• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

☂ پاتوق بر و بچ شمالی ✿•.¸¸.

سایه

کاربر ويژه

Mans0ur

New member
سلام برار....خاری؟؟سلامت هستنی؟؟؟چه خورا حال و احوال خاره؟خاشه؟؟:خنده1::خنده2: چی چی گونی ت برار؟؟؟؟ زور نداریم اینجه:خنده1:

سلام خاخِر. ممنونمه. ته خاری ؟ سِلامت هستی ؟ سلامتی. خور خاصی نیه. ته چتی هستی ؟ روزگار به خاشی گذرنه ؟

:نیش:

اههههههه. شما چقد شبیه ما حرف میزنی :نیش:
 

Sky girl

کاربر ويژه
سایه خاخر من تا حالا این واری دراکولا ندیدمه ....این دراکولا کاجه دره؟؟؟؟؟؟؟:نمیدونم:
 

Sky girl

کاربر ويژه
من ندومبه چوه همیشه ترجمه ره یاد کامبه بنویسم.....ترجمهههه:آبجی سایه من تاحالا ابنجوری دراکولا ندیدم...این دراکولا کجا هست؟من نمیدونم چرا همیشه ترجمه رو یادم میره بنویسم:خجالت2::خجالت2::غش:
 

سایه

کاربر ويژه
من ندومبه چوه همیشه ترجمه ره یاد کامبه بنویسم.....ترجمهههه:آبجی سایه من تاحالا ابنجوری دراکولا ندیدم...این دراکولا کجا هست؟من نمیدونم چرا همیشه ترجمه رو یادم میره بنویسم:خجالت2::خجالت2::غش:

نرگس جون تو این صفحه Dr.ben عزیز توضیح دادن:گل:
http://www.iranjoman.com/showthread.php?t=72141&page=14
 

Sky girl

کاربر ويژه
خوندم اما چون من گیلانی نیستم از این دراکولاهااااا:نیش:....ندیدم خداروشکر....:غش:
 

Sky girl

کاربر ويژه
مهدیس اینجه دره گنه که من خام بورم خاش سره....کاری باری ندارنین خاخراوبرارا؟؟؟؟:خنده1: بعدشم گنه :نیش::نیش::غش:
 

Mans0ur

New member
مهدیس اینجه دره گنه که من خام بورم خاش سره....کاری باری ندارنین خاخراوبرارا؟؟؟؟:خنده1: بعدشم گنه :نیش::نیش::غش:

از قول من بایی از اّوِل هم کاری نداشتمی :نیش:

---------

از قول من به ایشون بفرمایید از اول هم کتری نداشتیم :نیش:
 

Dr.ben

کاربر ويژه
چند تا عکس از ماسوله که پاییز پارسال گرفتم. تقدیم به دوستان عزیز.

13klsx3me8syr0rv29ie.jpg


n8netnwpf671qxrpgou.jpg


7qrtrdfugqzk055wgnc2.jpg
 

Dr.ben

کاربر ويژه
ترانه ای عاشقانه به زبان گیلکی

منبع: http://v6rg.com/?p=4719
لینک دانلود و گوش کردن به این ترانه: http://v6rg.com/wp-content/uploads/2011/12/jon-e-leyli.mp3

