برای مشاعره + فقط با حرف " د "

[Reza Sharifi]

دل اگر خداشناسی همه در رخ علی بین
به علی شناختم به خدا قسم خدا را
به خدا که در دو عالم اثر از فنا نماند
چو علی گرفته باشد سر چشمه بقا را
.
.
.

 

[Reza Sharifi]

در جهان بال و پر خویش گشودن آموز

که پریدن نتوان با پر و بال دگران


اقبال لاهوری

 

[baroon]

دوستت دارم و دانم که تویی دشمن جانم

​

​

از چه با دشمن جانم شده ام دوست ندانم​

​

 

[مهشید]

در اين سراي بي كسي كسي به در نمي زند

به دشت پر ملال ما پرنده پر نمي زند
​

 

[Reza Sharifi]

«دی شیخ با چراغ همی گشت گرد شهر // کز دیـو و دد ملولم و انسانم آرزوست//

گفتند یافت می‌نشود جسته‌ایم ما // گفت آن که یافت می‌نشود آنم آرزوست»

:دست:

 

[asl_davood]

دمی با دوست در خلوت به از صد سال در عشرت

من آزادی نمی خواهم که با یوسف به زندانم

 

[Reza Sharifi]

در دایره وجود موجود علیست
اندر دوجهان مقصد و مقصود علیست
گرخانه اعتقاد ویران نشدی
من فاش بگفتمی که معبود علیست


مولانا

 

[asl_davood]

در اين دنياى بى حاصل چرا مغرور ميگردى

سليمان گر شوى آخر نصيب مور ميگردی

 

[ثمره]

دل داده ام بر باد بر هرچه بادا باد
مجنون تر از لیلی شیرین تر از فرهاد

قیصر امین پور
​

 

[fatemeh]

دویی از خود بدر کردم، یکی دیدم دو عالم را
یکی جویم، یکی دانم، یکی بینم، یکی خوانم

​

هُوَ َالاوّل، هُوَ الآخر، ُهوَ الظاهر، هُوَ الباطن
بجز یا هُو و یامن هُو، کسی دیگر نمیدانم ...



( مولانا )
​

 

[fatemeh]

دردانه دهر به بحر آوازی تو
سرمنشاء عشق و شور پروازی تو

در روز نخست از چنین فصل خزان
آواز خوش عشق بخوان، جان جهان​

​

 

[Reza Sharifi]

دعایی گر نمی​گویی به دشنامی عزیزم کن


که گر تلخست شیرینست از آن لب هر چه فرمایی

 

[fatemeh]

درخت دوستی بنشان كه كام دل به بار آرد
نهال دشمنی بركن كه رنج بی شمار آرد​

​

 

[fatemeh]

دلتنگم و دیدار تو درمان من است
بی رنگ رخت زمانه زندان من است

 

[Reza Sharifi]

در زد کسی انگار که مهمان داریم
در سفره گرسنگی فراوان داریم
امروز پدر ابر زیادی آورد
مانند همیشه شام باران داریم
...

جلیل صفربیگی
​

 

[Reza Sharifi]

درخت غم بجانم کرده ریشه
بدرگــــــاه خدا نالــــم همـیـشــــه
رفیـــقان قدر یکدیــــگر بدانید
اجل سنگست و آدم مثل شیشه

بابا طاهر
​

 

[fatemeh]

در چشمم از تمامی خوبان سری هنوز ...عمرم گذشت و توام در سری هنوز...​

 

[baroon]

دست از جهان بشوی که اطفال حادثات

افشانده‌اند میوه ی این شاخ پست را

*صائب*​

 

[baroon]

دنیا چو حباب است ولیکن چه حباب
نه بر سر آب، بلکه بر روی سراب

آن هم چه سرابی که ببینند به خواب
آن خواب،چه خواب؟ خواب بدمست خراب​

 

[Reza Sharifi]

دلتنگم و با هیچکسم میل سخن نیست
کس در همه آفاق به دلتنگی من نیست...

وحشی بافقی