• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

وصف حالت رو با شعر بگو

Nicol

متخصص بخش گردشگری
همه خسته...درا بسته...بغض آسمون شکسته

شبای سرد...خونه خالی...دل من تنها نشسته

تووی کوچه...روی ناودون...صدای گریه بارووون

یاد اون خنده آخر...دلمو کرده پریشون
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
دلم یک غریبه می خواهد

بیاید بنشیند فقط سکوت کند

و من هـی حرف بزنم و بزنم و بزنم

تا کمی کم شود این همه بار ...

بعد بلند شود و برود

انگار نه انگار ...!
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
از این شب های بی پایان،
چه می خواهم به جز باران
که جای پای حسرت را بشوید از سر راهم
نگاه پنجره رو به کویر آرزوهایم

و تنها غنچه ای در قلب سنگ این کویر انگار روییده...
به رنگ آتشی سوزان تر از هرم نفسهایت،
دریغ از لکه ی ابری که باران را
به رسم عاشقی بر دامن این خاک بنشاند

نه همدردی،
نه دلسوزی،
نه حتی یاد دیروزی...

هوا تلخ و هوس شیرین
به یاد آنهمه شبگردی دیرین،
میان کوچه های سرد پاییزی
تو آیا آسمان امشب برایم اشک می ریزی؟

ببارو جان درون شاهرگ های کویر آرزوهایم تو جاری کن
که من دیگر برای زندگی از اشک خالی و پر از دردم

ببار امشب!
من از آسایش این سرنوشت بی تفاوت سخت دلسردم.
ببار امشب
که تنها آرزوی پاک این دفتر

گل سرخی شود روزی!
ودیگر من نمی خواهم از این دنیا
نه همدردی،
نه دلسوزی،
فقط یک چیز می خواهم!
و آن شعری
به یاد آرزوهای لطیف و پاک دیروزی
 
آخرین ویرایش:

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
ببخش مرا كه براي نگاهت كافي نبوده ام
ببخش اگر دستانم ،
براي نگاه داشتنت كوچك بود
ببخش مرا اگر در قلبم جا شدي
و ديگر براي هيچ جا نبود

اكنون كه مرده ام مرا ببخش
اكنون كه عاشقم مرا ببخش
ببخش مرا به خاطر تمام لبخند هايت كه عاشقم كرد
و به خاطر تمام اشكهايم كه گرفتارت كرد
ببخش اگر آنقدر با تو هم درد شدم تا درد هايت زياد شد

اكنون كه ديگر نيستم مرا ببخش!
اكنون كه از ياد برد ه اي با تو زيسته ام مرا ببخش
مرا ببخش اگر نامت را زياد مي خواندم
و يا اگر زياد در پيش تو مي ماندم
آنقدر كه حوصله ات را سر ميبردم ..

اكنون كه نمي خندم مرا ببخش ...
اكنون كه ديگر هيچگاه اشكي ندارم مرا ببخش!!

ببخش اگر نترسيدم خدا هم فراموش كند مراقبت باشد و نگفتم : خدا نگهدارت!

مرا به خاطر تمام نا گفته هايم ببخش
اگر نگفتم تا قيامت به اميد ديدارت ..

اكنون كه من به قيامت دل بسته ام
ديگرمرا ببخش !!!:دل شکسته::دل شکسته::دل شکسته::دل شکسته:
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
من صبورم اما...

به خدا دست خودم نیست اگر می رنجم

اگر شادی زیبای تو رابه غم غربت چشمان خودم میبندم

تو نمی دانی چقدر با همه ی عاشقی ام محزونم

و به یاد همه ی خاطرهات مثل یک شبنم افتاده به خاک مغمونم

من صبورم اما...

بی دلیل از قفس کهنه ی شب می ترسم

بی دلیل از همه تیرگی تلخ غروب و چراغی که تو را از شب متروک دلم دور کند میترسم

من صبورم اما...

این بغض گران صبر نمی داند چیست!!!!

 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
نـتــرس از هجــــوم حـضـــــورم

چــــیزی جــــز تـــنــهایی با من نیـــست
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
ای ساکن شهرخیال من !
بیا...
بیا تا ازگرمای نفسهایت
هیکل سرد تنهاییم
آب شود ....!
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
گاهی دلم تنگ میشود برای خودم
گاهی فاصله میگیرم از خویش
اخر میدانی...دلتنگی من از نوع دوری بین ما نیست
دوری من است از من
خود من در خاک است خاکبــــازی میکند
ومن در خــلوت خویش خاطــــره بازی
دلتنگی من دروغ نیست
دروغ دلتنگی من است
درست مثل دلتنگی های کودکی ام...
 

baroon

متخصص بخش ادبیات



گاه یک سنجاقک
به تو دل می بندد
و تو هر روز سحر
می نشینی لب حوض
تا بیاید از راه
از خم پیچک نیلوفرها
روی موهای سرت بنشیند
یا که از قطره آب کف دستت بخورد
گاه یک سنجاقک
همه معنی یک زندگی است!
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
حال مـن خوب است ...

حتے

با تمام دلشوره هایے ڪه

نمـڪ بسته اند

ته دلم را ...
 

شبگرد

کاربر ويژه
قاصد تجربه های همه تلخ با دلم میگوید

که دروغی تو دروغ...!!

که فریبی تو فریب....!!
 

mary.brayant

کاربر ويژه
کفر نمی گویم
پریشانم
چه می خواهی تو از جانم
مرا بی انکه خود خواهم
اسیر زندگی کردی...
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
كم طاقتی عادت آن روزهایت بود
این روزها...
برای گرفتن خبری از من ...
عجیب صبور شده ای ...
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
من نمی خواهم به درد آرم دلت از شرح حال خویشتن
چـون بجـــویـم در میان نامــرادیها کمال خویشتن


هست ونیست خویش را من باختم اندر قمار عشق تو
اندر این ســــودای دل نیستم فــکر مال خویشتن


جــــز مـــلال و رنــــج اندر دل ندارم از وفای دوستان
می برم با گفته نغز بهـــــار از دل مـــــــلال خویشتن


سیــرگــــــل ارزانی یـاران که من در کنج غــــم
گوشه ای دارم که شــادم با خیـــــــال خــویشتن


می کشد رنــج و الـم بسیارسیــنا از برای وصل یــار
شــــایدش روزی دهد آن بی وفا گنج وصال خویشتن

 

شبگرد

کاربر ويژه
صبوری و تحملم همیشه پشت شیشه ها

پنجره جز به بغض تو ابری و تر نمیشود.....
 

sasan

Banned
از پس شیشه ی عینک استاد
سرزنش وار به من مینگرد
باز از چهره ی من میخواند
که چه ها در دل من میگذرد
می کند صحبت خود را دنبال...
بچه ها عشق گناه است گناه!!!
وای اگر بر دل ناخواسته ای لشگر عشق بتازد بیگاه...
مبصر امروز که اسمم را خواند
بی خبر داد کشیدم غایب
جمع خندیدندو گفتند که جنون گشته به طفلی غالب
دگر آنها نمیدانند که من اینجا و دلم جای دگر
دل آنهاست پره درس و کتاب
دل من در پی سودای دگر
 
بالا