ترانه این طور آغاز می شود: (ای روزای بوشؤمای هیمه‌واچینئه‌رؤی) کلمه‌ی «روی roy» واژه‌ی تکیه یعنی آوای پایانی جمله است و معنای آن یعنی بله. این ترانه گیلکی زیبا به لهجه‌ی مردم روستاهای نقرده و نبی‌دهکا از توابع کیاشهر و آستانه خوانده شد. تأثیر یک شخصیت هنری ممتاز اما خودبارآمده به نام «شوندی» در روستای نقرده در اجرای این ترانه بسیار دخیل بوده است. راجع به کارهای هنری شوندی سخن به‌میان خواهد آمد. اما مضمون ترانه‌ی لیلی جان قصه جمع‌آوری هیزم بچه‌های روستاست.
هر بامدادان نوجوانان ده به صورت جمعی به جنگل می‌روند و هیزم مورد استفاده خانه‌ی روستایی را به‌عنوان ذخیره زمستانی جمع‌آوری می‌کنند و به منزل می‌آورند. دختری از دختران ده آن چه را بر وی گذشته برای دوستش تعریف می‌کند. البته نام دختر و حتی نام پسری که با او به سخن ایستاده بوده در اصل ترانه ناشناخته مانده است، ولی کل داستان چنین است:
گویا این دختر بعد از رفتن سایرین به جنگل، راهی می‌شود. وقتی به نقاط خلوت راه می‌رسد پسری به سن و سال خود را که گویا او هم از قافله‌ی یاران هر روزی خود جدا مانده بود در تعقیب خویش می‌بیند. دختر با مشاهده‌ی او قدم‌هایش را تند می‌کند و زمانی می‌رسد که می‌دود. پسر نیز در دو او را دنبال می‌کند. در این ترانه از پسر به نام «همساده ریکأی» (پسر همسایه) یاد می شود و دختر همه آن‌چه را که بر او گذشته برای دوستش لیلی بازگو می کند.
این دو در حال دویدن بودند که پسر کلوخی از گل خشکیده به طرف دختر پرت می‌کند که به وسط پشت او اصابت می‌کند. این محل اصابت را دختر با نام «هه‌پرکأی» یاد می‌نماید. هه‌پرکای نقطه‌ای در وسط پشت است که دست انسان برای خاراندن آن نقطه نمی‌رسد و یک گودی کوچک دارد. بالاخره پسر به او می‌رسد. این دو دقیقاً در سنینی بودند که از آن‌ها معاشقه بعید بود اما به‌محض رسیدن به دختر که از ضربت کلوخ خشکیده گل افتاده بود -و شاید هم علت سقوطش غیر از این بود- به طرف وی متمایل می‌شود. می‌بیند خاری بر پای دختر رفته و قسمتی از آن نمایان است. پسر به خاطر کمک، سر دختر را به زانوی خویش می‌نهد و با دست می‌خواهد خار را از پای او بیرون بکشد اما از عهده‌اش برنمی‌آید و لاجرم با دندان این خار را بیرون می‌آورد و آن‌گاه نگاهی مشتاقانه به چهره‌ی رنگ‌پریده‌ی دختر می‌پاشد و بوسه‌ای از پیشانی او می‌گیرد.
در این ترانه دختر با ترسیم حالات خود از این واقعه در حقیقت رشد خویش را و این‌که به یک احوال دیگری رسیده است بیان می‌کند. کلام ترانه‌ی لیلی جان واقعاً می‌تواند مبین بهترین و گویاترین شکل تغییرپذیری و آثار بلوغ باشد که در قالب جملات زیبای این ترانه‌ی گیلکی بیان شده است. جمع‌آوری ترانه‌ی لیلی جان برایم مشکلات زیادی به‌همراه داشت و مدتی ناتمام بود تا این که با کمک آقای دکتر مهرگان که از هنرشناسان و موسیقی‌دانان زبده در زمینه‌ی موسیقی سنتی به شمار می‌آیند کامل و برای اجرا و ضبط آماده گردید. در حقیقت زحمات بی‌دریغ ایشان در تکمیل این ترانه قابل تقدیر و امتنان است.»
یادداشت‌های پراکنده درباره‌ی موسیقی فولکلوریک گیلان. فریدون پوررضا. مرداد ۱۳۶۷


