• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

.•: با تو تا کــنـج دنـج دل :•.

shakira

متخصص بخش پزشکی
بستن زلف رها سنگدلی می خواهد،

دل شکستن به خدا سنگدلی می خواهد،

چون دلت حال مرا دید نپرسید چرا

سنگ ماندن به خدا سنگدلی می خواهد ...

:گل:
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
این دلی که شکستی مال من نبود،
خیلی وقت پیش تقدیم به تو شد؛

خوشحالم چون حالا میتونم جای دل

سنگ بذارم تو ســ ــینه ...

:گل:
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
پاسخ : من در کنار همه تو را کم دارم....

کاش همانطور که از شکستن تکه ای شیشه بر میگردی

و نگاهش میکنی،

وقتی دل مرا شکستی ...

یکبار بر میگشتی

فقط نیم نگاهی میکردی ...

:گل:
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
پاسخ : به بهارم نرسیدی...به خزانم بنگر

احساس سوختن به تماشا نمی شود

آتش بگیر تا که بدانی چه می کشم ...

:گل:
 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
مــی پوشـــانــم / دلتـــنگــی ام را / بـــا بســتــری از کلمــات / امــا باز کســی در دلـــم / " تــــــو " / را صـــدا مــی زنــــد
 

taha moien

کاربر ويژه
خواب خفتگان کشتی را صدای ناخراشیدهء ملوانی سال خورد آشفت که فریاد برداشت :

کشتی به سوی غرقه میرود

و من و تو را بر تخته پاره ای گذارده اند

و انگار هنوز هم در خواب به سر میبردیم

و تا چشم باز کردیم

چشمانمان

آغوش جزیره ای را دید که ساحلش سخت ما را در اغوش گرفته بود
 

taha moien

کاربر ويژه
ﺩَﺧﯿﻞ ﻣﯽ ﺑـﻨﺪﻡ..
ﻧـﻪ ﺍﯾـﻨﮑﻪ ﮔﺮﻩ
ﺑﮕﺸﺎﯾﯽ.. ﻣﯽ ﺑـﻨـﺪﻡ ،ﮐﻪ ﺭﻫـﺎﯾﻢ
ﻧﮑﻨﯽ..........

8fbp381bg6br67iarsmc%2B%25281%2529.jpg
 

shakira

متخصص بخش پزشکی
پاسخ : به بهارم نرسیدی...به خزانم بنگر



برنگرد،

که بر نمی گردی تو هیچوقت ...

نمی خواهمم داشته باشمت،

نترس فقط بیا ...

در خزان خواسته هام کمی قدم بزن تا ببینمت؛

دلم برای راه رفتنت تنگ شده است ...

:گل:
 

taha moien

کاربر ويژه
در سراشیبی این راه سیاه
دل من خسته و آشفته دوان
دل من سردتر از یاس سپید
دل من پاک تر از آب روان

راه تا خانه ی تاریکی ها
راه تا خیمه ی تنهایی هاست
راه من ... جاده ی من یک پل سخت
بر سر کو چه ی دلتنگی هاست

بر دو چشمان من از شوق بهار
آسمان بوسه ی باران می زند
قلبم اما در گریز از آسمان
حرف پاییز و ... زمستان می زند

قلب تنهای نگاه خسته ام
با امید ماه و باران زنده بود
آسمتن زندگی اش ولی
از سیاهی ، از کویر آکنده بود

راه من از صبح . امید و بهار
تا شب سرد زمستان می رود
راه من تا قعر دریای سکوت
تا زمان مرگ باران می رود


 

taha moien

کاربر ويژه
به او گفتم
باران که ببارد
عادت خواهی کرد به گریستن در باران
و اشک های توبارانی خواهد شد
هم چون تمام باران ها ،
خندید؛ او عادت را نمی فهمید ...




