• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

وصف حالت رو با شعر بگو

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
ساده با تو حرف مي زنم
اين پرنده اي که من کشيده ام
چرا نمي پرد؟
اين ستاره
سرد و کاغذي است
اين درخت
بي بهار مانده است
دانه هاي اين انار طعم مرگ مي دهد
من دلم گرفته...
هر چه مي روم... نمي رسم
 

شبگرد

کاربر ويژه
در رویاهایم می بینم
به سوی تو پرواز می کنم
اگر
بال های زخمی ام بگذارند!

 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
[COLOR=#00000]
رنگ آرزوهایم این روزها خیلی پریده


تو اگر دستت به آسمانش رسید


چند تکه ابر نقاشی کن


تا دل ما به ابرها خوش باشد

[/COLOR]
 

شبگرد

کاربر ويژه
410348921893957.gif


.
.
.

نيمي از دنيا گذشت
بدون تو
اكنون
به نيم ديگر دنيا فكر مي كنم
با تو
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
خسته ام از حرف سكوت
خسته ام از هر واژه كه با تنهايي همراه است
مي خواهم نقطه بگذارم در پایان همه ی این جملات
شاید باز نتوانم.....
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]برای تو می نویسم که عاشقانه میخوانی درد دلم را…



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]برای تو مینویسم ، برای تو که میدانم مثل من عاشقی



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]یا در غم عشقت نشسته ای



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]مینویسم تا بخوانی ، من با یک دنیا احساس نوشته ام



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]تو نیز با چشمان خیست بخوان



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]این دفتر کهنه که هر صفحه از آن با کلام عشق آغاز شده



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]برای همه است ، برای عاشقان وبرای آنهاییست



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]که در غم دوری عشق نشسته اند و



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]آنها که تنها در گوشه ای نشسته اند



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]بخوان تا من نیز عاشقانه برایت بنویسم



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]برای تو می نویسم که میدانم مثل منی



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]همصدا با من ، و همنشین با اشک



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]برای تو مینویسم که عاشقترینی



[FONT=Vazir,helvetica,sans-serif]کاش روزی کنار هم تمام این غمها به خنده تبدیل شود
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
پا به پای کودکی هایم بیا
کفش هایت را به پا کن تا به تا

قاه قاه خنده ات را ساز کن
باز هم با خنده ات اعجاز کن

پا بکوب و لج کن و راضی نشو
با کسی جز عشق همبازی نشو

بچه های کوچه را هم کن خبر
عاقلی را یک شب از یادت ببر

خاله بازی کن به رسم کودکی
با همان چادر نماز پولکی

طعم چای و قوری گلدارمان
لحظه های ناب بی تکرارمان

مادری از جنس باران داشتیم
در کنارش خواب آسان داشتیم

یا پدر اسطوره دنیای ما
قهرمان باور زیبای ما

قصه های هر شب مادربزرگ
ماجرای بزبز قندی و گرگ

غصه هرگز فرصت جولان نداشت
خنده های کودکی پایان نداشت

هر کسی رنگ خودش بی شیله بود
ثروت هر بچه قدری تیله بود

ای شریک نان و گردو و پنیر !
همکلاسی ! باز دستم را بگیر

مثل تو دیگر کسی یکرنگ نیست
آن دل نازت برایم تنگ نیست ؟

حال ما را از کسی پرسیده ای ؟
مثل ما بال و پرت را چیده ای ؟

حسرت پرواز داری در قفس؟
می کشی مشکل در این دنیا نفس؟

سادگی هایت برایت تنگ نیست ؟
رنگ بی رنگیت اسیر رنگ نیست ؟

رنگ دنیایت هنوزم آبی است ؟
آسمان باورت مهتابی است ؟

هرکجایی شعر باران را بخوان
ساده باش و باز هم کودک بمان

باز باران با ترانه ، گریه کن !
کودکی تو ، کودکانه گریه کن!

ای رفیق روز های گرم و سرد
سادگی هایم به سویم باز گرد!
 

baroon

متخصص بخش ادبیات
هر چه از پیش نظر رفت ، به یادش آرند
یارب آن روز مباداکه کنی یاد ، مرا !
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
من در این وسوسه ی شهر
[FONT=courier new, courier, mono] دنبال کسی میگردم
[FONT=courier new, courier, mono] ک[FONT=courier new, courier, mono]ه شبیه همه نیست
[FONT=courier new, courier, mono] مثل آب است دلش
[FONT=courier new, courier, mono]
2532309sz9uk9m898.gif

[FONT=courier new, courier, mono]مثل پروانه ظریف
[FONT=courier new, courier, mono]مثل تو رویایی