I ruzay bušomay hime-vacine-roy, jön ə Ləyli
Jəngəl ə miyöne-roy, jön ə Ləyli-roy​
یک روز رفتم به جمع کردن هیزم [تک‌واژ «رؤی» در انتهای برخی واژگان، معنای خاصی ندارد و تنها وزن آوازی را تکمیل می‌کند]، لیلی جان
در دل جنگل، لیلی جان​
Niya budəm bidem həmsaye rikay mərə dumbal dəre, məre gutəre: His!
Mahal nəgudəm unay, tundtər bušom,
hande bəgutay: His!​
نگاه کردم و دیدم پسر همسایه مرا تعقیب می‌کند و دارد به من می‌گوید: هیس!
به او محل نگذاشتم، تندتر رفتم
دوباره گفت: هیس!​
Məre tərs bəgitay, mi dil dəkətay, pa tunda gudəm
tundtər o tundtər o tundtər bušom
mu bədo-bədo, un bədo-bədo
mu bədo-bəd0, un bədo-bədo​
ترسیدم، دلم تپید، پا تند کردم
تندتر و تندتر و تندتر رفتم
من بدو-بدو، او بدو-بدو
من بدو-بدو، او بدو-بدو​
yəkte “gil-gude” vigite-roy,
bəze mi pušt ə hapirkak ə miyöne-roy, jön ə Ləyli
Jəngəl ə miyöne-roy, jön ə Ləyli-roy​
او [پسر] یک «تکه گل خشک شده» برداشت،
زد به میانه‌ی پشتم، لیلی جان
در دل جنگل، لیلی جان​
Mi nazuk ə pay gir buday
Lalik-dar ə jir tumuš bušo
vəng bəzema
məre dəkətam jəngəl ə vašon ə miyöne
xore farsone-roy, jön ə Ləyli
Jəngəl ə miyöne-roy, jön ə Ləyli-roy​
پای نازک من گیر کرد
زیر درخت لیلیه‌کی [درختی خاردار که اسم فارسی‌اش را نمی‌دانم] خار به پایم فرو رفت
گریه کردم
به درون گیاهان و علف‌های جنگلی افتادم
خودش [پسر] را رساند، لیلی جان
در دل جنگل، لیلی جان​
Bəmaroy mi sər ə jör
hito xu dəsone xu kəmar bəza
xande bəkuday: har har har, hir hir hir
xande bəkuday: har har har har har, hir hir hir
har har har, hir hir hir​
آمد بالای سرم
همین‌جور دست‌هایش را به کمر زد
خندید: هارهارهار-هیرهیرهیر
خندید: هارهارهارهارهار-هیرهیرهیر
هارهارهار، هیرهیرهیر​
Jön ə Ləyli, jön ə Ləyli, jön ə Ləyli-roy
mi jön ə Ləyli-roy
Məre bəgutay:
“Agər man danəste bim tu be i zudi mərdəne bi, ti gərdan lafand dəgudim ta bərdim kulhat ə sər ba ham zəndegi gudimə-roy”
mi jön ə Ləyli-roy
“Səd ə bis sal omr gudiyay, axər jəvon nəmərdiyay”​
لیلی جان، لیلی جان، لیلی جان
لیلی جان من
به من گفت:
«من اگر می‌دانستم تو به این زودی خواهی مُرد، طناب به گردنت می‌افکندم تا ببرمت به گردنه‌های کوه که با آن‌جا با هم زندگی کنیم»
لیلی جان من
[ادامه‌ی حرف‌های پسر:] «صد و بیست سال عمر می‌کردی، سرآخر جوان‌مرگ نمی‌شدی»​
In ə cum dəkətay tumuš ə sər
axmone jir barday
mi səre bəna xu zanu sər
gazon ə hama dər barday, mi pa tumušonə-roy
Ite mucci bəze mi pišonie-roy
məre yad bəda boy mazəye jəvonie-roy, jön ə Ləyli
Jəngəl ə miyöne-roy, jöon ə Ləyli-roy
jön ə Ləyli-roy, jön ə Ləyli-roy​
چشمش افتاد به خار
اخم کرد
سرم را روی زانوش گذاشت
با دندان‌هاش خار را از پایم بیرون کشید
به پیشانی‌ام بوسه‌ای زد
طعم جوانی را به من یاد داده بود، لیلی جان
در دل جنگل، لیلی جان
لیلی جان، لیلی جان
 

Dr.ben

کاربر ويژه
5400_larg.jpg

30 ضرب المثل گيلكي با ترجمه فارسي:


1« ننم اَنَ دِ لَ چه مارغانه بزه »

مفهوم ؛ نمی دونم این چه توطئه ای کرده .


