• توجه: در صورتی که از کاربران قدیمی ایران انجمن هستید و امکان ورود به سایت را ندارید، میتوانید با آیدی altin_admin@ در تلگرام تماس حاصل نمایید.

رد پای احساس...

مهشید

کاربر ويژه
دلتنگی ات هرشب
دیرتر از من

به خواب می رود ،
و هر صبح
پیش از خورشید
در من طلوع می کند... !
 

مهشید

کاربر ويژه
شبــــهـــایم درد دارد،
وقتـــی نـــدانـــم،
چــــراغ اتـــاقـــت را کـــدام لعنتــــی خـــامــــوش میکنـــــد
 

مهشید

کاربر ويژه
براي تو سرودم شعر تلخم را
و مي دانم كه در قاموس كولي ماندگاري نيست
و اين تكرار تكرار است من از شهر تو خواهم رفت
من از يادتو خواهم رفت و مي دانم كه از يادم نخواهي رفت
چه غمگين است بدرودم خداحافظ خداحافظ
 

مهشید

کاربر ويژه
از " مـانـدن " کــه چیــزی نـمی دانی
لااقـــل
"درســـت رفتـــن " را یــاد بگیـــر . .
 

مهشید

کاربر ويژه
اي كاش حوالي دل تو هم ...
"باراني" بياید ...
زميني تر شود ...
بوي خاكي بلند شود .
شايد كمي "عاشقم" ميشدي ...
 

مهشید

کاربر ويژه
تب نکردم...!
هوا سرد شده و من پيشانيم را براي دست هاي يخ او داغ نگه داشته ام...!!
 

مهشید

کاربر ويژه
بگذار هرچه نمی خواهیم بگویند
بگذار هرچه نمی خواهند بگوییم
باران که بیاید از دست چترها کاری ساخته نیست...!
 

شبگرد

کاربر ويژه
داشتم ديشب من
آسمان آبي
كهكشاني شيري
اختراني همه از باران روشن تر
تونبودي با من
همه را ظلمت برد
تو نبودي با من
همه را ظلمت برد ...:گل:
 

شبگرد

کاربر ويژه
چه سخت است دل کندن!!

چه سخت است فراموش کردن!!

خود را به ان راه زدن!!

این سختی تقاص سکوت است!!
 

fatemeh

متخصص بخش ادبیات و دینی
کودکی‌های من به آوازی کهنه مربوط است
و بوسه‌ای موزون


علیرضا عباسی
 

پانته آ

متخصص بخش
کودکی ام گمشده !
هرکس اورا یافت
سهمی از معصومیت کودکانه ام مژدگانی اوست
 

شبگرد

کاربر ويژه
ياد بگذشته به دل ماند و دريغ
نيست ياري كه مرا ياد كند
ديده ام خيره به ره ماند و نداد
نامه اي تا دل من شاد كند
خود ندانم چه خطايي كردم
كه ز من رشته الفت بگسست
در دلش جايي اگر بود مرا
پس چرا ديده ز ديدارم بست
.
.
.
پس چرا ديده ز ديدارم بست...:گل:
 

شبگرد

کاربر ويژه
یک استخاره دیگر می زنم
به نیت التماس و تردید

می دانی که امشب
من و شعرهایم
از آرزوهایت خواهیم گریخت!
 

شبگرد

کاربر ويژه
این دلِ بی صاحب مانده
خانه ی کُلنگی شده است انگار
اجاره نمیرود دیگر!
بیا بکوبیم، از نو بسازیم.
 

شبگرد

کاربر ويژه
باز من ماندم و خلوتی سرد
خاطراتی ز بگذشته ای دور
یاد عشقی که با حسرت و درد
رفت و خاموش شد در دل گور


فروغ فرخ زاد
 

taha moien

کاربر ويژه
نمی دانی

چطور گیج می شوم

وقتی هر چه می گردم

معنی نگاهت

در هیچ فرهنگ لغتی

پیدا نمی شود............
 
بالا