبیات 2012 , July 28 #117 میشوم گل، در گریبان خار میافتد مرا غنچه میگردم، گره در کار میافتد مرا
چ چاووش متخصص بخش ادبیات 2012 , July 28 #119 یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب کز هر زبان که میشنوم نا مکرر است ضمن خسته نباشید به شما عزیزان از اینکه تا این وقت شب باهم همراه بودید سپاسگزاری میکنم و ادامه ی مشاعره را به زمان دیگری موکول میکنیم با آرزوی شبی خوش آخرین ویرایش توسط مدیر: 2012 , July 28
یک قصه بیش نیست غم عشق و این عجب کز هر زبان که میشنوم نا مکرر است ضمن خسته نباشید به شما عزیزان از اینکه تا این وقت شب باهم همراه بودید سپاسگزاری میکنم و ادامه ی مشاعره را به زمان دیگری موکول میکنیم با آرزوی شبی خوش
baroon متخصص بخش ادبیات 2012 , July 28 #120 تو با خداى خود انداز كار و دل خوش دار كه رحم اگر نكند مدعى خدا بـكنـد عتاب يـار پـریچـهـره عــاشقانه بكــش كه يک كرشمه تلافى صد جفا بكند شب همگی خوش. ممنون از حضورتون و برپایی دوباره ی این مشاعره.:گل: تاپیک بسته شد.×
تو با خداى خود انداز كار و دل خوش دار كه رحم اگر نكند مدعى خدا بـكنـد عتاب يـار پـریچـهـره عــاشقانه بكــش كه يک كرشمه تلافى صد جفا بكند شب همگی خوش. ممنون از حضورتون و برپایی دوباره ی این مشاعره.:گل: تاپیک بسته شد.×