2 « شونده کوپه اَنِ ریحانه بو اَیه »

مفهوم ؛ طرف آدم ولخرجی زیاد داره .



3 « آغوز دارِ جور ایشماره »

مفهوم ؛ کسی که در محاسبه خیلی دقیق و تیز هوشه .



4 « روغن زردُ کره ماسال »

مفهوم ؛ کسی که در خرج کردن خسیس باشه .



5 « خفتن وقتَ به نیشتن بمو »

مفهوم ؛ زمانی که موقع خوابه تازه بی خوابی به سرش زده .



6 « مردک ده میان راه ندَاید سراغ کدخدایه گیفتی »

مفهوم ؛ کسی که عرضۀ کاری رو نداره بهانه بیجا میاره .



7 « حله فَندر چه عروس گوله بَوَردید »

مفهوم ؛ نگاه کن ببین چه بیخودی شلوغ انداختن .



8 « اَنَ خروس مورغانه کونه »

مفهوم ؛ یعنی خیلی خوشحاله .



9 « کُردُ کلُه نازَ دهی دوشاب پوله یقه گیره »

مفهوم ؛ نازشو هر چه بیشتر بکشیم روش زیادتر میشه .



10 « یخاری یخاری آدم شه پای بخاری »

مفهوم ؛ رفتن تو کار خلاف آروم وکم کم شروع میشه .



11 « آب سراجورَ شو قورباغه ابو اتا خَنه »

مفهوم ؛ کاری که انجام آن امکان پذیر نیست .



12 « سَری که درد نُکنه دستمال دَنوَدید »

مفهوم ؛ وقتی کاری به ما ربط نداره بیخود خودمون رو تو دردسر نندازیم .



13 « ایته نُخورم نخورم بَتَرس ایتَه پا نشسته مهمانَ »

مفهوم ؛ کسی که اول تعارف میکنه ولی وقتی پای سفره نشست از همه بیشتر میخوره .



14 « گَمَج گیل گیلی بُخورده خو نُخونَ پیدا کُدَه »

مفهوم ؛ یکی لنگه خودش پیدا کرده .



15 « اَنَ دوشابَ پول مرا بِهِیی »

مفهوم ؛ همش یه لباسی رو که به اون علاقه داره میپوشه



15 « اَنَ دوشابَ پول مرا بِهِیی »

مفهوم ؛ همش یه لباسی رو که به اون علاقه داره میپوشه .



16 « تی مالَ سفت بَدار تی همسایه دزد نَوَ گیفتن »

مفهوم ؛ هوای مال خودتو داشته باش .



17 « شونده خانه عروسیِ گزنه خانه خرابیه »

مفهوم ؛ وقتی بدن ادم رو گزنه میزنه آب شونده درمونشه ..



18 «خواخوری مرد خواستی خو برارَ گفتی زن نَخَه ایی »

مفهوم ؛ خواهره خودش شوهر دلش میخواست به برادرش میگفت زن نمی خوای ببری .



19 « عروس سقره کفش وازنَ نشتی گفتی مردَ پِرَ صحرا چرا پستی بلندی دَره »

مفهوم ؛ مشکل از خود طرف میگه اطرافیان تقصیر دارن .



20 « کُلشُ میان مورغانه بیافته »

مفهوم ؛ کسی که شانس بهش رو کرده باشه .



21 « پیچا منستن هفتَ جان داره »

مفهوم ؛ آدم سخت جونی هست .



22 « اَندی بپاسه آخر دما سسه »

مفهوم ؛ کسی که بیشتر از همه مواظبه ولی آخر گیر می افته .



23 « مرا بَکفتِه بیگیر »

مفهوم ؛ روی من تو این کار اصلاً حساب نکن .



24 « اَنَ راه سر علامَه ببوسته »

مفهوم ؛ جلوی راه کسی سبز شدن .



