وان دم که مرا به من دهی باز يک سايه ز لطف بر من انداز
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , March 15 #922 ز ملك و مال عالم چاره دارم * مرا دين و دل و ناچار اينست .......................... ميان گر پيش غير عشق بندم * مسيحي باشم و زنار اينست
ز ملك و مال عالم چاره دارم * مرا دين و دل و ناچار اينست .......................... ميان گر پيش غير عشق بندم * مسيحي باشم و زنار اينست
baroon متخصص بخش ادبیات 2013 , March 31 #923 تویی بهانه ی آن ابرها که می گریند بیا که صاف شود این هوای بارانی
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , April 3 #924 یعنی بیاکه آتش موسی نمود گل**************تا ازدرخت توحید نکته بشنوی حافظ
baroon متخصص بخش ادبیات 2013 , April 4 #925 یاد یاران قدیمی نرود از دل تنگ همچو بوی چمن از یاد اسیران قفس :گل:
م معصومه بانو متخصص بخش خانه و خانواده 2013 , April 4 #926 سال ها دل طلب جام جم از ما میکرد.........انچه خود داشت ز بیگانه تمنا میکرد
baroon متخصص بخش ادبیات 2013 , April 4 #927 :شاد: در میکده دوش زاهدی دیدم مست سجاده به گردن و صراحی در دست گفتم ز چه در میکده جا کردی؟ گفت در میکده هم به سوی او راهی هست
:شاد: در میکده دوش زاهدی دیدم مست سجاده به گردن و صراحی در دست گفتم ز چه در میکده جا کردی؟ گفت در میکده هم به سوی او راهی هست
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , April 4 #928 تاگشت مه وزهره درآسمان پدید بهتر زمی ناب کسی هیچ ندید:گل:
F fatemeh متخصص بخش ادبیات و دینی 2013 , April 10 #929 دوستان عیب کنندم که چرا دل به تو دادم باید اول به تو گفتن که چنین خوب چرایی سعدی
baroon متخصص بخش ادبیات 2013 , April 14 #930 یک آن نظری کردم بر خود گذری کردم دیدم که نه در دوری نزدیک تر از نوری در راه عبور از تو من این همه دور از تو یک عمر نیندیشم هیهات! تو در خویشم چشم است که پیدا نیست در عشق که این ها نیست!
یک آن نظری کردم بر خود گذری کردم دیدم که نه در دوری نزدیک تر از نوری در راه عبور از تو من این همه دور از تو یک عمر نیندیشم هیهات! تو در خویشم چشم است که پیدا نیست در عشق که این ها نیست!
M Mans0ur New member 2013 , April 14 #931 تو را با غیر می بینم صدایم در نمی آید دلم می سوزد و کاری ز دستم بر نمی آید مهدی اخوان ثالث
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , April 14 #932 دیده ماچو به امید دریاست چرا به تفرج گذری برلب دریا نکنی حافظ
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , April 14 #934 یوسف گمگشته بازاید به کنعان غم مخور کلبه احزان شود روزی گلستان غم مخور
س سیبری کاربر ويژه 2013 , April 14 #935 رندان تشنه لب را آبی نمی دهد کس گویی ولی شناسان رفتند از این ولایت
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , April 14 #936 تیغی که آسمانش از فیض خود دهد آب تنها جهان بگیرد بی منت سپاهی
دختر مهتاب متخصص بخش آموزش خیاطی 2013 , April 14 #938 دل که آیینه صافیست غباری دارد از خدا می طلبم صحبت روشن رایی