 

الهه خورشید

متخصص بخش خانه و خانواده
یه پروانه را با دستات می گیری

بعدش می خوای ببینی زنده هست؟

انگشتاتو باز کنی .... فرار میکنه

محکم بگیری....می میره

دوست داشتن هم یه چیزی مثل پروانه هست
 

مهری

کاربر ويژه
فضای آشیانه راپر از ترانه می کنم

کسی سؤال می کند به خاطر چه زنده ای؟

ومن برای زندگی تو را بهانه می کنم
 

taha moien

کاربر ويژه
فریادی است در سکوتم
از دوست داشتن
و جاده است در نگاهم
از عشق ورزیدن
اما
نه سکوتم را خواندی
و نه نگاهم را ....


 

taha moien

کاربر ويژه
به تو می اندیشم.به تو ای الهه من
به تو که ای کاش بودی و میدیدی که بی تو زندگیم هم رنگ پر کلاغی شده است که از وقتی رفته ای لب بام خانه ام قارقار میکند

بی چشمانت…
دوباره این خانه،در سکوتش،بلند بلند حرف میزند
دوباره این دیوارها،زانوی غم بغل گرفته اند
فکر انکه روزی دستانت را بر انها می کشیدی
ترک ترکشان کرده است...

دوباه عطر تنت،در فضا پیچیده است
من مانده ام و این تنها یادگار تو
من مانده ام با بوی تو
که به است ز هزاران جام و باده
که انچنان مستم میکند
که خدا را هم کفر می گویم

دوباره چشمانم تو را جست و جو میکنند
خیره به عکست می شوم
غرق در حست
حس بودنت
که مرا شوقی ست بی پایان

هنوز هم
هر صبح
گلدان ها را اب می دهم
حیاط را جارو میکنم
اسمت را روی دیوارها حک میکنم
تا کمی ارام گیرم
می نشینم
خیره به در
به گرد و غبار می نگرم
گرد و غبار دلم!!
به لبخند شیرینت می اندیشم
به تجسم عشقت
که چه رویایی بود
و تو چه ارزان ویرانش کردی
و با قلمی از تیغ
و جوهری از اشک
روی گرد و غبار دلم
با صدای بلند می نویسم

که ای زیبای من
باز ای
باز ای ای شیرین ترین رویای بیداری من
باز ای که بی تو هر نفسم
چون خطی ست بر روی دفتر زندگیم
باز ای و بنگر روزگارم را
که حال
سرمشق زندگی من
شده است هر لحظه
خط به خط
پر کردن دفتر عمرم
از دوستت دارم ها
از بی تو میمیرم ها
از پرستش ها
باز ای و بخوانش
تا انتها
شاید باورت شود
که بی تو
هر لحظه ی من
انتهای من است...


 

taha moien

کاربر ويژه
کاسب کهنه کار من! باز بساط مي کني؟

جنس دلت به شهر ما، خوب فروش مي کند، عشق حراج مي کني؟
قلب اجاره مي دهي؟
نرخ خريدنت مرا، خانه به دوش مي کند...


 

taha moien

کاربر ويژه
دیشب از دلتنگیت بغضی گلویم را شکست

گریه ای شد بر فراز آرزوهایم نشست

من نگاهت را کشیدم روی تاریخ غزل

تا بماند یادی از روزی که بر قلبم نشس

 

taha moien

کاربر ويژه
بزرگـــــــ شدن ؛ آرزوی کودکــــــانــه ای بود که به

پشیمانی اش نمی ارزید




 

چاووش

متخصص بخش ادبیات
گر بشکافی هنـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــوز خاک شهیدان عشق

آید از آن کشتگــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــان زمزمه دوست دوست

 

taha moien

کاربر ويژه
hwhj6mbf0m3x3rjdyfjq.jpg


پنجره ها کلافه اند از سنگینی نگاه منتظرم


اگر نمی آیی


اینقدر پنجره ها را زجر ندهم


چشم هایم به جهنم.....


 

sinareza

متخصص بخش ادبیات
دل به دریــا زدم

دلـــشـــوره ام بــــیـشــتـر شـــد . . .
 
بالا