• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

هر شعری که دوست داری اینجا بنویس...

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
صبر كردن دردناك است

فراموش كردن .......... دردناك تر

ولي از اين دو دردناك تر

اين است كه نداني

بايد صبر كني

يا فراموش ؟
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
سفری باید کرد
تا عمق دل پیچک تنها
که چرا چنین سخت به خود می پیچد؟
شاید از راز درونش
بتوان کشفی کرد
شاید او هم
به کسی دل بسته است!
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
دور خواهم شد از این خاک غریب...
که در آن هیچ کسی نیست...
که در بیشه عشق...
قهرمانان را بیدار کند
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
درخت سبز است و زندگی آبی

باران زندگی و باد صدا

دروغ چتر است

بازش نکنیم

باران تنها برای خاک نمی خواند

شرط است که تنها به خاک نرویم.

اگر ماهی حوض تنها می چرخد

و می رقصد

دیوار برایش عذاب است و دریا آرزو.

ای آرزوی آرزو... ماهی را برسان به او.

اگر تنها رفتیم

از خاک ما ، گیاهی شاید

درخت سرو یا چمنی شاید

خوش آن که ، گر درختی بود بر سایه سارش

یا اگر چمنی بود بر سبزه زارش

مردمانی از شهری دور

نفسی تازه کنند و دلی عاشق.

اگر از ما یادی نبود

چه بسا خاکی بود...

عرفان ع.
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
هر کس بهایی می پردازد.

بعضی ها بهای رفتن… بعضی ها بهای ماندن.

بعضی ها دلشان را می گذارند و می روند.

بعضی ها می مانند بی دل بستن.

بعضی ها دل می کنند و میروند.

بعضی ها می مانند چون نمی توانند دل ببرند.
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
حرفها، برگهای کلماتند.
کلمات، ساقه‌های متن که متن، مثل درخت است.
پنهان که می شوی لای شاخ و برگ، کافیست گوشه‌ی قبایت از لای حرفی پیدا یاشد، سُک سُک...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
چشمان تو روح هندسی دارند
وقتی که فنجان تو کوهستانی ست
و واژه که از کنار دست چپ تو
می افتد
میافتد در دهان راست من

(یدالله رویایی)
 

khodam

متخصص بخش ادبیات
بر روی ماه نگاه خدا خنده می زند
هر چند ره به ساحل لطفش نبرده ایم
زیرا چوزاهدان سیه کار خرقه پوش
پنهان ز دیدگان خدا می نخورده ایم




پیشانی ار ز داغ گناهی سیه شود
بهتر ز داغ مهر نماز از سر ریا
نام خدانبردن از آن به که زیر لب
بهر فریب خلق بگویی خدا خدا




ما را چه غم که شیخ شبی در میان جمع
بر رویمان ببست به شادی در بهشت
او میگشاید، او که به لطف و صفای خویش
گویی که خاک طینت ما را ز غم سرشت




طوفان طعنه خنده ما را زلب نشست
کوهیم و در میانه دریا نشسته ایم
چون سینهجای گوهر یکتای راستیست
زین رو به موج حادثه تنها نشسته ایم




ماییم، ما که طعنه زاهد شنیده ایم
ماییم، ما که جامه تقوا دریده ایم
زیرادرون جامه به جز پیکر فریب
زین راهیان راه حقیقت ندیده ایم




آن آتشی که در دل ما شعله می کشد
گر در میان دامن شیخ اوفتاده بود
دیگر بهما که سوخته ایم از شرار عشق
نام گناهکاره رسوا نداده بود




بگذار تا به طعنه بگویند مردمان
در گوش هم حکایت عشق مدام ما
((هرگز نمیردآنکه دلش زنده شد به عشق


ثبت است در جریده عالم دوام ما))
فروغ فرخزاد


 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
خیانت تنها این نیست كه شب را با دیگری بگذرانی،
خیانت می تواند دروغ دوست داشتن باشد...
خیانت تنها این نیست كه دستت را در خفا در دست دیگری بگذاری،
خیانت می تواند جاری شدن اشك از دیدگان معصومی باشد...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
لحظه ها می گذرد

آنچه بگذشت نمی آید باز

لحظه ای هست

که هرگز دیگر نتواند شد آغاز

و فقط خاطره هاست

که چه شیرین چه تلخ

دست نخورده به جا می ماند
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
حرفی رو بزن که بتونی بنویسی ...

چیزی رو بنویس که بتونی پاشو امضا کنی ...

چیزی رو امضا کن که بتونی پاش وایستی ...

(( ناپلئون بناپارت ))
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
به ماندن میندیش
جای پروانه پیله نیست
به رفتن بیندیش
که کرم ها پرواز کردند...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
سکوت !!!

چه آوای دل انگیزی است

در این روزگار غریب !

می ترسم

می ترسم از روزی که بغض دنیا بترکد

آنگاه که دیگر سکوت راه چاره نیست !
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
رفتنم آمده است ...
بادها می آیند
برگ ها می رقصند
باران می بارد
دل من بی تاب است
رفتنم آمده است ...

جاده منتظر است
بیکران چشم به راه
بوی دریا چه خوش است
رفتنم آمده است ...
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
بربلندای دیوار شب
چشمی سرک کشید
دستی دراز شد
دلی لرزید
اه.....
.
.
.

که دیوار بلند بود!!!
 

سنجاقي

متخصص بخش گفتگوی آزاد
برگ ترسيد!
دلش لرزيد!
گفت، رازي با خزان
ناله ه اي زد برجدايي
آه!!
.......
ابر باريد !
شانه ي درخت، خيس باران
خنده ي تلخ برگT
همه شد اجباري
چاره اي ديگر نيست
رفت را بايد رفت!!
 
بالا