25 « کاشال َ ترسَ منه »

مفهوم ؛ به کسی میگن که خیلی ترسو باشه .



26 « آبَ تولَ کودَ ماهی بیگیرَ »

مفهوم ؛ شلوغ انداخته تا اوضاع رو به نفع خودش تمام کنه .



27 « سوخته جیرَ پلا دیننِه »

مفهوم ؛دیگه از اون توقع نداشته باش .



28 « اَمَن ننیم تی سر کی بالا سروَرَ »

مفهوم ؛ ما نمی دونیم که تو طرفدار کی هستی .



29 « گُوکُولُو سُوکُولُو بُکودَتا اَنَ فَرَسَ »

مفهوم ؛ زمان زیادی طول کشیده تا به هدفش برسه .



30 « بادمجانَ بم آفت نَزَنه »

مفهوم ؛ نترس اتفاقی واسه اون نمی افته شانس داره .

منبع: http://www.shomalnews.com/view/5400/30 ضرب المثل هاي گيلكي با ترجمه فارسي/




استفاده از اين خبر فقط با ذكر نام شمال نيوز مجاز مي باشد .
 

Dr.ben

کاربر ويژه
شمال زاکان کویا ایسیدی؟! سایه خاخور تو چرا ده ایا نیایی؟!
(بچه های شمال کجان؟! سایه تو چرا دیگه اینجا نمی یای؟!)

اینم یه شعر از بابک نجفی شاعر گیلانی:

کنم می شعر با ا جومله آغاز
می دیل بیگیفته بس که گرمه شیراز

دو ساله که دورم من از می گیلان
تنگه می دیل برای ابر و باران

تنگه می دیل رشت جاغالان ره
ماهی فروشان سر میدان ره

تنگه می دیل او تاکسیان شهرداری زیر ره
تنگه می دیل تختی و گلسار ترافیک ره

تنگه می دیل عاشورپور صدا ره
دعایی، مسعودی و پوررضا ره

حتی می دیل تنگه او زرجوب ره
گرچه دنم هنوز هو بوی دهه!!

می دیل بترکسته ده باران ره
رشت قشنگ ابری روزان ره

می دیل بوکود یاد خیابان باز
سرعت گیر و چالیکا و دست انداز!!

الانه که قدر می شهر دنم
هر جا ایسم می رشت تنها ننم

الانه که فهمم گیلان بهشته
قشنگ ترین جای جهان می رشت

هر کی ببم، هر جا ایسم گیلکم
دونیا میان مرام جا من تکم

عمر و نفس می شین ه آب و خاکه
غربت جا می دیل هچین هلاکه

می شهر دوری جا می دیل بترکست
غوصه بمو هتو مر فوتورکست ...
 

Abbath

New member
این شعر رعنای گلم رعنای رو من خیلی دوست دارم،البته اینم بگم که زبان مادری بنده قرابت بسیار زیادی با زبان گیلکی داره،تقریبا بیشتر حرفاتون رو متوجه میشم
 

Dr.ben

کاربر ويژه
این شعر رعنای گلم رعنای رو من خیلی دوست دارم،البته اینم بگم که زبان مادری بنده قرابت بسیار زیادی با زبان گیلکی داره،تقریبا بیشتر حرفاتون رو متوجه میشم

خوش اومدی عباس جان :گل:
در مورد داستان ترانه رعنا این مطلب رو توی یکی از وبلاگ ها خوندم که جالبه:

