مشاعره

[دختر مهتاب]

دردایره وجود موجود علیست
اندردوجهان مقصدومقصود علیست

 

[سیبری]

تو همون حس غریبی که همیشه با منی
تو بهونه هر عاشق واسه زنده موندنی

 

[دختر مهتاب]

یا بزن سیلی به رویم یا نوازش کن سرم
در دو حالت چون رسم بردست تو می بوسمش
​

​

 

[سیبری]

شبی یاد دارم که چشمم نخفت
شنیدم که پروانه با شمع گفت

 

[دختر مهتاب]

تا نیست نگری ره هستت ندهند ​

وین مرتبه با همت پستت ندهند​

 

[سیبری]

دلا غافل ز سبحانی چه حاصل
مطیع نفس و شیطانی چه حاصل

 

[دختر مهتاب]

لاف عشق و گله از یار زهی لاف دروغ
عشق بازانی چنین مستحق هجرانند

 

[سیبری]

دی شیخ ما همی گشت گرد شهر
کز دیو و دد ملولم و انسانم آرزوست

 

[دختر مهتاب]

تکیه بر تقوی و دانش در طریقت کافریست​

راه رو گر صد هنر دارد توکل بایدش​

 

[سیبری]

شب عاشقان بی دل چه شبی دراز باشد
تو بیا کز اول شب در صبح باز باشد

 

[دختر مهتاب]

دل فریبان نباتی همه زیوربستند
دلبرماست که باحسن خدادادآمد

 

[سیبری]

دوش دیدم که ملائک در میخانه زدند
گل آدم بسرشتند و به پیمانه زدند

 

[دختر مهتاب]

درمذهب ما کلام حق نادعلیست
طاعت که قبول حق فتدیادعلیست

 

[سیبری]

تو کز محنت دیگران بی غمی
نشاید که نامت نهند آدمی

 

[دختر مهتاب]

یارب به کمند عشق پا بستم کن​

از دامن غیر خودتهی دستم کن
​

 

[سیبری]

نالم ز دل چو نای من اندر حصار نای
پستی گرفت همت من زین بلند جای

 

[دختر مهتاب]

یا رب به حسین و حسن و آل‌عبا​

کز لطف برآر حاجتم در دو سرا​

بی‌منت خلق یا علی الاعلا​

​

 

[سیبری]

ای دوست شکر بهتر یا آنکه شکر سازد
خوبی قمر بهتر یا آنکه قمر سازد

 

[دختر مهتاب]

دوش آن صنم چه خوش گفت درمجلس مغانم
باکافران چه کارت گربت نمی پرستی

 

[سیبری]

یاد یاران یار رامیمون بود
خاصه کان لیلی و این مجنون بود