منبعی غنی ( ! ) برای مشاعره با »» بـــ ... ««

[fatemeh]

با دهر بساز و ساز عشرت بنواز
خوش باش که روزگار شیب است و فراز

شادی و غم جهان سرآید چون عمر
خاک است سریر صد چو محمود و ایاز​

محی الدین مهدی الهی قمشه ای​

 

[asl_davood]

به غير از مه ندارد كس خبر از ناله و آهم........................كه او در وادي هجر تو شبها بود همراهم​

 

[Reza Sharifi]

بر هر چه به غير عشق پا بگذاريد
دست دل خويش در حنا بگذاريد
عاشق بشويد، مردم! عاشق بشويد
يك نام خوش از خويش به جا بگذاريد


جلیل صفربیگی

 

[fatemeh]

بیا تا فرستیم ای دل ز جان
بر آن آشکارای پنهان درود...​

​

 

[fatemeh]

بوَد ياد تو ما را قوت دل
منور شد ز يادت ساحت دل

به هر اندازه دل، مِهر تو دارد
همان اندازه باشد قيمت دل​

 

[fatemeh]

بهار آمد، دریغا از نشاطی
که شمع افروزد و بگشایدش در!...




شاملو​

 

[fatemeh]

به چشمان سیاه و روی شاداب و صفای دل
گل باغ شب و دریا و مهتاب است پنداری

درین تاریک شب، با این خمار و خسته جانیها
خوش آید نقش او در چشم من، خواب است پنداری


​

​

مهدی اخوان ثالث
‏
​

​

 

[fatemeh]

برای خویش رفیق شفیق گلچین کن
ز مردمی که هنر پیشه اند و با خردند

​

​

"افسر"
​

 

[baroon]

بودنت تنها نيست
تو خدا را داری
و من آرامش چشمان تو را... :گل:

 

[baroon]

بی خبر از هم خوابیدن چه سود؟
بر مزار مردگان خویش، نالیدن چه سود؟

دوست را تا زنده است باید به فریادش رسید
ورنه بر سنگ مزارش آب پاشیدن چه سود؟​

 

[fatemeh]

به یک اشاره مرا رخصت پریدن بخش
که مرغ وحشی دل رام یک اشاره ی توست...




نادر نادرپور​

​

 

[baroon]

با صد هزار مردم تنهایی

بی صد هزار مردم تنهایی


*رودکی*​

 

[fatemeh]

بیا تا جهان را به بد نسپریم / به کوشش همه دست نیکی بریم
نباشد همی نیک و بد پایدار / همان به که نیکی بود یادگار







​

​

(حضرت فردوسی)​

 

[fatemeh]

به من گفتی که دل دریا کن ای دوست
همه دریا از آن ما کن ای دوست

دلم دریا شد و دادم به دستت
مکش دریا به خون پروا کن ای دوست





سیاوش کسرایی​

 

[fatemeh]

به خدایی که تو را بردن دل داده به یاد
قسمت می دهم ای مَه که ز یادم نبری!






​

عماد خراسانی​

 

[fatemeh]

​

[h=5][h=5]

بی قرار توام و در دل تنگم گله هاست
آه بی تاب شدن عادت کم حوصله هاست
بی تو هر لحظه مرا بیم فروریختن است
همچو شهری که به روی گسل زلزله هاست ...



فاضل نظری​

​

​

​

 

[fatemeh]

با عقل خود از عشق سخن گفتم و خندید
آری! خبر از بی خبری خواسته بودم







فاضل نظری

 

[fatemeh]

باور کنید حال و هوایم مساعد است
این شایعات شیوه ی بعضی جراید است

یک صبح تیتر می شوم: این شخص... [بگذریم]
یک عصر خوانده اید... و تکرار زاید است

من زنده ام هنوز و غزل فکر می کنم
باور نمی کنید؟ همین شعر شاهد است






​

محمد علی بهمنی​

 

[T I N A]

به نابودی کشوندیم تا بدونم ، همه بود و نبود من تو بودی​

بدونم(بی تو تنهام)هرچی باشم،بی تو هیچم ، بدونم فرصت بودن تو بودی​

​

همه دنیا بخواد و تو بگی نه ،نخواد و تو بگی آره ، تمومه​

همین که اول و آخر تو هستی ، به محتاج تو ، محتاجی حرومه​

​

پریشون چه چیزا که نبودم ، دیگه میخوام پریشون تو باشم​

تویی که زندگیمو آبرومو ، باید هر لحظه مدیون تو باشم​

​

فقط تو می تونی کاری کنی که، دلم از این همه حسرت جدا شه​

به تنهاییت قسم تنهای تنهام ، اگه دستم تو دست تو نباشه
افشین یداللهی
​

 

[baroon]

بی تو يک روز در اين فاصله ها خواهم مرد

مثل يک بيت ته قافيه ها خواهم مرد​