"توی خود مجموعه رستاک قسمتی به نام روایت داستان رعنا داره .. رعنا یه دختر گیل بود (یا همون گیل لاکو) که عیاری به نام «کرد آقا جان» عاشقش میشه و میدزدتش! حالا در مزمت و نکوهش کار کردآقاجان چه بگویم؟ زشت بوده دیگه کارش!
اونوقت این شاعر بدبخت هم مثل اینکه رعنا رو دوست داشته، و براش یه شعری گفته!
کردآقاجان که زمان رضا خان زندگی میکرده، همون طوری که گفتم عیار بوده و از ثروتمندا میدزدیده و میداده به فقیرا .. همیشه هم اربابا و ثروتمندا منتظر شکارش بودن، که البته با یارهای زیادی که کردآقاجان داشته کار سختی بوده دیگه! بالاخره یه روز نزدیکی روستایی توی کوه های گیلان به نام کلرود مورد اصابت گلوله قرار میگیره .. یه کم دیگه میجنگه تا اینکه بالاخره از بالای کوه میفته کنار رودخونه و میمیره و دار فانی رو بدرود میگه!
رعنا هم نمیدونم بعدش میره با این عاشق شاعرش ازدواج کنه یا نه! خبری ازش در دست نیست.
پاره ای از شعر که توی این آهنگ نیست میگه:

رعنا جوان مشتی بو رعنا
روغن بوخورده کشتی بو رعنا

این بیت نشون دهنده ی اینه که معیارها برای عاشق شدن عوض شده ها! رعنا جان انقده روغن گوسفندی واین حرفا خورده بود، قد کشتی شده بود.
اما با این حال این همه هم کشته مرده داشته!
موندم کردآقاجان چه جوری یه نفر با هیبت رعنا رو دزدیدده بوده؟ "

لینک: http://blog.masiha.ir/masiha/5982

متن و ترجمه ترانه زیبای رعنا:

رعنا تی تومان گله کشیه رعنا

(رعنا شلوارت روی گل (زمین) کشیده می شود)

تی غوصه آخر مره کوشی رعنا

(غصه ی تو آخر من رو می کشد)

دل دبستی کرد آقاجانی رعنا

(تو به کرد آقا جان، دل بستی)

حنا بنی تی دستانه رعنا

(دستانت را حنا بستی (با اون نامزد کردی))

آی روسیای رعنا جان واگرد بیا رعنا

(ای رعنای رو سیای عزیزم برگرد و بیا)

رعنا میشه رعنا سیا کیشمیشه رعنا

(رعنا برای منه کشمش سیاه است (شیرین است))

رعنا میشه رعنا سیا کیشمیشه رعنا

پارسال بشو امسال نومی رعنا

(پارسال رفتی و امسال نیامدی)

تی بوشو راه واش در بمی، رعنا

(یعنی از راهی که رفتی علف در اومده چیزی معادل زیر پام علف سبز شد))

تی لنگانه خاش در بمی رعنا

(استخوانهای ران تو بیرو ن زد (لاغر شدی))
آی روسیای رعنا وا گردبیا رعنا

رعنا میشه رعنا سیا کیشمیشه رعنا

رعنا میشه رعنا سیا کیشمیشه رعنا

امساله ساله چاییه رعنا

(امسال سال برکت محصول چاییه (پرباران است))
رعنا تی پر می داییه رعنا

(رعنا پدر تو دایی من است)

جان من بگو مرگ من بگووو رعنااااااااااا

(به جان و مرگم سوگند بگو رعنا)

دیشب تی سر که دبه بوووووووو

(دیشب کی بر بالینت بود)
رعنای گله رعنا گل سنبله رعنا

رعنای گله رعنا گل سنبله رعنا

رعنای گله رعنا گل سنبله رعنا

رعنای بوشو تا لنگرود رعنا

(رعنا رفته تا لنگرود)

خیاط بدی هیچکی نوگوت رعنا

(به دیدن خیاط رفت و به کسی نگفت)

خیاط بچه ترا کت بودوخت رعنا

(بچه خیاط برایت کت دوخت)
رعنا میشه رعنا سیا کیشمیشه رعنا

رعنا میشه رعنا سیا کیشمیشه رعنا

رعنا تی تومان گله کشیه رعنا

تی غوصه آخر مره کوشیه رعنا

دل دبستی کردآقاجانه رعنا

حنا بنی تی دستانه رعنا

آی روسیای رعنا جان واگردبیا رعنا

رعنا میشه رعنا سیا کیشمیشه رعنا

رعنا میشه رعنا سیا کیشمیشه رعنا
 
بالا