[FONT=courier new, courier, mono]و نفس میکشد از عشق خدا
[FONT=courier new, courier, mono] من در این وسوسه ی شهر پی
[FONT=courier new, courier, mono] نیمه ی گمشده ی آینه ها میگردم
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
من آن ابرم که می خواهد ببارد
دل تنگم هوای گریه دارد
دل تنگم غریب این در و دشت
نمی داند کجا سر می گذارد​
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
نمی دانی چه دلتنگم
چه بی تابم
چه غمگینم چه تنهایم
تو را هر شب صدا کردم
نمی بینی نمی خوابم

بیا تا باورت گردد
که بی تو کمتر از خاکم
ولی با تو به افلاکم

بیا با آرزوهایم
بسازم خانه ای در دل
سراغم را نمی گیری
مگر بیگانه ای با دل؟:دل شکسته:
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات

بـه فکر نــوازش دست های منی!
بی آنکــه بدانی ...
دلـــم است کــه تنهــا مانــده ..
دست هایــم ،
دو تاینــد.
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
گوییا یادش درونم مرده است
او که احساسم به یغما برده است

شوق دیدارش ندارم من دگر
چون جفاها برسرم آورده است

او چو ماری می گزد هردم مرا
من همان کز نیش او آزرده است

بند نتواند زند این چینی بشکسته را
خود نمیداند چه با من کرده است:دل شکسته:

او چو خاری در بیابانهای خشک
من همان کز تیغ او پژمرده است

زشت گویی های او بی انتهاست
تلخ و سوزاننده و بی پرده است

دل نبندم بیش از این بر نارفیقان دغل
شیشه دل را شکسته ، خاطرم افسرده است.....

 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]روی قبرم بنویسید کبوتر شد و رفت
زیر باران غزلی خواند ، دلش تر شد و رفت

[FONT=Tahoma, Arial, Helvetica, sans-serif]
چه تفاوت که چه خورده است غم دل یا سم
آنقدر غرق جنون بود که پر پر شد و رفت


روز میلاد ، همان روز که عاشق شده بود
مرگ با لحظه ی میلاد برابر شد و رفت

او کسی بود که از غرق شدن می ترسید
عاقبت روی تن ابر شناور شد و رفت
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
دل دیوونه ی ما با این صحبت ها شاد نمیشه
یک دم از غم دوری تو آزاد نمیشه
سکوت غوغا میکنددردل ماتم زده ی ما
شکستن این بغض سنگین جز به دست فریاد نمیشه . . .
 

یگانه جان

متخصص بخش ادبیات
دنبال بهانه نباش عزیزکم
چشم که گذاشتم
برو و هر وقــــــــــــــــــــــت خواستــــــــــــــــــــ ــی برگرد......


من تا بی نهایـــــــــــــــــــــ ــــــــــــــــــــت شمردن می دانم !
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
کسی دیگر نمی کوبد در این خانه متروکه ویران را
کسی دیگر نمی پرسد چرا تنهای تنهایم!!!

ومن شمع می سوزم ودیگر هیچ چیز از من نمی ماند
ومن گریان ونالانم ومن تنهای تنهایم !!!

درون کلبه ی خاموش خویش اما
کسی حال من غمگین نمی پرسد!!!

و من دریای پر اشکم که طوفانی به دل دارم
درون سینه ی پرجوش خویش اما!!!

کسی حال من تنها نمی پرسد
ومن چون تک درخت زرد پاییزم !!!

که هر دم با نسیمی میشود برگی جدا از او
ودیگر هیچی از من نمی ماند!!!
 

mahdis

متخصص بخش سرگرمی و طنز
کلافه و بی قرارم ، خبری از گذر زمان ندارم !
دستهایم میلرزد ، اینک روز است یا شب ، این را هم نمی دانم
تنها دردی در سینه دارم و بغضی که گلویم را می فشارد
تمام وجودم سرد است ، سیاهی لحظه هایم کار سرنوشت است

من دیوانه چقدر ساده بودم ، من عاشق چقدر بیچاره بودم
نمیخواستم عاشق شوم ، قلبم اسیر رویاهایم شد
رویاهایی که با تو داشتم ، کاش یاد تو را در خاطرم نداشتم
خواستم تو را فراموش کنم ، فراموشی را فراموش کردم
خواستم اشک نریزم ، یک عالمه بغض در گلویم را جمع کردم

کلافه و بی قرارم ، مثل این است که دیگر هیچ امیدی ندارم
سادگی من بود که بیش از هرچیزی مرا میسوزاند،
کاش به تو اعتماد نمیکردم ، کاش تو را نمیدیدم و راه خودم را میرفتم
کاش لحظه ای که گفتی عاشقمی ، معنای عشق را نمیدانستم

همه جا مثل قلبم دلگیر است ، همه جا مثل چشمانم خیس است
همه جا مثل غروبها ، مثل پاییز و مثل این روزها نفسگیر است
همیشه میگفتم بی خیال ، اما اینبار بی خیالی به من گفت بی خیال
همیشه میگفتم میگذرد میرود ، اما اینبار گذشت و چیزی از یادم نرفت!
 
بالا