• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

هر شعری که دوست داری اینجا بنویس...

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
دوباره تو کنارمی هوای بوسه با منه

تمامه آرزوی ما همین به هم رسیدنه

دوباره تو سکوت من صدای خنده ساز شد

شنیدن صدای تو برای من نیاز شد

دوباره با نگاه من نگاه تو یکی شده

دوباره از تو مردنم شبیه زندگی شده

به هر دری که میزنی دوباره مقصدت منم

دوباره میرسم به تو به هر دری که میزنم
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
روی ساحل سرخ دلت اسم کسی رو حک نکن

به اینکه من دوست دارم حتی یه ذره شک نکن

بزار بهت بگم ماجرای ما و عشق

تقصیر چشمای تو بود وگرنه ما کجا و عشق !

سرم تو لاکه خودم و دلم یه ذره هوس نداشت

بس که یه عمر آزگار کاری به کار کس نداشت

تا اینکه تو پیدا شدی و گفتی از این چشمای خیس

تو دفتر ترانه هات یه قطره بارون بنویس

عشقمو دست کم نگیر من میتونم مجنون بشم

وقتی که گریه میکنی میتونم حریف بارون بشم

هنوز یه قطره اشکتو به صدتا دریا نمیدم

یه لحظه با تو بودنو به عمر دنیا نمیدم

همین روزا به خاطرت به سیم آخر میزنم

قصه عاشقیمو تو شهرمون جار میزنم

 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
دوست دارم بی آنکه مرا دوست داشته باشی

دوست دارم حتی اگه به چشمان خیسم بخندی

و بیخیال این باشی که دلم شکسته

دوست دارم حتی اگه دلت از سنگ باشه

حتی اگه هیچ حسی بر من نداشته باشی

با اینکه میدونم تو دلت یه دنیا محبته

واحساست مثل آب پاک و زلاله

مرا باور داشته باش حتی برای یک لحظه

هم که شده قلب مرا با تمام وجودت حس کن

بیا تا تنهایی دوباره به ویرانه دلم نیومده

تا تنهایی قاب خالی وبدون عکسش را در طاقچه قلبم نگذارد
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
چه روز دلخراشی وقتی خواستی جدا شی

قلبمو دادم دستت که عمری داشته باشی

ولی زدی شکستیش بدون هیچ بهونه

عزیزم دلت از سنگه تو خاطرم میمونه

آخه چرا منو تنهام گذاشتی

منو با گریه و غم جا گذاشتی

همش فکر میکنم شاید از اول دوستم نداشتی

منو یه قلب داغون منو چشمای گریون

منه عشق تو قلبت چند روزی بودم مهمون

منو هوای ابری منو بارون پاییزی

منو روزهای بی تو یه قصه غم انگیز

منو یه قلب داغون منو چشمای گریون...

 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
تو که اومدی پاییز دلم بهار شد ، کویر دلم گلستان شد

وقتی تو اومدی قلب شکستم ام پر از عشق شد

زندگیم پر از طراوت و تازگی شد

تو مانند بارونی برروی من باریدی و تن خسته مرا پر از عشق کردی

تو مانند گلی در باغچه قلبم روییدی و قلب سوخته مرا تبدیل به گلستان عاشقی کردی

مانند مهتابی بر آسمان دلم تابیدی دل تاریکم رو پر از نور عشق خودت کردی

تو با گرمای وجودت زمستان سرد دلم دلم رو گرم گرم کردی

وقتی تو اومدی خوشبختی رو با تمام وجود حس کردم چون تو امید زندگیم هستی

تو که اومدی مرغ عشق دلم که ساکت بود شروع کرد آواز عشق رو خوند

با اومدنت منم همه خاطرات خوب و بد گذشته رو از دفتر دلم پاک کردم تا دیگه فقط

خاطره های با تو بودن و عشقمون رو توش بنویسم ...
 

South Boy

متخصص بخش فوتبال
این پا آن پا نکن
دل دل نکن
این دست آن دست نکن
قوی باش و برگرد و خودت
این خاطرات نیمه جان را خلاص کن
اول ببوس پیشانی اش را بعد شلیک کن ! ...

 

یاسی جون

متخصص بخش خیاطی
یاد سهراب بخیر!
آن سپهری که تا لحظه خاموشی گفت:
تو مرا یاد کنی یا نکنی
باورت گر بشود گر نشود
حرفی نیست
اما نفسم میگیرد در هوایی که "نفسهای" تو نیست
 

تاوان

متخصص بخش کتابخانه الکترونیکی
هر کی با زمزمه عشـق دو سه روزی عـاشقـم شـد
عشــــق اون باعـــــث زجـر همـــــه دقایقــــم شـد
اون که عاشق بود و عمری از جدا شدن می تـرسید
همــه هراس و ترســـش به دروغـــش نمی ارزیــــد
 

گل همیشه بهار

متخصص بخش اینترنت
مرگ من روزی فـــرا خـــواهد رسید

در بهـــــاری روشن از امــواج نـــور

در زمستــــان غبــــار آلــــــود و دور

یـا خـزانی خـالی از فریــــــاد و شور

مرگ من روزی فــــرا خــواهد رسید

روزی از این تلـــخ و شیرین روزهـا

روز پـــوچی همچو روزان دگــــــــر

ســــایه ای ز امروزهـــا ، دیروزهــا

دیدگـــــانم همچو دالان هــــای تــــــار

گـــونه هـــایم همچو مرمر هـای سرد

ناگهــــان خـــوابی مرا خـــواهد ربود

من تهی خــــواهم شد از فریــــاد درد

خـاک می خواند مرا هر دم به خویش

می رسند از ره کـــه در خــــاکم نهند

آه ... شـــــاید عــــاشقـــــانم نیمه شب

گــــل به روی گـــــور غمنــــاکم نهند

بعد من ، نـــــاگه به یک سو می روند

پـــرده هــــــای تیره ی دنیــــــــای من

چشمهـــــای ناشنـــــاسی می خـــــزند

روی کــــــاغذ هـــا و دفترهـــــای من

در اتــــــاق کــــــــوچکم پـــــا می نهد

بعد من ، بــــا یـــــاد من بیگــــــانه ای

در بـــر آئینه می مـــــاند به جــــــــای

تــــــــار موئی ، نقش دستی ، شانه ای

می رهم از خویش و می مانم ز خویش

هر چه بر جا مــــــانده ویران می شود

روح من چــــون بــادبــان قـــــــــایـقی

در افقهـــــا دور و پنهـــــــان می شود

می شتــــــابد از پـی هم بی شکـــــیب

روزهــــا و هفته هـــــــا و ماه هـــــــا

چشم تــــو در انتظــــــــار نــــــامه ای

خیره می مــــاند بــــه چشم راه هــــــا

لیک دیگــــر پیکـــــر سرد مــــــــــرا

می فشـــــارد خاک دامنگیر خــــاک !

بی تو ، دور از ضربه هـــــای قلب تو

قلب من می پوسد آنجــــــا زیر خــاک

بعد هـــــا نــــــام مرا بــــــاران و بــاد

نــــــرم می شویند از رخســــار سنگ

گور من گمنــــــام می مــــــــاند به راه

فارغ از افســـــانه هـــای نــــام و ننگ
 

South Boy

متخصص بخش فوتبال
من عاشقانه دوستت دارم
تـــو عاقلانه طردم میکنی
غرور تــو …
حتی از حماقت من هم احمقانه ترست…!
 

پارسا مرزبان

متخصص بخش ادبیات


کجا بودم کجا رفتم کجا-ام من نمی‌دانم

به تاریکی در افتادم ره روشن نمی‌دانم

ندارم من درین حیرت به شرح حال خود حاجت
که او داند که من چونم اگرچه من نمی‌دانم

چو من گم گشته‌-ام از خود چه جویم باز جان و تن
که گنج جان نمی‌بینم طلسم تن نمی‌دانم

چگونه دم توانم زد درین دریای بی پایان
که درد عاشقان آنجا بجز شیون نمی‌دانم

برون پرده گر مویی کنی اثبات شرک افتد
که من در پرده جز نامی ز مرد و زن نمی‌دانم

در آن خرمن که جان من در آنجا خوشه می‌چیند
همه عالم و مافیها به نیم ارزن نمی‌دانم

از آنم سوخته خرمن که من عمری درین صحرا
اگرچه خوشه می‌چینم ره خرمن نمی‌دانم

چو از هر دو جهان خود را نخواهم مسکنی هرگز
سزای درد این مسکین یکی مسکن نمی‌دانم

چو آن گلشن که می‌جویم نخواهد یافت هرگز کس
ره عطار را زین غم بجز گلخن نمی‌دانم


 

South Boy

متخصص بخش فوتبال
اگـــر نسیمــی شانــه هــایتــــ را نــوازش کــرد

بــدان آن هــوای دل من استــــ

کــه بــه یــادتــــ مــی وزد !
 

مهشید

کاربر ويژه
پشت آن پنجره ی رو به افق
پشت دروازه تردید وخیال
لابه لای تن عریانی بید
من در اندیشه ی آنم
که تو را وقت دلتنگی خود دارم وبس

 

behamin

کاربر ويژه
خدا جون ميشه تو امشب منو تو بغل بگيري؟

بگي آروم توي گوشم ديگه وقتشه بميري

خدا جون ميگن تو خوبي ، مثل مادرا مي موني

اگه راست ميگن ببينم عشق من کجاست ميدوني؟

خدا جون ميشه يه کاري بکني به خاطر من؟

من مي خوام که زود بميرم آخه سخته زنده موندن

من که تقصيري نداشتم پس چرا گذاشته رفته؟

خدا جون تو تنها هستي ميدوني تنهايي سخته

زنده بودن يا مردن من واسه اون فرقي نداره

اون مي خواد که من نباشم، باشه ،اشکالي نداره

خدا جون مي خوام بميرم تا بشم هميشه راحت

ولي عمر اون زياد شه حتي واسه يه ساعت

خدا جون ميشه تو امشب منو تو بغل بگيري؟

بگي آروم توي گوشم ديگه وقتشه بميري:گل:
 

South Boy

متخصص بخش فوتبال
شبیه شمع كه خیلی نجیب میسوزد دلم برای تو گاهی عجیب میسوزد

دلم برای دل ساده ام كه خواهد خورد دوباره مثل همیشه فریب میسوزد

نشسته ای به امید كه؟ گـُر بگیر ای عشق همیشه آتش تو بی لهیب میسوزد

تو اشتباه نكردی گناه آدم بود اگر هنوز بشر پای سیب میسوزد

من آشنای تو بودم ولی ندانستم غریبه ها دلشان هم غریب میسوزد

برای من فقط این دل ز عشق جا مانده است كه با نگاه شما عن قریب میسوزد
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
هنوز هم نمیدانم

اینجا چه فصلی ست

که من کال ماندم

و به تو نمی رسم....
 

ERFAN

کاربر ويژه
1314482270.png



به صورت عکس گذاشتم آخه شعرش سخته
باید روش فکر کرد
 

صاینا

متخصص بخش آموزش خیاطی
بـزرگ که میشــوی ...
غصـه هایت زودتـر از خـودت، قـد می کشــند
دردهـایت نــیز !
غافل از آنکه لبخــندهایت را
در آلبـوم های کودکـی ات جـا گـذاشتی ...

 
بالا